افسردگی و اختلال اضطراب جزء انواع اصلی مشکلات عاطفی است که به اختلالات خلقی نیز معروف است. در سراسر جهان، افسردگی برجستهترین مشکل سلامت روان به حساب میآید و پسازآن اضطراب قرار دارد.
بر اساس تحقیقاتی که پژوهشگران انستیتوی ملی تحقیقات بهداشتی مادسلی با همکاری مرکز تحقیقات زیست پزشکی (Biomedical Research Centre) و شورای تحقیقات پزشکی (Medical Research Council) انجام دادند، مشخص میشود که علائم محرک عاطفی در افسردگی و اضطراب با افزایش مرگومیر همراه است.
این محققان با بررسی دادههای 3 هزار و 1 شرکتکننده از شورای تحقیقات پزشکی، گروه ملی بررسی سلامت و توسعه، رابطهای قوی بین مشکلات عاطفی و مرگومیر افراد پیدا کردند.
این شرکتکنندگان، گروهی از افرادی بودند که طی یک هفته در سال 1946 میلادی در انگلیس، ولز و اسکاتلند به دنیا آمدند و طی یک دوره 68 ساله 24 بار از طریق پرسشنامهها و ارزیابیها مورد پیگیری و بررسی قرار گرفتند.
لازم به توضیح است که این پژوهشگران مشکلات عاطفی این افراد را در چهار دوره زمانی از نوجوانی تا اواخر بزرگسالی، از سنین 13 تا 53 سالگی، موردبررسی قراردادند و دادههای مرگ و میر این افراد را از طریق ثبت ملی از سنین 53 سالگی تا 68 سالگی ارزیابی کردند.
نتایج این تحقیقات مشخص میکند که تعداد دفعاتی که شخص در طول زندگی خود دچار مشکلات عاطفی شده با مرگ زودرس مرتبط بوده است. میزان مرگ و میر زودرس برای افرادی که مشکلات عاطفی را 1 بار، 2 بار یا 3 تا 4 بار تجربه کردهاند، در مقایسه با افرادی که هیچگاه مشکلات عاطفی را تجربه نداشتهاند، به ترتیب 76٪، 87٪ و 134٪ افزایش داشته است.
بااینحال، به نظر میرسد که زمان بروز مشکلات عاطفی نیز مهم است، یعنی مشکلات عاطفی در کدام دوره زمانی زندگی فرد اتفاق میافتد. درواقع مشکلات عاطفی که در دوره کودکی یا نوجوانی برای فرد رخ میدهد با مشکلات عاطفی که در دوره بزرگسالی ایجاد میشود، تأثیرات متفاوتی خواهد داشت.
محققان بررسی كردند كه آیا این ارتباطات را میتوان با عادات و رفتارهای مرتبط با سلامتی فرد مانند سیگار كشیدن، فعالیت بدنی، مشروبات الكلی و رژیم غذایی و شاخصهای سلامتی مانند وضعیت سلامتی جسمانی، عملکرد ریهها، میزان تپش قلب در حالت استراحت و فشارخون و عوامل كودكی مانند سلامت کودک و تجربیات نامطلوب دوران کودکی توضیح داد یا نه؟
قابلتوجه است، تأثیرات مخرب افسردگی و اضطراب در افرادی که در موارد متعدد با مشکلات عاطفی روبرو بودهاند و بهشدت از عادات و رفتارهای مرتبط با سلامتی دوره بزرگسالی و شاخصهای بهداشتی آن صدمهدیدهاند، در مقایسه با افرادی که در یکزمان واحد دچار چندین مشکل عاطفی شده و آنها را در یکزمان تجربه کردهاند، کمتر بوده است.
محققان معتقدند كه این امر نشان میدهد كه مسیرهای توضیحی در مورد مرگومیر بسته به سوابق عاطفی فرد میتواند متفاوت باشد، بهعنوانمثال، رفتارهای بهداشتی برای افراد دارای مشکلات عاطفی مزمن نقش توضیحی بیشتری دارند.
دکتر گما آرچر (Gemma Archer) دانشیار پژوهشکده روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب کالج کینگ لندن و از محققان این پروژه تحقیقاتی، در این رابطه میگوید: «این نشان میدهد سلامت جسمی ضعیف ممکن است ارتباط بین مشکلات عاطفی و مرگ و میر، بهویژه در اواخر دوره زندگی را نشان داده و شاید از طریق دادههای شاخصههای روانی آن را توضیح دهد.
برعكس، مشكلات عاطفی در اوایل دوره زندگی احتمالاً منجر به ایجاد رفتارهای مضر بهداشتی مانند سیگار کشیدن و کم کردن سطح فعالیتهای بدنی شود که درنهایت سلامتی فرد را تحت تأثیر قرار داده و موجبات مرگ را فراهم میسازد.»
او در ادامه توضیحاتش گفت: «در ضمن، ما متوجه شدیم که وابستگیها تا حد زیادی توسط عوامل مختلف در بزرگسالی و مخالف دوران کودکی توضیح داده میشوند که نشان میدهد بهتر است سیاستهای لازم برای کاهش تعامل بین سلامت روحی و جسمی در دوره بزرگسالی موردتوجه قرار گیرد. پیشازاین به دوران کودکی و اوایل زندگی نسبت به دوره بزرگسالی توجه بیشتری میشد.»
محققان در این پروژه به بررسی توضیحات مناسب در این رابطه پرداختند و دریافتند این عوامل با توجه به مدتزمان و علائم، متفاوت هستند. تحقیقات بعدی در این رابطه میتواند به شناسایی نقاط مداخله کمک کرده و تاریخچه علائم عاطفی را در نظر بگیرد و درنهایت نقاط تاریک بیشتری را در این زمینه روشن سازد.
شرح کامل این تحقیقات و نتایج حاصل از آن در آخرین شماره مجله روانپزشکی JAMA (JAMA Psychiatry) به چاپ رسیده و قابلدسترس است.
مترجم: فاطمه کردی
No tags for this post.