سندی برای شناسایی ایران، از خود بر جای بگذاریم

با توجه به اینکه هر پژوهش مستلزم صرف وقت و هزینه قابل توجهی است، قطعا دوباره کاری و طی کردن مجدد مسیری که دیگران یک بار آن را طی کرده اند عقلانی به نظر نمی رسد. این موضوع همواره به عنوان یکی از مهمترین چالش های حوزه علوم انسانی ،حوزه هنر و پژوهش های هنری به صورت خاص مطرح است.

بدین معنا که، حوزه پژوهش هنر به سوژه های جدید پژوهش و پایان نامه احتیاج دارد تا بتواند خلاء ها و نیاز امروز ما را پر کند. در ساده ترین شکل محققان باید به گونه ای کار پژوهشی انجام دهند که هنر معاصر ایران را در گوشه ای از تاریخ ثبت کنند.

حتی اگر یک اثر ضعیف باشد باز قابلیت تحلیل و پژوهش دارد. چراکه، هنر ضعیف معاصر هم بازتاب جامعه امروز ایران است.

تحقق این امر مستلزم آن است که آثار هنرمندان جمع آوری و تجزیه و تحلیل شود. به ویژه تا هنرمندان زنده هستند به سراغشان رفته و دلایل انگیزه ها و رویکردهای خلق آثارشان را جویا شوند تا بتوانیم منابع آکادمیکی را برای مورخان بعدی به جا بگذاریم.

اینگونه آیندگان هم منابعی در دست دارند تا بتوانند ما را از روی منابع تحقیقاتی و پژوهشی شناسایی کنند و جامعه کنونی ایران را از روی آثاری که بر آنها تحلیل هایی صورت گرفته بشناسند.

البته ممکن است آثار هنری این دوران نیز در آینده به دست مورخان برسد اما وقتی هنرمند هنوز زنده است و همکاران وی و منتقدان اثر و اساتید دانشگاه در اختیار هستند و می توانند راجع به هنری که امروز در جامعه تولید می شود، صحبت و تحلیل کنند و همچنین، پژوهشگر می تواند با صحبت های رو در رو از انگیزه ها و رویکردهای هنرمند مطلع شده و به کنه مطلب پی ببرد؛ قطعا کمک خوبی به مورخان آینده می شود که ما را با واقعیت هایمان بشناسند نه با حدسیات از روی آثار.

بنابراین عدم وجود منابع غنی آکادمیک در حوزه هنر معاصر یکی از چالش های عمده ماست. منظور از دوران معاصر از شروع دوران پهلوی تا کنون است و حتی اگر بخواهیم جدی تر و دقیق تر به این مقوله بپردازیم، هنر معاصر دوران بعد از انقلاب را شامل می شود.

این در حالیست که، دانشجویان حتی نمی دانند هنر در ایران از بعد از انقلاب و در دوران جنگ و بعد از آن چه تغییر و تحولاتی را تجربه کرده و چه آثاری در این دوران خلق شده است.

اهمیت این موضوع تا آنجاست که حتی اگر یک اثر ضعیف باشد باز قابلیت تحلیل و پژوهش دارد. چراکه، هنر ضعیف معاصر هم بازتاب جامعه امروز ایران است. از این رو، باید ثبت وضبط شده و مورد شناسایی قرار گیرد. به ویژه از باب اینکه نظریه هایی در این حوزه وجود دارد که اگر ما امروز انسان های دهه ها و سده های قبل را شناسایی و سبک زندگی، فرهنگ و اندیشه آنها را بررسی می کنیم با حدسیات و از روی تشابهات موجود در آثار مختلف است، چون مستنداتی در اختیار نداریم.

اطلاعاتی ازهنر موجود در جامعه آن زمان ها نداریم چون اثری از آنها باقی نمانده است. از سوی دیگر، در دوراه های پیشین هنر متعلق به دربار بوده و حتی اگر اثری از دوران باستان در اختیارمان قرار گیرد هم نمی توانیم آن را به عامه مردم تعمیم دهیم. اما چنین اتفاقی در دوران معاصر متفاوت است چون هنر و جامعه در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار دارند و مانند دوره های قبل هنر در خدمت دربار نیست.

علاوه بر همه اینها، با توجه به گسترده شدن ارتباطات و دسترسی به وسایل ارتباطی نوین حال که این امکان برای ما فراهم شده باید از این فرصت استفاده کنیم و آثاری از خود بر جای بگذاریم که توام با تامل و تحلیل روز باشد تا سندی برای شناسایی ایران امروز از خود بر جای بگذاریم.

اما علیرغم وجود چنین سوژه های بکر و نابی که در حوزه پژوهش های هنری وجود دارد، متاسفانه مشاهده می کنیم که دانشجویان و حتی اساتید در تحلیل آثار دوره هخامنشیان، ساسانیان، اشکانیان و … مانده اند. شاید یکی از دلایل این امر این است که چون پژوهش ها و پایان نامه های زیادی روی این موضوعات انجام شده قطعا کار را برایشان راحت تر می کند.

دکتر مینو خانی-روزنامه‌نگار، مترجم و استاد دانشگاه و عضو انجمن علمی پژوهش های هنری ایران

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا