نقش آفرینی دانشگاه ها در توسعه پایدار کشور و توجه به جایگاه استادان

به گزارش سیناپرس، در هفته های اخیر شاهد برخی کم لطفی ها در حق دانشگاه و اعضای هیات علمی به مثابه یکی از کنشگران اصلی در عرصه علم و فناوری بوده ایم. این موضوع بهانه ای شد تا چند سطری درخصوص اهمیت و نقش بی بدلیل دانشگاه، در توسعه همه جانبه کشور بنویسم.  
 
۱- نخست آنکه کمتر از یک قرن از تأسیس نهاد دانشگاه در سال ۱۳۱۳، به سبک امروزی، در کشور ما می گذرد. اولین و مهمترین هدف تاسیس دانشگاه، تربیت نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز جامعه، به عنوان بزرگترین سرمایه هر کشور است. این رسالت دانشگاه آنقدر بدیهی و روشن است که گاهی از اهمیت آن غافل می شویم. با خود بیندیشیم دانشگاه چقدر بار توسعه را در ادوار و دهه های گذشته به دوش کشیده است؟ آیا عملکرد دانشگاه های ما در این خصوص ستودنی نیست؟ تصور کنید فارغ التحصیلان دانشگاه در هر شغلی که هستند، یک هفته سرکار نروند. آیا آموزش و پرورش، سیستم بهداشت و درمان، صنایع نفت، پتروشیمی، گاز، صنعت برق، خودروسازی، صنایع غذایی، پالایشگاه ها، صنایع فولاد و معادن مختلف، کارخانجات، بانک ها، شرکت های بیمه، ادارات مختلف دولتی و شرکت های خصوصی، بدون کارشناسان و متخصصان خود، که جملگی دانش آموخته همین دانشگاه ها هستند، می توانند به کار خود ادامه دهند؟ جواب منفی است. امروز دانش آموختگان دانشگاه ها مهمترین نیروهایی هستند که در عرصه های مختلف، چرخ های اقتصاد، خدمات و توسعه کشور را به حرکت در می آورند.      

۲- آیا تاکنون کسی شنیده در دانشگاه ها اختلاس  یا فساد مالی بزرگی رخ داده باشد؟ بی شک دانشگاه ها یکی از پاک ترین سیستم های اداری کشور بوده و هستند. اگر هم خطایی در دانشگاه اتفاق بیفتد، بلافاصله دانشگاه خودش آن را اصلاح می کند و به عبارتی دانشگاه از سیستم "خود اصلاحی" برخوردار است. دانشگاه سیستمی است که به واسطه بکارگیری عقلانیت و خرد جمعی، می تواند ایرادهای خود را برطرف و خود را بازسازی و اصلاح کند. ذات علم و دانش فساد ستیز است. فساد ریشه در جهل و ظلمت دارد و روشنایی علم با آن تجانسی ندارد.      

۳- در این میان نقش استادان دانشگاه، به عنوان ارشاد کنندگان، راهبران و تربیت کنندگان نیروی انسانی متخصص جامعه (از مدیر و دبیر و معلم و پزشک و پرستار گرفته تا مهندس و قاضی و وکیل و کارشناس و غیره) اهمیت شایان دارد. دانشگاه بدون اعضای هیات علمی، قادر به تربیت نیروی انسانی متخصص نیست و فلسفه وجودی خود را از دست می دهد. هرچه استادان دانشگاه آرامش فکری بیشتری داشته باشند، منزلت اجتماعی والاتری داشته باشند، نیروهای متخصص بهتری را می تواند تربیت کند که منافع آن به کل جامعه برمی گردد.   

۴- لذا بر کارگزاران حاکمیت، که خود از دانش آموختگان دانشگاه هستند، فرض است که همه کوشش خود را برای حفظ سرمایه های بنیادی کشور، بکار گیرند. توجه ویژه به معیشت، عزت و استقلال اندیشه، فراغت از دغدغه های مالی و آرامش فکری اعضای هیأت علمی دانشگاه و جلوگیری از مهاجرت ایشان، اهمیت فراوان داشته و از اولویت های اساسی یک حکمرانی صحیح، و ضامن توسعه پایدار کشور است.

* احمد شیخی، استاد دانشگاه شیراز و عضو فرهنگستان علوم

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا