هوش مصنوعی؛ خالق جدید فرهنگ یا تهدیدی برای هنرمندان؟/2
الگوریتم‌هایی که پول درمی‌آورند: اقتصاد نوین صنایع فرهنگی در عصر هوش مصنوعی

 

تا همین چند سال پیش، موفقیت یک فیلم، کتاب یا بازی ویدئویی بیش از هر چیز به کیفیت محتوا، تبلیغات سنتی و شانس بستگی داشت. اما امروز، موفقیت یا شکست یک محصول فرهنگی به شدت تحت تأثیر تصمیم‌هایی است که در پشت‌صحنه، توسط الگوریتم‌ها گرفته می‌شود؛ الگوریتم‌هایی که به‌جای انسان، تشخیص می‌دهند چه کسی چه چیزی را ببیند، بخواند یا بشنود. در پرونده «هوش مصنوعی؛ خالق جدید فرهنگ یا تهدیدی برای هنرمندان؟» چت‌جی‌پی‌تی، به‌صورت خلاصه و دسته‌بندی‌شده به این موضوع می‌پردازد.

 

به گزارش خبرگزاری سینا، الگوریتم‌ها اکنون ستون فقرات اقتصاد دیجیتال در حوزه فرهنگ و سرگرمی شده‌اند. آن‌ها نه‌تنها به توزیع محتوا سرعت بخشیده‌اند، بلکه مسیرهای تازه‌ای برای کسب درآمد باز کرده‌اند؛ از مدل‌های اشتراک‌محور گرفته تا فروش هدفمند و تحلیل رفتار مخاطب.

 

از پلتفرم تا الگوریتم: آغاز یک اقتصاد تازه

پلتفرم‌هایی مانند نتفلیکس، یوتیوب، اسپاتیفای، آمازون کیندل و استیم، به جای آن‌که صرفاً محل میزبانی محتوا باشند، به بازیگران اصلی اقتصاد صنایع فرهنگی تبدیل شده‌اند. این پلتفرم‌ها با استفاده از الگوریتم‌های ریکامندر (Recommendation Systems)، محتوای پیشنهادی را براساس رفتار قبلی کاربران شخصی‌سازی می‌کنند.

برای مثال، وقتی کاربر در نتفلیکس چند فیلم عاشقانه تماشا می‌کند، الگوریتم تشخیص می‌دهد که به این ژانر علاقه‌مند است و فیلم‌های مشابه بیشتری به او پیشنهاد می‌دهد. این روند باعث می‌شود مخاطب زمان بیشتری در پلتفرم بماند، رضایتش بالا برود و در نتیجه درآمد بیشتری برای پلتفرم و تولیدکنندگان محتوا حاصل شود.

بیشتر بخوانید:

هوش مصنوعی شریک جدید هنرمندان

 

 

از سوی دیگر، این الگوریتم‌ها با تحلیل داده‌های کلان (Big Data) درباره سلیقه کاربران، به پلتفرم‌ها کمک می‌کنند تا حتی قبل از تولید یک اثر، بدانند چه محتوایی احتمال موفقیت بیشتری دارد. به همین دلیل، امروزه برخی سریال‌ها یا کتاب‌ها نه با ایده‌های خلاقانه اولیه، بلکه با داده‌محوری کامل طراحی می‌شوند.

 

مدل‌های جدید درآمدزایی در صنایع فرهنگی

در این ساختار تازه، مدل‌های اقتصادی متنوع‌تری شکل گرفته است. مدل اشتراکی (Subscription-Based) مانند آن‌چه در نتفلیکس و اسپاتیفای می‌بینیم، کاربران را به پرداخت ماهانه ترغیب می‌کند، در حالی که در ازای آن محتوای شخصی‌سازی‌شده دریافت می‌کنند.

مدل مبتنی بر تبلیغات هدفمند (Ad-Supported) نیز در یوتیوب و بسیاری از پلتفرم‌های بازی کاربرد دارد. الگوریتم‌ها با تحلیل سن، موقعیت جغرافیایی، سابقه جست‌وجو و علایق مخاطب، تبلیغاتی دقیق و پربازده نمایش می‌دهند که درآمد آن میان پلتفرم و تولیدکننده محتوا تقسیم می‌شود.

یکی دیگر از مدل‌های جدید، «پرداخت به ازای تعامل» است؛ جایی که محتوا براساس میزان دیده شدن، شنیده شدن یا خوانده شدن درآمد کسب می‌کند. در اینجا هم الگوریتم‌هایی مانند زمان توقف روی یک پست، درصد تکمیل تماشا یا نرخ کلیک، نقش کلیدی دارند.

در نهایت، تحلیل پیش‌بینی‌کننده (Predictive Analytics) به پلتفرم‌ها کمک می‌کند تا عرضه محتوا را با تقاضای آینده هماهنگ کنند. مثلاً اگر الگوریتم‌ها نشان دهند که تمایل به محتوای علمی در بین نوجوانان در حال افزایش است، سازندگان محتوای آموزشی برای این گروه هدف‌گذاری می‌کنند.

 

چالش‌ها و نگرانی‌ها: آیا خلاقیت قربانی می‌شود؟

با وجود مزایای اقتصادی، این ساختار الگوریتم‌محور با چالش‌هایی هم روبه‌روست. مهم‌ترین نگرانی، همسان‌سازی محتوا (Content Homogenization) است. وقتی الگوریتم‌ها فقط محتواهایی را تبلیغ می‌کنند که با داده‌های پرطرفدار قبلی مشابه‌اند، آثار متفاوت و تجربی یا فرهنگ‌های محلی به حاشیه رانده می‌شوند.

از سوی دیگر، تمرکز قدرت در دست پلتفرم‌های بزرگ، باعث نابرابری در توزیع درآمد شده است. بسیاری از هنرمندان و تولیدکنندگان مستقل از این شکایت دارند که الگوریتم‌ها آثار آن‌ها را کمتر نشان می‌دهند و در نتیجه فرصت درآمدزایی منصفانه از آن‌ها گرفته می‌شود.

مسئله حریم خصوصی نیز قابل توجه است. برای اینکه الگوریتم‌ها کار کنند، لازم است حجم زیادی از داده‌های شخصی کاربران جمع‌آوری شود؛ چیزی که در غیاب قوانین شفاف، می‌تواند منجر به سواستفاده یا فروش داده‌ها شود.

 

جمع‌بندی: اقتصاد فرهنگی در دست ماشین‌ها؟

الگوریتم‌ها نه‌تنها نحوه توزیع، بلکه نحوه خلق، مصرف و ارزش‌گذاری محتوا را در صنایع فرهنگی دگرگون کرده‌اند. این تغییرات، فرصت‌هایی بزرگ برای توسعه اقتصاد فرهنگ در جهان دیجیتال فراهم کرده‌اند؛ اما به شرطی که با آگاهی، عدالت، تنوع و قوانین حمایتی همراه باشند.

اگر این روند به‌درستی مدیریت شود، الگوریتم‌ها می‌توانند به حامیان خلاقیت تبدیل شوند؛ نه صرفاً به ابزارهایی برای بازتولید محتواهای پرفروش. آینده اقتصاد فرهنگی، نه فقط به هوش ماشین‌ها، بلکه به خرد انسان‌ها وابسته است.

 

این گزارش برگرفته از توضیحات ارائه‌شده توسط ChatGPT است.

*تصویر این گزارش توسط هوش مصنوعی Copilot طراحی و اجرا شده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا