کمبود پزشک-دانشمندان در سطح جهان

اهمیت این نوع پژوهش در پزشکی فقط آکادمیک نیست؛ پزشک-دانشمندان، به تعبیری، زبان پزشکان درمانگر را به زبان دانشمندان پژوهشگر "ترجمه" می‌کنند و برعکس. به این ترتیب آنها در پزشکی، به ‌اصطلاح ترجمه‌ای یا کاربردی‌سازی علوم پزشکی، که گاه میز (آزمایشگاه) به تخت (کلینیک) نیز نامیده می‌شود، نقش تعیین‌کننده‌ای دارند.

اگر فرض بر این است که پزشک باید متعهد باشد هر کاری که از دستش برمی‌آید برای نجات بیمارش انجام دهد، شاید گاهی سفارش از روی منو و تجویز از میان داروهای موجود و استفاده از ابزارهایی که پیش از این ساخته شده‌اند کافی نباشد؛ شاید گاهی لازم باشد که پزشک به آزمایشگاه بازگردد و برای یافتن دارویی جدید یا اختراع یک ابزار بالینی موثر، پژوهش‌های زیست‌پزشکی پایه انجام دهد.

آیا ممکن است که یک دانشمند برجسته در عین حال پزشک برجسته‌ای هم باشد؟

خوب، بله؛ اما این چیزی نیست که هر روز شاهدش باشید. در حال حاضر، کمبود مزمن و شدید، و حتی روزافزونی، در تعداد پزشک-دانشمندان در سطح جهانی وجود دارد. در آمریکا تنها به 2 درصد از کل پزشکان می‌توان چنین عنوانی داد.

به گفته اوگور شاهین، استاد کاربردی‌سازی سرطان‌شناسی و ایمنی‌شناسی و مدیر عامل علم و پژوهش در پژوهشگاه زیست‌داروسازی «کاربردی‌سازی سرطان‌شناسی» (TRON)، کاربردی‌سازی به این معنا در هیچ برنامه دانشگاهی تدریس نمی‌شود، بلکه چیزی است که با شرکت در گروه‌های پژوهشی میان‌رشته‌ای باید آن را آموخت.

پژوهشگاه TRON که در سال 2010 با سرمایه اولیه 30 میلیون یورو تاسیس شد، در یک ساختمان پژوهشی تازه‌ساز در پردیس مرکز پزشکی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینتس در آلمان قرار دارد. همان‌طور که در صفحه وب این پژوهشگاه اظهار شده، TRON «در پی شیوه‌های تشخیص و داروهای جدید برای درمان سرطان و بیماری‌های وخیم دیگر است.» و رسالت خود را به اجرا درآوردن ایده‌های خلاقانه و یافتن راه‌حل‌های عملی برای چالش‌ها و کاربردی‌سازی و ترجمه یافته‌های علمی به درمان بالینی تعریف می‌کند.

کاربردی‌سازی علوم پزشکی رویکردی میان‌رشته‌ای است و به تخصص‌هایی نیاز دارد که همپوشانی داشته باشند. پزشک-دانشمندان به لحاظ رسمی هم به عنوان یک پزشک درمانگر آموزش دیده‌اند و هم به عنوان یک پژوهشگر علمی؛ در نتیجه هم مدرک پزشکی دارند و هم دکتری که معمولا در علوم زیستی است. مهم‌ترین تفاوت میان یک پزشک-دانشمند و یک پژوهشگر عادی زیست‌پزشکی در تجربه دست‌اول و بی‌واسطه‌ای است که پزشک-دانشمند از کار با بیماران دارد و می‌توان از آن برای هدایت پژوهش در آزمایشگاه استفاده کرد.

با این حال، کار گروهی خود به‌ خود اتفاق نمی‌افتد. به قول معروف «جمع کردن بازیکنان خوب، آسان است، سختی کار در آن است که کاری کنید تا با هم بازی کنند.» به گفته شاهین «تشکیل گروهی از دانشمندان میان‌رشته‌ای چالش ساده‌ای نیست، زیرا زمان می‌برد تا چنین گروه متنوعی بتوانند با هم روان کار کنند.»

پژوهشگاه TRON تلاش می‌کند توضیح دهد که چرا این رویکرد جدید اساسا متفاوت از رویکرد سنتی است: «از دیرباز، صنعت داروسازی اکتشافات پژوهش‌های پایه را مورد آزمون‌های بالینی قرار داده است. اما تحولات اخیر تغییر چشمگیری در این فرایند پدید آورده‌اند. در نتیجه رویکرد سنتی دو بخش پژوهش‌های پایه و بالینی از هم فاصله گرفته‌اند و شکاف حاصل در پژوهش‌های کاربردی‌سازی "دره مرگ" نامیده می‌شود.»

یکی از زشت‌ترین دیوهای ساکن این "دره مرگ" بی‌تردید سرطان است. به گفته شاهین «درمان موجود برای بعضی انواع سرطان در چند دهه گذشته تغییر چندانی نکرده است و هرچه سریع‌تر باید راه‌حل بالینی جدیدی برایشان یافت.» در پژوهشگاه TRON دو گروه پژوهشی فعال است که هر دوی آنها روش‌های آینده‌داری را برای درمان سرطان دنبال می‌کنند، اما با رویکردهای متفاوت: «مرکز ساخت زیست‌نشانگر» که برای انواع سرطان، زیست‌نشانگر بالینی یا شاخص وضعیت می‌سازد، و «مرکز ایمنی‌درمانی» که در پی مقابله با سرطان با کمک دستگاه ایمنی انسان است.

برای مبارزه با یک بیماری پیچیده اسلحه‌ای به همان پیچیدگی لازم است

استفاده از دستگاه ایمنی برای مقابله با سرطان، یا ایمنی‌درمانی سرطان، از همان ابتدا «فکر احمقانه‌ای» به شمار می‌آمد. شاهین و همسرش، اوزلم تورچی، که هر دو در خانواده‌هایی از مهاجران ترکیه‌ای در آلمان به دنیا آمده‌اند، در اوایل دهه 1990 که دانشجوی پزشکی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ در ماینتس بودند به فکر واکسن سرطان افتادند.

شاهین می‌گوید «این یک نیاز پزشکی بسیار مبرم است. هر سال حدود 10 میلیون بیمار در اثر سرطان جان خود را از دست می‌دهند. پژوهش‌های من بر موضوع ایمنی‌درمانی متمرکز است. ما داریم برای سرطان درمان‌هایی همچون واکسن و پادتن می‌سازیم تا دستگاه ایمنی بیمار را برای حمله به سلول‌های سرطان آگاه و توانمند کنیم.»

منطق کار، ساده است: هیچ دو بیماری در سلول‌های سرطانی‌شان جهش‌های ژنتیکی دقیقا یکسانی ندارند و بنابراین درمان هر بیمار باید برای خود او شخصی‌سازی شود. تنها دستگاه بدن که می‌تواند سازش یابد دستگاه ایمنی است. بنابراین، این دستگاه ایمنی است که باید به عنوان دفاع به کار گرفته شود. مساله حل شد!

متاسفانه، ترجمه این ایده به واقعیت و به خدمت گرفتن دستگاه ایمنی برای مبارزه با سرطان در عمل به هیچ وجه آن‌طور که به نظر می‌رسد ساده نیست. سه دهه پیش، بیشتر شرکت‌های داروسازی ایده ساخت واکسن برای سرطان را احمقانه می‌دانستند و حاضر نبودند به مفاهم ایمنی‌درمانی حتا فکر کنند.

شاهین، برگزیده جایزه مصطفی(ص) 2019 برای «ساخت و آزمایش بالینی واکسن درمان سرطان بر اساس RNA پیام‌رسان برای هر فرد بیمار با توجه به جهش‌هایش» می‌گوید:«پژوهش‌های من درباره توانمندسازی دستگاه ایمنی بیمار برای مبارزه با سرطان و بیماری‌های دیگر است.»

شاهین توضیح می‌دهد که بزرگ‌ترین چالش برای درمان سرطان آن است که هر بیمار دارای نوع متفاوتی از سرطان است. حتا در یک بیمار نیز میلیاردها سلول سرطانی وجود دارد که همه با هم متفاوت‌اند. شیوه کنونی درمان سرطان این چالش را نادیده می‌گیرد. به همین دلیل است که معمولا فقط 20 تا 30 درصد از مبتلایان سرطان به درمان پاسخ می‌دهند.

او می‌گوید: «پرسش کلیدی در پژوهش‌های من این است که چگونه می‌توان درمان‌هایی برای سرطان ابداع کرد که این چالش را بپذیرند و با آن مقابله کنند. پژوهش‌های من به ابداع ایمنی‌درمانی سرطان به شیوه سفارشی برای هر فرد انجامیده است. به این معنا که ما سرطان هر فرد بیمار را جداگانه تحلیل می‌کنیم، ویژگی‌های منحصر به فرد سرطان آن بیمار را شناسایی می‌کنیم و سرانجام واکسنی می‌سازیم که برای آن فرد مناسب است. به عبارت دیگر، هر فرد از درمان منحصر به فردی برخوردار می‌شود.»

برای ایجاد ایمنی در برابر سرطان، باید نوعی لنفوسیت به نام سلول T که نقشی حیاتی در واکنش ایمنی بدن بازی می‌کند را هدایت کرد تا به پروتئین‌هایی روی سطح سلول‌های سرطانی حمله کند که توسط ژن‌های جهش‌یافته بیان می‌شوند. این در حالی است که تشخیص این نوع جهش‌ها از سوی دستگاه ایمنی بدن خیلی دیر و خیلی ناکافی است.

راه‌حل نبوغ‌آمیز شاهین و گروهش واکسن‌هایی شخصی‌شده است که به سلول‌های T بدن آموزش می‌دهند به تومورهای سرطانی حمله کنند. آنها از RNA پیام‌رسان استفاده و آن را طوری رمزگذاری می‌کنند که حاوی تمام اطلاعات لازم برای سلول‌های T باشد و به آنها بگوید چه پروتئین‌هایی باید بسازند. این RNA پیام‌رسان مهندسی‌ساز به آنها امکان می‌دهد پروتئین‌های جهش‌یافته بی‌همتای روی سطح سلول‌های سرطانی یک فرد را شناسایی کنند و واکنش ایمنی فرد را در برابر طیفیاز جهش‌های سرطانی بسیج می‌کند.

با این همه، این روش تنها در صورتی جواب می‌دهد که بتوان جهشی اختصاصی پیدا کرد که در جای دیگری از بدن یافته نشود. فرایند یافتن جهش‌ها و قرار دادن آنها در RNAپیام‌رسان از طریق فناوری‌های سریع‌تر محاسبه کامپیوتری و ردیف‌یابی ژن‌ها تسهیل و تسریع شده است.

در سال 2017 ژورنال نیچر دو مقاله جالب چاپ کرد که کارایی این شیوه درمان را نشان می‌دهند. هر دو پژوهش برای نخستین بار این شیوه را در مورد انسان به کار برده‌اند. یکی از آنها در شرکت زیست‌فناوری BioNTech انجام شده است، شرکتی پیشگام در زمینه ایمنی‌درمانی فردی که در سال 2008 تاسیس شده و اوگور شاهین مدیرعامل اجرایی آن است. شاهین و نویسندگان دیگر این مقاله نشان دادند که واکسن توانسته جلوی انتشار سرطان پوست را در پنج بیمار بگیرد و تومورهایشان را کوچک کند.

آنها در این مقاله می‌نویسند «پژوهش ما ثابت می‌کند که می‌توان از جهش‌های فردی استفاده کرد و از این طریق راهی به سوی ایمنی‌درمانی شخصی برای مبتلایان سرطان گشود.» به نظر می‌رسد که ایمنی‌درمانی و ساخت واکسن برای سرطان بر پایه RNA پیام‌رسان دارد به مرحله بهره‌برداری بالینی می‌رسد: نمونه‌ای حقیقی از ثمربخش بودن پژوهش‌های میز به تخت.

در دو سال گذشته، شرکت‌های داروسازی بسیاری به سرمایه‌گذاری در این شیوه جدید انتقال اطلاعات ژنتیکی و گروهی از داروهای جدید که بالقوه می‌تواند از آن نتیجه شود علاقه نشان داده‌اند. اما کارایی واکسن سرطان هنوز به اثبات نرسید و تلاش‌های بسیاری از این دست در گذشته سرنوشتی جز تبدیل شدن به جرقه‌ای از امید فرومرده و اضافه شدن به فهرست بلند تلاش‌های نافرجام نداشته‌اند. با این همه، برای مبارزه با یک بیماری پیچیده اسلحه‌ای دست‌کم به همان پیچیدگی لازم است، و البته روحیه جنگاوری.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا