روزنامهنگار کنار مردم میایستد
![](https://sinapress.ir/wp-content/uploads/2022/09/15089892301389724865-400x470.jpg)
دلیل اصلی دعوت از بهروز گرانپایه برای مصاحبه، آسیبشناسی روزنامهنگاری در عصر تلگرام و یافتن پاسخی برای این سوال بود که حدود و ثغور شفافیت و حریم خصوصی دقیقا از کجا تا کجایند؛ اما این گفتوگو تنها در یک مسیر حرکت نکرد و توانستیم درباره کلیت بایستهها و نبایستههای روزنامهنگاری از او بپرسیم. درباره این سوال که خبرنگار چطور میتواند از امواج زودگذر و جوزدگی رسانهها فاصله بگیرد و همچنان در جایگاه روشنگرانه خود تثبیت شود.
اساسا میشود گفت خبرنگاری و روزنامهنگاری یکسری اصول اخلاقی ثابت دارد، یا اینکه طبق اقتضائات و شرایط شناور و متغیر هستند؟
قطعا روزنامهنگاری هم مثل همه حرفهها، بهخصوص حرفههایی که جنبه فکری و اندیشهای دارد، دارای اصول اخلاقی ثابت است و این اصول اخلاقی در فرایند شکلگیری این حرفهها تعریف شده است. تشکلهای بینالمللی روزنامهنگاری مثل سازمان بینالمللی روزنامهنگاری یا فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاری طی یکی دو دهه پیگیریهایشان، به کمک فدراسیونهای قارهای، پیشنویسی را تهیه و به تصویب رساندند که بهعنوان اصول حرفهای اخلاقی روزنامهنگاری شناخته میشود و مبنا و معیار عمل است.
این اصول را برمیشمرید؟
اولین اصل، حق مردم در دستیابی به اطلاعات است. روزنامهنگارها هم چون عضوی از این مجموعه شهروندی و مردمی قلمداد میشود، از این حق برخوردارند و نباید مانعی برای دستیابی به اطلاعات برایشان وجود داشته باشد؛ همانطور که این مانع برای مردم هم نباید باشد. اصل دیگر این است که روزنامهنگار وقف واقعیت عینی است. این بیشتر جنبه حرفهای دارد تا اخلاقی؛ یعنی خصیصه حرفهایاش این است که به رویاپردازی و خیالپردازی رو نیاورد، داستانسرایی نکند و واقعیت رویداد و حادثه را شناسایی، کشف و منعکس کند. اصل سوم، مسئولیت اجتماعی روزنامهنگار است؛ یعنی اساسا نگاه کسانی که در پی تدوین این مرامنامه بودند، این است که به خبر بهعنوان کالای صرفا تجاری نباید نگاه شود و خبر را یک کالای اجتماعی میدانند. عنصر اساسی روزنامهنگاری، آن احساس مسئولیتی است که فرد در قبال جامعه و مردم دارد. این کار اهمیت زیادی دارد، چون در ارزشگذاری عمومی یک نقش روشنفکرانه و یک نقش پیامبرانه برای روزنامهنگار قائل هستند. کسانی که با دغدغههای انسانی و اجتماعی وارد این حرفه میشوند، درمییابند روزنامهنگاری مستقل شغل شریفی است و مسئولیت خطیری بر عهده آنهاست. این عنصر خیلی باارزش و بااهمیت است. بنابراین مسئولیت اجتماعی روزنامهنگار، یک عنصر اساسی است، یک اصل اساسی است و خبرنگار باید با وجدان اخلاقیاش خبر را منعکس کند؛ نگاه کالایی و نگاه تجاری در وهله اول به مسئله نداشته باشد، نگاه اجتماعی و مسئولانه به موضوع داشته باشد و وارد حرفه شود. درکل جنبههای اخلاقی در این اصل چهارم خودش را بیشتر نشان میدهد که میگویند شرافت حرفهای داشته باشد، یعنی یک اصل بنیادی و اساسی در این مرامنامه است و اینجاست که گفته میشود رشوه نگیرد، منافع خصوصیاش را اولویت ندهد، سرقت ادبی نکند، منابع خبر را در جاهایی که ضرر و زیانی متوجه منبع خبر است، فاش نکند و به یک معنا برخلاف اعتقادات شخصی خودش عمل نکند؛ اعتقادات شخصی که همان اصول حرفهایاش است. اصل دیگر، دسترسی همگانی و آزاد بودن مشارکت مردم در رسانههاست و قائل بودن به حق پاسخگویی مردم و اینکه باید تریبونی باشند برای بیان حرف دل مردم برای انتقادات و… روزنامهنگار منتقد دولتها و افشاگر سوءاستفادهها و فسادهایی است که در ساختارهای سیاسی و اقتصادی حاکم وجود دارد.
اصل دیگر این است که به حریم خصوصی و شئون انسانی احترام بگذارد. اصل هفتم، احترام به منافع عمومی است؛ چون فعالیتهای روزنامهنگارانه گاهی با منافع شرکتها، نهادهای اقتصادی و گروههای سیاسی پیوند میخورد. روزنامهنگار باید در فعالیتهایش ببیند میخواهد منافع یک جریان، گروه، نهاد سیاسی – اقتصادی را دنبال کند یا منافع عمومی را.
روزنامهنگار باید به پیشرفت اجتماعی بیندیشد و به شکلی در تبدیل جامعه به یک جامعه دموکراتیک نقش داشته باشد. به همین خاطر است که گفته میشود روزنامهنگار بیطرف نیست، ولی طرف شهروندان است و طرفِ مردم است. میپرسند مگر روزنامهنگار میتواند بیطرف باشد؟ نه، روزنامهنگار نباید و نمیتواند بیطرف باشد؛ طرف روزنامهنگار باید منافع عمومی، منافع مردم و منافع شهروندان باشد و نه منافع یک جریان سیاسی.
اصل بعد در مرامنامه بینالمللی اخلاق حرفهای روزنامهنگاری، امحای جنگ و سایر مسائل فراروی بشر است؛ یعنی به حل مسائل بشری بیندیشد و نه دامنزدن به درگیریها، نزاعها و ستیزههای قومی، دینی و نژادی.
اصل بعد هم ارتقای نظم نوین بینالمللی و ارتباط جهانی است.
اصولی که شما گفتید، بیشتر از همه در معرض چه آسیبهایی است؟
این اصول از چند جانب در معرض خطر و آسیب است. هم آسیبهای درونی و هم بیرونی. این مثلث را در نظر بگیرید؛ روزنامهنگار، مردم، حاکمیت. با طیفبندی خاصی که هر کدام دارد. روزنامهنگار برای رعایت این اصول گاهی از طریق قدرت و نهادهای دولتی تحت فشار قرار میگیرد و با موانع و محدودیتهایی مواجه میشود و در شکلهای شدیدترش، با او برخوردهای امنیتی صورت میگیرد. در جانبِ مردم هم اگر مفهوم عامش را در نظر بگیریم، گروهها و جریانهای اقتصادیای وجود دارند که سعی میکنند روزنامهنگارها را به ابزار خودشان برای پیشبرد منافع خاص تبدیل کنند و در صنف روزنامهنگاران هم اگر خودسازی لازم در آنها صورت نگرفته باشد، در معرض وسوسههای منافع اقتصادی یا غیراقتصادی، سیاسی و… قرار میگیرند. بنابراین ما از هر سه ناحیه میتوانیم بگوییم روزنامهنگار در معرض آسیب و انحراف است.
شغل روزنامهنگاری، اساسا شغل پرریسکی است. هم ریسکهای نرمافزارانه و هم ریسکهای سختافزارانه، چون درگیر میدانهای فعالیت میشود، جنگها، نزاعها، ستیزها، درگیرهایها و جنبشهای مختلف.
اینترنت آمد و در فضای رسانهای ایران تبدیل شد به یک مدیوم اصلی. درنهایت اینترنت باعث افول روزنامهنگاری شد یا اعتلای آن؟
تکنولوژیها اصولا برای سهولت و کمال هر فعالیتی ابداع میشوند. در حوزه ارتباطات و رسانهها و روزنامهنگاری هم به نظر من فرصتهای جدید و تازهای را برای روزنامهنگاران ایجاد کردند. در آنلاین کردن گزارش خبر و رویدادها، در تعامل بیشتر با مخاطب و رشد ذهنی جامعه و آگاهیبخشی به شهروندان، نقش بسیار موثر و مفیدی داشتند. بنابراین چه از نظر یک ابزار، چه از نظر نتایجش، من فکر میکنم درنهایت مثبت بوده، ولی هر تکنولوژیای میتواند آسیبهای خودش را هم همراه داشته باشد.
میتوانید بگویید آسیبهایش در حوزه رسانه چیست؟
اولین آسیب استفاده از اینترنت در عرصه روزنامهنگاری و مطبوعات، سطحی شدن فعالیت روزنامهنگارانه است. دروازهبانی خبر وجود ندارد و این سبب میشود هر کسی بدون رعایت قواعد و اصول، مطالب را در شبکهها منتشر میکند، بیآنکه به اعتبار منبع توجه داشته باشد، بیآنکه حتی به رعایت اصول خبر و گزارش و یادداشت توجه داشته باشد. آشفتگی خبری و ذهنی پیامد و آسیبی بسیار جدی است. اینها سبب شده سطح کیفی ژورنالیسم در کشور تنزل پیدا کند، یعنی تاثیر خودش را در خود روزنامهها هم که باید الگوی سایرین میبودند، گذاشته است. سهلانگاری در انعکاس اخبار و مطالب و رعایت آن اصول حرفهای در وهله اول یک آسیب جدی و مهم است، که کمتر توسط نهادهای آکادمیک و موسسات آموزشی به آن توجه شده است. درون صنف هم به دلیل فقدان تشکلهای حرفهای و نظارتی، این مسئله بهجای اینکه روند کاهندهای داشته باشد، روند رو به گسترش پیدا کرده و یک آفت جدی برای روزنامهنگاری ایران طی دهه اخیر است.
حدود یک خبرنگار برای شفافسازی، از کجا تا کجاست؟
شفافسازی را ما از دل اصول بنیادی و اصول اخلاقی – حرفهای میتوانیم استخراج کنیم. خط قرمز ما این است که منافع عمومی را اولویت دهیم و به دنبال آگاه کردن مردم و شهروندان نسبت به وقایع، رویدادها، خلافها و انحرافها باشیم که چه در افراد، چه در گروههای اجتماعی و چه در نهادهای بروکراتیک، اداری و حاکمیتی به وجود میآیند. شفاف برخورد کردن یعنی هیچ ملاحظه منافع شخصی را نداشته باشیم و بدانیم که نتیجه کارمان ایمن کردن جامعه است.
محتواهایی توسط خبرنگارها یا رسانهها منتشر میشوند که خیلیها میگویند ترویج خشونت یا بیاخلاقی یا نقضکردن حریم خصوصی سوژه است. به نظر شما میشود گفت ما الان به این ولنگاری رسانهای مبتلا هستیم؟
بله، مواردی داریم که این نکته دربارهشان صادق است، ولی این موارد قاعده کلی را به هم نمیزنند. قاعده کلی را من اینجوری میفهمم که انعکاس هر خبر و حادثهای که اتفاق افتاده و انعکاسش به نحوی میتواند در سلامت روانی جامعه و مناسبات اجتماعی مفید واقع شود، بلامانع است. عموما منتقدانی وجود دارند که معتقدند انعکاس خبر خشونی، بدآموزی و اثر منفی دارد، ولی دیدگاههایی هم در نقد این مسئله وجود دارد و دیدگاههای غالبتر همین است که انعکاس هدایتشده اخبار خشونی، هوشیاری و آگاهی مردم را هم نسبت به ناامنیها بالا میبرد و میتواند بازدارنده باشد.
اگر انعکاس خبری باعث میشود که هوشیاری جامعه افزایش پیدا کند و جنبه آموزنده یا پیشگیرانه دارد، باید از ضرر و زیان فردی و موردی آن گذشت. اینکه ممکن است برای یک فرد خاص، زیانی دربر داشته باشد، چون منافع جمع بر فرد مقدم است و این یک اصل اساسی محسوب میشود. ممکن است در انعکاس یک خبر و رویداد یک فرد متضرر شود، ولی اگر عقل جمعی در یک رسانه میگوید که بهرهاش برای جامعه قابل توجه است، آن را باید منعکس کرد.
میگویند سرعت را باید فدای صحت کنیم و تا وقتی بهطور قطعی از صحت یک خبر مطمئن نشدیم، نباید منتشرش کنیم. این تحفظ گاهی باعث میشود در خبررسانی سرعتمان کم شود. کدام یکی را باید درنهایت ترجیح دهیم؟
صحت را باید اولویت داد؛ چون در انتشار خبر فاقد صحت ممکن است با آبروی یک فرد بازی شود. اصل راهنمای ما، رعایت حریم خصوصی است؛ شأن و شخصیت انسانی افراد هم باید رعایت شود.
یک خبرنگار چگونه میتواند بدون اینکه اصول حرفهای را زیر پا بگذارد، جریانساز باشد؟
جریانسازی خبرنگار یا یک نشریه، وابسته است به میزان جسارت و شهامت حرفهایاش، در جستوجوگری و پیگیری خبر، در کشف سوژهها و داشتن دغدغهها و حساسیتها نسبت به انحرافها و سوءاستفادهها از قدرت، افشای کجرویهایی که در مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعیای که در جامعه و در پیرامون میگذرد. میبینیم نشریاتی که این ویژگیها را در کار خبری و فعالیت روزنامهنگارانه در نظر میگیرند، توانستهاند جریانساز شوند.
چگونه میشود خبرنگار درگیر فعالیت، جوزده نشود؟
خبرنگار باید دانایی، هوشیاری، زیرکی، تجربه و پختگی داشته باشد. خبرنگارهای خوب و موفق، از سطح دانایی، اطلاعات و کیاست بالایی برخوردار هستند و ژرفنگری لازمه روزنامهنگاری است تا نهتنها درگیر موج نشوند و موجزده نشوند، بلکه بر موج غلبه کنند و جریانساز باشند. متاسفانه طی این یکی دو دهه اخیر سطح روزنامهنگاری و روزنامهنگاران ما تنزل پیدا کرده است. روزنامهنگاران ما الان به دلایل مختلف بسیار سطحی، محافظهکار و جوزده هستند. خب این نتیجه سطح پایین دانش آنها از مسائل مختلف است و ناشی از مواجهه سطحی با رویدادهاست. ما در عرصه روزنامهنگاری یا خبر داریم، یا تفسیر خبر داریم یا تحلیل خبر. یک خبرنگار پخته و مجرب باید قادر باشد نسبت به رویدادها، هر سه سطح را انجام دهد و از توانایی تهیه گزارش خبری جذاب و موثر، تفسیر موضوع خبر و تحلیل رویداد برخوردار باشد.
خبرنگاری منافاتی با کنشگری سیاسی دارد؟
قطعا دارد.
لطفا توضیح دهید.
روزنامهنگار نباید درگیر فعالیت ارگانیک سیاسی شود. هر نوع درآمیختن با جریانهای سیاسی که یک ارگان مشخص با مواضع خاص راست یا چپ محسوب میشوند، حقیقتا به فعالیت روزنامهنگاری آسیب میزند. روزنامهنگار حزبی به دنبال تامین منافع حزب است. بنابراین اینکه فردی روزنامهنگار باشد و همزمان در شورای مرکزی فلان حزب هم حضور و فعالیت حزبی داشته باشد؛ یعنی مغایرت، یعنی استقلال حرفهایاش مخدوش میشود و این لطمه میزند به کارش.
ولی خب عبارت روزنامهنگار اصلاحطلب و روزنامهنگار اصولگرا اتفاقا خیلی رایج شده؛ این عبارت به نظر شما پارادوکسیکال نیست؟
اگر تشخیص فرد این است که آن جریان، مردمی است و خواستار تحقق دموکراسی و دفاع از حقوق شهروندان، نزدیکی و همسویی فکری با آن جریان برای روزنامهنگار بلامانع است و لطمهای نمیزند. ولی اگر عضو موظف تشکیلات است، در میتینگ آنها شرکت میکند، عضو جریان مرکزی آنها میشود، در بیانیههای آنها مشارکت میکند، این یعنی مزاحمت و انحراف واقعی نسبت به کار مستقل روزنامهنگاری. چنین فردی روزنامهنگار حزبی است. این مانع فعالیت مستقل و بیطرفانه مطبوعاتی است. وضعیت به نظر پارادوکسیکال است. قطعا برخورداری از گرایش سیاسی قابل فهم است، اما نداشتن فعالیت سیاسی و فعالیت تشکیلاتی هم لازمه حرفه روزنامهنگاری است. این مفهوم یا این وضعیت پارادوکسیکال است، ولی امکانپذیر است اگر مرزهایش را رعایت کنیم.
از حریم خصوصی بگویید.
رفتار و روابط افراد تا زمانی که منشأ اثر اجتماعی نیست، یا به تعبیر دیگر در محدوده روابط و مناسبات خانوادگی است، جنبه شخصی و خصوصی پیدا میکند و از افشاگری درباره آن باید پرهیز کنیم. البته هرچه افراد نقشها و مسئولیتهای اجتماعی مهمتر و بالاتری میپذیرند، از دامنه روابط شخص و حریم خصوصی آنها کاسته میشود.
گاهی اوقات در هر ساختار، دوره و سطحی یک منازعه یا مناقشه بین مردم و حاکمیت شکل میگیرد. روزنامهنگار در این منازعه و مناقشه باید کجا بایستد آقای گرانپایه؟
روزنامهنگار همیشه باید سمت شهروندان و حقوق شهروندان و منافع مردم باشد. به همین دلیل است که حکومتها همیشه با روزنامهنگارانی که منتقد فساد در دستگاههای دولتی هستند، مخالفت میکنند. به همین دلیل است که دولتها و حکومتها سعی میکنند روزنامهنگاری و روزنامهنگاران را محدود کنند و جلوی فعالیتهایشان را بگیرند و از ایجاد تشکل صنفی و حرفهای جلوگیری کنند. روزنامهنگار همیشه سمت مردم است؛ هرگاه از مردم و دفاع از حقوق مردم فاصله بگیرد، به لحاظ حرفهای دچار انحراف اخلاقی و رفتاری شده است.
اگر روزنامهنگار به این تحلیل برسد که مردم در یک بازه زمانی دارند اشتباه میکنند، باید چه کند؟ باید باز هم وانمود کند که طرف مردم است و همراه با اشتباه مردم باشد؟
نه، گفتیم که روزنامهنگار همیشه یک نقش روشنگرانه دارد و این اصل یا این خصیصه و این ویژگی، او را ناگزیر میسازد فراتر از سطح باورهای ساده و معمول به رویدادها و مسائل اجتماعی نگاه کند. روزنامهنگار در کنشهاست که باید همسو با جریان عمومی و مردمی باشد، ولی در ارزیابیها و داوریها، باید در جایگاهی فراتر از مردم بایستد و نقش و وظیفه روشنگری خودش را ایفا کند.
حامد توکلی
No tags for this post.