انگیزه رفتارهای مختلف انسانی چیست؟

احساسات او از کجا می‌آیند. چگونه مهر می‌ورزد و عاشق می‌شود و در نهایت چگونه بر اساس همین ویژگی‌ها به عنوان یک فرد در جامعه خود و در کنار سایر انسان‌ها که هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارند زیست می‌کند.

برای هر یک از این موارد فیلسوفان و دانشمندان و حتی مردم عامه در طول تاریخ پاسخ‌های متفاوتی را در نظر گرفته‌اند. پاسخ‌هایی که گاه ما را به دنیای افسانه‌ها رهنمون می‌کند. به عنوان مثال مردمان مصر باستان همه این مولفه‌ها را به قلب نسبت می‌دادند. زیرا می‌دیدند که هنگام ترس یا برای لحظاتی که دیدار معشوق را تجربه می‌کنند ضربان قلبشان رو به تندی می‌رود یا وقتی غمگین می‌شوند فشاری را در سینه احساس می‌کنند. به نظر می‌رسد واژه دلتنگ ریشه در همین نگاه داشته باشد.

تا پیش از بقراط پزشک نامدار یونانی مردمان اعتقاد داشتند که اختلالات روانی حاصل ورود موجودات اهریمنی مانند دیو در بدن انسان است. نگاهی که امروز نیز از زبان ما رخت برنکشیده است و بسیاری از ما هنوز از واژه «دیوانه» برای نامیدن افراد استفاده می‌کنیم.

هر چند افرادی چون بقراط تلاش کردند تا منشا اندیشه، احساسات و رفتار را به مغز آدمی و اختلالات روانی را به اختلال در کارکردهای مغز نسبت دهند اما مرور تاریخ نشانگر آن است که تا سالیان دراز این افسانه‌ها و کج فهمی‌ها حتی در نگاه فیلسوفان بزرگ به قوت خود باقی بوده است.
تا اینکه آرام آرام رشد روش علمی به مدد تلاش‌ها و مجاهدت‌های دانشمندان با سلاح تجربه به رویارویی این افسانه‌ها رفت و حقایق علمی، یکی پس از دیگری به گنجینه معارف بشری افزوده شد.

به مدد همین تلاش‌ها است که امروز برای اکثر ما مسلم است که اگر به دنبال منشا افکار، امیال و احساسات خود هستیم باید به توده‌ای 1400 گرمی در داخل قفس در بسته سرمان یعنی مغز رجوع کنیم و اگر بخواهیم «خود» را بهتر بشناسیم. چیزی که از دوران کهن همواره دغدغه انسان بوده است، باید «مغز» خود را بهتر بشناسیم.

این بینش اهمیت مطالعه مغز را برای ما بیشتر آشکار می‌کند. اگر بدانیم که تصمیم‌گیری‌های ما ریشه در مغزمان دارند. می‌فهیم که برای بهبود تصمیمات اقتصادی انسان باید مغز خود را بهتر بشناسیم. اگر بدانیم که رفتارهای ما ریشه در مغزمان دارند باید برای بهبود رفتارها و روابط انسانی با مغزمان بیشتر آشنا شویم. مسلم است هر قدر بیشتر مغزمان را بشناسیم خودمان را بهتر می‌شناسیم و از این طریق می‌توانیم خودمان و زندگی‌مان را بهتر کنیم.

 پس آشنایی با مغز برای هر فردی اتفاقی مهم است. از این رو ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در برنامه‌ای ترویجی اقدام به معرفی مغز در جامعه کرده است. هفته آگاهی از مغز عنوان این برنامه است. در این هفته تلاش می‌شود تا با استفاده از تمامی راه‌ها و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و امکانات، سطح دانش و اطلاعات از توانایی‌های مغز و نیز راه‌های جلوگیری از کاهش توانایی‌های مغز در بین اقشار مختلف مردم درجامعه افزایش یابد.
البته ستاد برنامه‌های دیگری نیز برای آشنایی بیشتر با مغز دارد. آن هم راه‌اندازی «پردیس مغز من» در شهر کتاب است. مکانی که عموما دانش‌آموزان مخاطبان ان هستند. گشایش این مرکز گامی برای افزایش دانش عمومی و آگاهی نسبت به مغز است. پردیس مغز من با وجود بخش‌های مختلف خود و به کار گیری تجهیزات پیشرفته اموزش عملی از ساختار مغز و عملکرد آن در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا