کلاسهای شلوغ معضلی جدی برای عرصه آموزش و پژوهش است
دکتر دلخواه علاوه بر تدریس در عرصه اجرای تئاتر در بازیگری، کارگردانی و نویسندگی خوش درخشیده است. با این استاد دانشگاه درباره وضعیت آموزش و پژوهش در رشته نمایش به گفت و گو نشستیم.
شما به عنوان کسی که سالهاست در دانشگاههای مختلف، تدریس میکنید، وضعیت پژوهش در رشته نمایش را چطور ارزیابی میکنید؟
پژوهش یکی از کمبودها و نقصانهای تئاتر و رشته نمایش در کشور ماست. هیچگاه به طور جدی برای این بخش، چشمانداز و برنامهریزیای وجود نداشته است و با این وضع، طبیعی است که بخش پژوهش با مشکلات بیشماری روبهرو بوده باشد.
با وجود این، سمینارهای پژوهشیای همواره برگزار می شود…
سمینارها و کنگرههای پژوهشیای هم که گهگاه وجود داشته، به نظر خیلی پراکنده بوده است. مراکز و نهادهایی نظیر مرکز هنرهای نمایشی، دانشگاهها و حتی همین جهاد دانشگاهی که متولیان برگزاری کنگرهها و سمینارهای یاد شده هستند، کارهایی صورت دادهاند اما این کارها واقعاً پراکنده بوده و مدیریت خاصی بر آنها حاکم نبوده است. در این بین، عملکرد دانشگاههای هنر واقعاً غیر قابل دفاع و مورد انتقاد است. هیچ کار برجسته و قابل توجهی انجام ندادهاند، کوچکترین ارتباط پژوهشی و آکادمیکی بین دانشکدههای هنری، وجود ندارد، برای بر طرف شدن این نقصیه باید چشمانداز، بودجه کافی و برنامهریزی دقیق وجود داشته باشد. به هر حال ما استادان خوبی داریم که آمادهاند در حوزه پژوهش، فعال باشند و قدمهای اساسی بردارند اما موانع دست و پایشان را بسته است. در چنین وضعیتی انتظار میرود که دستکم معاونتهای پژوهشی دانشگاهها که بودجه دارند، احساس مسئولیت کنند و سر و سامانی به اوضاع بدهند.
در حوزه آموزش هم وضعیت به همین شکل است؟
در حوزه آموزش هم ما در زمینه تئاتر و رشتههای هنری، مشکلات متعددی داریم. یکی از معضلات سیستم آموزش ما در حوزه تئاتر، گرفتن تعداد زیاد دانشجوست که این معضل خصوصاً در دانشگاه آزاد، بیداد میکند، من به طور جدی به آن انتقاد دارم، بهخصوص حالا که عملاً دیگر کنکوری در کار نیست و گزینش علمی عملاً معنایی ندارد. همین باعث میشود که کمیت، کیفیت را زیر سؤال ببرد. به بیان دیگر در چنین وضعیتی به دلیل تعداد زیاد دانشجویان، کیفیت آموزش خواه ناخواه کم میشود.
همه این مشکلات پژوهشی ما صرفاً به تعداد دانشجویان بستگی دارد؟
قطعاً نه! عوامل گوناگونی این مشکلات را پدید میآورد. ما مدرس تئاتری که با حوصله درس بدهد، کم داریم، مدرسینی که صلاحیت علمی ندارند، فراوان هستند و کلاس های شلوغ، واقعاً معضلی جدی برای عرصه پژوهش است. خصوصاً که فارغالتحصیلان رشتهها، کمی بعدتر برای تدریس به آموزشگاهها، میروند، آنها کسانی هستند که نه مدرسان خوبی داشتهاند و نه توانستهاند از امکانات مطلوبی در دوره دانشجوییشان بهره ببرند. من خودم درگیر این معضل بودهام. کلاسهایی که بیشتر از 15 نفر دانشجو دارند، خصوصاً در سطح کارشناسی ارشد، اصلاً معنا ندارد. ما در دانشگاه تربیت مدرس، نهایتاً 8 تا 10 نفر دانشجو داریم. چطور میتوانیم در مقطع کارشناسی ارشد، 40 دانشجو داشته باشیم و بازدهی مثبتی را در چنین کلاسی متصور شویم؟! بهطور مثال اگر هر کدام ازاین دانشجویان بخواهند یک پروژه ارائه بدهند، یک جشنواره میتوان با آن راه انداخت ولی با چه کیفیتی؟ این مسئله به سیستم آموزشی و حوزههای پژوهشی ما آسیبهای جدی میرساند.
پژوهش یکی از کمبودها و نقصانهای تئاتر و رشته نمایش در کشور ماست. هیچگاه به طور جدی برای این بخش، چشمانداز و برنامهریزیای وجود نداشته است و با این وضع، طبیعی است که بخش پژوهش با مشکلات بیشماری روبهرو بوده باشد
فکر میکنید دلیل پذیرش تعداد زیاد دانشجو در یک رشته چیست؟
من نمیدانم بهخاطر دریافت شهریه است یا نداشتن برنامهریزی یا وجود مدیران غیر متخصص که سالیانه حدود هزار دانشجوی برای رشته تئاتر، پذیرش میکنند. من میدانم که آسیب چنین رویکردی، غیر قابل جبران است و ما عواقب منفی چنین رویکردی را در آموزشگاهها و دانشگاهها میبینیم. البته ناگفته نماند که ما مدرسان و استادان بسیار خوب و باسوادی هم داریم که اهل پژوهش، مطالعه و بهروز هستند، از بهترین دانشگاههای ایران و جهان فارغالتحصیل شدهاند و در کارهای عملی هم موفقیتهای چشمگیری دارند. اما گاهی حقِ همینها هم پایمال میشود و سره از ناسره تشخیص داده نمیشود. بسیار پیش میآید که این افراد در حاشیه قرار میگیرند و افراد بسیاری با سواد پایین و در حالیکه صلاحیت علمی ندارند، نظریه صادر میکنند. به هر حال در نهایت باید به این معضلات به صورت ریشهای پرداخت تا آثار سوء ناشی از بیتدبیری، بیمدیریتی و برنامهریزی نداشتن را بهتدریج از بین برد.
گفتگو: مهرداد نصرتی
No tags for this post.