اختلال وسواس فکری- جبری، اختلال پیچیدهای است که مشخصه اصلی آن افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم و نیز اعمال وسواسی بهعنوان رفتارهای تکراری و آزاردهنده طبق روالهای مشخص است که بیمار بهمنظور اجتناب از اضطراب و خنثی کردن افکار وسواسی، گرفتار انجام دادن آنها میشود. محققان در دهههای اخیر علاقه زیادی به بررسی عوامل شناختی در اختلال وسواس از خود نشان دادهاند و درزمینه تحقیق و درمان اختلال وسواس به ساختارها، فرآیندها و محتوای شناختی این اختلال توجه خاصی نمودهاند.
اختلال وسواس به اعتقاد متخصصان میتواند ناتوانکننده باشد، چون قادر است با عملکرد حرفهای، فعالیت اجتماعی معمول و روابط با دوستان و اعضای خانواده فرد بیمار تداخل نماید. اختلال وسواس شامل دو بخش فکر وسواسی و عمل وسواسی است.
فکر وسواسی شامل افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی تکراری و مقاوم است که برای شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده میشود و شخص سعی میکند این افکار و تکانهها را نادیده گرفته و از ذهن خود کنار بگذارد. عمل وسواسی نیز رفتارها و یا اعمال ذهنی مثل شمارش و تکرار کلمات بهآرامی است که فرد فکر میکند مجبور به انجام این اعمال است.
این اختلال مهم روانشناختی، موضوع تحقیقی شده است که توسط گروهی از محققان کشورمان از دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه تبریز به انجام رسیده است. در این تحقیق، تأثیر روش «توانبخشی شناختی» بر امواج مغزی بیماران مبتلابه این عارضه مورد بررسی واقع شده است.
در این پژوهش نیمه آزمایشی، تعداد 30 بیمار مبتلابه وسواس مراجعهکننده به مراکز روانپزشکی شهر تبریز مشارکت داشتهاند که گروهی از آنان تحت عنوان گروه آزمایش، به مدت 12 جلسه 60 دقیقهای، تحت توانبخشی شناختی قرار گرفته و آموزشهای مرتبط را دریافت کردهاند. همچنین برای کلیه این افراد، شدت وسواس و همچنین موج آلفا و تتا مغز مورد سنجش واقع شده است.
بر اساس یافتههای این پژوهش، توانبخشی شناختی میتواند بهعنوان یک روش درمانی مؤثر برای کاهش وسواس در افراد مبتلابه این اختلال استفاده شود.
راهب جعفری، محقق علوم شناختی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان تبریز و دیگر همکارش در این پژوهش میگویند: «تحلیل دادههای پژوهش ما نشان داد که توانبخشی شناختی، باعث کاهش علائم وسواس میشود و همچنین امواج آلفا و تتای مغزی را در ناحیه F4 کاهش میدهد».
به گفته این محققان، «با توجه به این یافتهها، میتوان از روش توانبخشی شناختی بهعنوان یک ابزار کارآمد و پایا برای کاهش وسواس و بهبود فرکانسهای مغزی در بیماران وسواسی بهره جست و آنها را از این اختلال آزاردهنده نجات داد».
جعفری و همکارش در خصوص کاربرد یافتههای این پژوهش در امور بالینی اظهار داشتهاند: «تأکید بر توانبخشی شناختی میتواند در سیاستگذاری بهداشتی و درمانی مربوط به بیماریهای مزمن روانپزشکی نقش مهمی داشته باشد. همچنین پرستاران میتوانند با کمک گرفتن از اصول این درمان به بیماران وسواسی کمک نمایند تا با تفسیر دقیقتر رفتارهای مخرب خود، به این رفتارها بینش بیشتری داشته باشند».
این یافتههای علمی، در نشریهای موسوم به فصلنامه بالینی پرستاری و مامایی که متعلق به دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد است، منتشر شدهاند.
گزارش: محمدرضا دلفیه
No tags for this post.