آینده درمان پارکینسون چگونه خواهد بود؟

پروفسور اندرئو لییز (Andrew Lees) استاد رشته عصب‌شناسی در بیمارستان ملی عصب‌شناسی و جراحی مغز و اعصاب شورای پژوهش‌های پزشکی بریتانیا در فاصله سال‌های 1985 تا 2010 بود. پژوهش‌های وی در سراسر جهان دارای بیشترین استناد درزمینهٔ مطالعات پارکینسون به شمار می‌رود.

مقاله جدید شما با عنوان «پیش‌بینی و ارتباطات نوروپاتولوژیکی انواع زیرگونه‌های بالینی پارکینسون» برای نخستین بار نشان داد که مطالعه زیرگونه‌های بیماری پارکینسون می‌تواند موجب تشخیص زودهنگام این بیماری شده و شانس بقای بیمارانی مبتلا را افزایش دهد. شما فکر می‌کنید که چگونه می‌توان از این یافته استفاده کرد تا استراتژی‌های درمانی را آگاهانه دنبال کنیم؟

بهترین عامل پیش‌آگاهی در بیماری پارکینسون، سن افراد است و دومین موضوع تأثیرگذار، میزان پاسخ بیماران به دوره‌ای درمانی L-DOPA است.

شما در توییتر خود نوشته‌اید: «هیچ‌گونه تناقضی بین علم پزشکی و هنر شفابخشی وجود ندارد، زیرا پزشکی قانونی وجود دارد. از مطب خود خارج شوید و بگذارید دست‌هایتان در حین کار کثیف شود.» آیا از این موضوع نگران هستید که این دوران پزشکی که در آن تأکید عمدتاً بر مطالعات ژنومیک و داده‌های بزرگ منتقل‌شده است، ممکن است در مسیر اشتباه حرکت کند؟

بله، من نگران هستم زیرا این موارد منجر به عدم انجام تحقیقات بالینی و کمبود دقت در ارزیابی پارامترهای بالینی بیماری پارکینسون شده است. شما نمی‌توانید تصاویر بالینی را به مجموعه‌ای از مقیاس‌ها کاهش دهید. آن‌هم در مورد بسته‌هایی که توسط یک نسل از پزشکان فاقد مهارت‌های بالینی در مدرسه پزشکی، ارائه‌شده است.

عبارت‌هایی همچون «مراقبت بیمار محور»، به‌طور عمده‌ای تبدیل به شعارهای فاقد عمل و پوچ می‌شود. چه مواردی برای حصول اطمینان از پاسخگویی مستقیم به نیازهای بیمار موردنیاز است؟

نخستین چیزی که برای این موضوع موردنیاز است، تأسیس یک مرکز تحقیقاتی و تأمین منابع مالی برای جمع‌آوری اطلاعات و سؤالاتی است که افراد مبتلابه پارکینسون به آن‌ها پاسخ می‌دهند. فرضیه ما این است که درک مکانیسم‌های مولکولی که منجر به مرگ سلول‌ها می‌شوند؛ منتهی به درمان خواهد شد؛ اما این فرضیه بر اساس تحقیقات 50 سال گذشته توجیه نمی‌شود.

اگر شما قادر به حذف یکی از مواردی بودید که رشد بیماری را تسریع کرده یا موجب کشف روش درمان یا بهبود بیماری شود، این مورد کدام بوده و دلیل آن چیست؟

من مسیرهای خطرناکی را که توسط قانون‌گذاران و دولت‌ها تعیین‌شده است، حذف می‌کردم و کسب‌وکارهایی مانند بخش‌های تحقیق و توسعه در دانشگاه‌ها را گسترش می‌دادم.

– آیا می‌توانید اطلاعاتی از آزمایش‌های جدید Banisteriopsis caapi را ارائه دهید؟

روند آهسته آزمایشی این مطالعات آغازشده است، ما امیدواریم که در سال جاری در ریودوژانیرو منجر به کسب نتیجه شود.

فکر می‌کنید نشانه‌های زیستی یا همان بیومارکرهای بیماری پارکینسون از کجا آمده است؟

من در مورد MRI substantia nigra خوش‌بین هستم.

در زیست‌شناسی معمولاً یک ‌فاصله و شکاف بین اینکه چقدر می‌دانیم و چقدر باید بدانیم وجود دارد. این موضوع باعث ایجاد عدم قطعیت در همه کارهایی می‌شود که ما انجام می‌دهیم. بااین‌حال، ما باید برخی اوقات به‌طور قطعی تصمیم بگیریم، زیرا در برخی موارد یک زندگی درخطر بوده و وابسته به تصمیم ما است. در این موارد و با توجه به نقص دانش در حوزه بیماری پارکینسون، شما چگونه تصمیم‌گیری می‌کنید؟

من بیشتر تمایل دارم از سرنخ‌های اپیدمیولوژیک، جهش‌های کوانتومی پر سر و مشاهدات بیمار استفاده کنم.

– آیا شما نسبت به آینده عصب‌شناسی خوش‌بین هستید، پیش‌بینی شما از آینده این دانش چیست؟

متخصصان جوان مغز و اعصاب می‌توانند ببینند که سیستم‌های قدیمی شکسته شده و آموزش پزشکی دانشگاهی در شرایط بحرانی است.

ترجمه: فاطمه کردی

منبع: tmrwedition

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا