مرگ تدریجی جنگل های زاگرس

کیفیت خاک عبارت از توانایی خاک جهت حفظ توان تولید بیولوژی، بهبود کیفیت آب و هوا و همچنین تامین سلامت انسان، گیاه و حیوان است. تخریب جنگل و تغییر کاربری اراضی یکی از عوامل موثر بر کیفیت خاک است.

منطقه مریوان در استان کردستان جزو مناطق جنگلی زاگرس است که با توجه به افزایش جمعیت در چند دهه اخیر و افزایش نیاز به غذا مورد تهدید  قرار گرفته و بخش هایی از آن تحت کشت زراعت رفته است.

تغییر کاربری اراضی و کشاورزی در اراضی مرتفع شیب دار در منطقه جنگی زاگرس( مریوان)، یکی از مهمترین مشکلات تهدید کننده منابع طبیعی، توسعه کشاورزی و امنیت غذایی در این منطقه است و تغییرات عمده ای را در ساختار توده های جنگلی ایجاد کرده و باعث ایجاد صدمات جبران ناپذیر از طریق افزایش فرسایش پذیری خاک می شود.

ارزیابی کیفیت خاک در سال های اخیر پیشرفت قابل توجهی کرده است. در مقیاس جهانی به سبب اهمیت تغییرات محیط زیست، بهبود روش های ارزیابی کیفیت خاک برای توسعه کشاورزی پایدار و نیز تشخیص پایداری مدیریت خاک و سیستم کاربری زمین ضروری است، از اینرو به دست آوردن روش ها و شاخص های مناسب ارزیابی کیفیت خاک به علت تاثیر مهم آن بر نتیجه گیری و قضاوت نهایی در مورد وضعیت و کیفیت خاک، از جمله مهم ترین  مسایل مورد توجه است.

تاکنون روش های متنوعی برای جمع آوری داده ها، اندازه گیری و ارزیابی کیفیت خاک مورد استفاده قرار گرفته اند. از روش های عمدتا کیفی تا کاملا کمی شامل نمره دهی، آزمایش خاک و تجزیه های آزمایشگاهی در تعیین کیفیت خاک مورد استفاده قرار گرفته اند.

در بین این روش ها، امروزه تجزیه های آزمایشگاهی متداول ترین روش است که برتری آنها، امکان استفاده آسان، انعطاف پذیری و کمی بودن ویژگی های موثر بر شاخص های مختلف کیفیت خاک است. پارامترهای موثر بر شاخص های کیفیت خاک به صورت فرآیندها و ویژگی هایی از خاک تعریف می شوند که به تغییرات مدیریت خاک حساس هستند. این ویژگی ها می توانند مجموعه ای از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، زیستی یا ترکیبی از آنها باشند.

سروه مرادی، دانش آموخته دانشکده کشاورزی گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه کردستان در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با راهنمایی دکتر کمال نبی الهی با استفاده از شاخص های کیفیت خاک در منطقه مریوان استان کردستان، به ارزیابی جنگل تراشی به روی کیفیت خاک پرداخته است.

در این پژوهش 8 نیمرخ خاک در جایگاه های مختلف (شانه شیب، پشته شیب، پای شیب و پنجه شیب) و دو شیب تپه مجاور هم، تحت کاربری جنگل تغییر یافته به زراعت( با شرایط یکسان) حفر و تشریح شدند. علاوه بر این در  هر کاربری در هر موقعیت شیب، 3 نمونه خاک از عمق نمونه خاک از عمق 0- 20 سانتی متر برداشت شد.

سپس ویژگی های بافت خاک، شن ریز، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، رطوبت معادل ظرفیت زراعی، رطوبت معادل  نقطه پژمردگی دائم، جرم ویژه ظاهری، تخلخل، هدایت الکتریکی، اسیدیته، آهک، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابل دسترس، شدت تنفس میکروبی و نسبت سدیم جذب سطحی شده خاک اندازه گیری شد.

کیفیت خاک نیز با استفاده از دو مدل شاخص کیفیت وزنی  تجمعی و شاخص کیفیت نمرو و  در دو مجموعه کل و حداقل داده ها ارزیابی شد.

نتایج نشان داد دو کاربری (جنگل و زراعت) از لحاظ مقدار جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، سلیت، رس، آهک، شن ریز، اسیدیته، ماده آلی، شدت تنفس میکروبی، ازت کل، رطوبت قابل دسترس، ظرفیت تبادل کاتیونی و شاخص های کیفیت وزنی تجمعی و نمرو دارای اختلاف معنی داری بودند و تغییر کاربری اراضی جنگلی به زراعی منجر به تخریب مالی سول ها شده است.

همچنین نتایج نشان داد که موقعیت های پایین شیب( پنجه شیب و پای شیب) دارای مقادیر بیشتر رس، کربن آلی، رطوبت قابل دسترس، شن ریز، سیلت، ازت کل، فسفر قابل دسترس، پتاسیم قابل دسترس، ظرفیت تبادل کاتیونی، شدت تنفس میکروبی و شاخص های کیفیت وزنی تجمعی و نمرو و مقادیر کمتر آهک، هدایت الکتریکی، فرسایش پذیری، اسیدیته، در مقایسه با موقعیت های بالای شیب بودند.

خاک های تشکیل شده در موقعیت های پایین شیب دارای عمق و تحول بیشتری در مقایسه با موقعیت های بالای شیب بودند. همبستگی مثبت و معنی داری بین شاخص های کیفیت خاک در دو مجموعه کل و حداقل داده وجود داشت و این همبستگی برای شاخص کیفیت وزنی تجمعی بیشتر از شاخص کیفیت نمرو بود. لذا می توان با اندازه گیری پارامترهای کمتر برای تعیین کیفیت خاک به طور تقریبی به نتایج مشابه حاصل از سنجش کل داده ها رسید و موجب صرفه جویی در وقت و هزینه شد.

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا