زنان خواهان جایگاه موثر در رابطه زناشویی هستند

به گونه ای که فرد و به‌طور کلی انسان مدرن را دچار تغییرات اساسی کرده است. این دست تحولات به‌همراه سایر تغییرات ساختارهای اجتماعی ادراک جدیدی از روابط انسانی را رقم زده‌اند که چالش‌ها و پرسش‌های جدیدی را با خود به همراه داشته است.

در این میان، چارچوب اخلاقی که روابط جدید انسانی را به نظم درمی‌آورد مورد توجه فیلسوفان و محققان اجتماعی گوناگون قرار گرفته است. یکی از مهمترین روابطی که در زندگی اجتماعی همواره مورد توجه بوده است، رابطه زناشویی است که کیفیت آن رابطه مستقیمی با سلامت روحی، روانی و اخلاقی جامعه دارد.

با توجه به این پیش‌آگاهی، توجه به خواسته‌های احیاناً نوپای فرد در فرآیند رابطه زناشویی و ارتباط پیچیده آن با عوامل بیرونی و به‌خصوص تعامل آن با نگرش اخلاقی، برجسته می‌شود.

بر این اساس، تلاش‌های فرد برای کنترل و هدایت فرآیند ارتباطی و ادراک نهایی او از رابطه با همسر از مولفه های اصلی زندگی اجتماعی محسوب می شود. آسیب‌هایی که امروزه خانواده‌ را به‌عنوان اساسی‌ترین نهاد اجتماعی در معرض تهدید قرار داده است، محققان بسیاری را بر آن داشته تا به مطالعه دقیق شناخت عمیق و جامع رابطه مطلوب و رضایت‌بخش زناشویی اقدام کنند.

از این رو، مطالعه و شناخت رضایت از رابطه زناشویی از اهمیت روزافزونی برخوردار شده است. این مفهوم به‌میزان و کیفیت بهره‌مندی و رضایت افراد از زندگی زناشویی اشاره دارد.

پژوهش های صورت گرفته در این حوزه حکایت از آن دارد که برآورده شدن رضایت درونی فرد، نقش تعیین‌کننده‌ای در تداوم رابطه زناشویی دارد. روشن است که شکل‌گیری و تداوم احساس رضایت فرد از رابطه، ارتباط تنگاتنگی با شرایط فردی و اجتماعی او دارد.

جایگاه و نقشی که فرد برای خود قائل است بر کلیت اندیشه او از یک رابطه صحیح تاثیر عمیقی دارد. نمودهای ساده فردیت در میان زنان حاکی از آن است که آنان خواهان جایگاه نه لزوماً برابر،‌ ولی موثر در رابطه زناشویی هستند. در اثنای رابطه خود با دیگری است که کیفیت رابطه و جزئیات فرآیند ارتباطی فرد با شریک زندگیش از اهمیت بالایی برخوردار می‌شود.

زنان در پیگیری این خواسته‌های خود از زندگی، که در میل به مولفه‌هایی چون صمیمیت، محبت و تفاهم نمود پیدا می کند، با چالش‌های بسیاری مواجه هستند. این چالش‌ها از یک‌سو متاثر از عناصر و شرایط مداخله‌گر بیرونی و از سوی دیگر بازتاب شرایط تاریخی ویژه زنان هستند.

نگرش اخلاقی خودآگاه و یا ناخودآگاه در روند زندگی گاه به تسهیل روابط و گاه به بغرنج شدن آن کمک کرده است. در این برآیند پیچیده هر یک از زنان با توجه به شرایط، راهبردهای خاصی را برای قابل قبول‌تر کردن وضعیت ارتباطی به‌کار می‌گیرند. موفقیت و یا ناکامی زنان در کاربست این راهبردها احساس رضایت و یا نارضایتی درونی آنها را از رابطه با همسر در برهه‌های مختلف زندگی رقم می‌زند.

عمدتاً زنان نتایج مطلوب و بلندمدتی از راهبردهایشان کسب نمی‌کنند و این عدم دستیابی به خواسته‌های زندگی در قالب احساسات پنهان بی‌تفاوتی، تسلیم و انزوا در برهه‌های مختلف زندگی انعکاس می‌یابد.

*منصوره تبریزی-کارشناس مطالعات فرهنگی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. زنان در کشور ما در ظاهر از همه چیز بهرمندن اما در اصل حق هیچ چیزی ندارم صدای در گلو خفه شده چرا که از امورش خوبی بهره نبردن و این از خانواده ریشه میگیره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا