خالی شدن روستاها و شهرهای مرزی در پی بحران آب

خشکسالی اولین نمود خود را با خداحافظی با برف و باران، زمستان‌های خشک، بی‌باران و بی‌برف به ما نشان داد. فروردین 1387 سازمان هواشناسی ایران با ارایه گزارشی از نتایج مشاهده‌های ایستگاه‌های هواشناسی خبر از وقوع خشکسالی و کاهش شدید بارندگی در زمستان 1386 داد و ادامه آن را برای 4 سال یعنی تا پایان سال 1390 پیش‌بینی کرد. از آن به بعد چند سالی تابستان با قطعی گاه و بی‌گاه آب و برق سپری شد تا اینکه در شهریور 1395 پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو از خالی بودن حدود 47 درصد از کل سدهای ایران خبر داد و مجموع ظرفیت کل مخازن 169 سد موجود در کشور را برابر با 49.8 میلیارد مترمکعب اعلام کرد. این داستان ادامه داشت. کم کم وضعیت آب شرب در شهرها و روستاهای مختلف به خصوص مناطق محروم بغرنج‌تر شد. کیفیت آب پایین آمد اما هر از گاهی مشکلات با راه‌کارهایی موقت درمان می‌شد. سال‌ها بعد خشکسالی روی دیگر خود را به ما نشان داد. تابستان‌ها گرم‌تر، زمستان‌ها بی‌باران‌تر و رودخانه‌ها بی‌آب‌تر می‌شد و ولع ما برای خودکفایی در منابع غذایی بیشتر. جمعیت ایران روز به روز افزایش ‌یافت، زمین‌های زیر کشت بیشتر ‌شد و چاه‌ها به مدد کشاورزان ‌آمد. ٢٢٠هزار حلقه چاه‌ غیرمجاز، دشت‌های ایران را محصور کرد و برای بستن آنها، دست وزارت نیرو هم به واسطه برخی مصوبات و قوانینی که در دولت‌های نهم و دهم مصوب شده، بسته شد.

کدام استان‌ها آسیب‌پذیرترند؟

بر اساس نتایج بررسی‌هایی که بر روی دشت‌های ایران انجام گرفته، بیشترین آسیب در منابع آب زیرزمینی به ترتیب در استان‌های خراسان رضوی، کرمان، فارس، تهران و اصفهان گزارش‌شده است. این آسیب و رتبه‌بندی بر اساس میزان برداشت سالانه استان از منابع آب زیرزمینی، میزان کسری مخازن سفره‌های آب زیرزمینی در سطح استان و میزان جمعیتی که زندگی آن‌ها تحت تاثیر توان آبدهی منابع آب زیرزمینی قرار دارد، انجام‌شده است. بر همین مبنا این استان‌ها در معرض "آسیب خیلی زیاد " رتبه‌بندی شده‌‌اند و طبق آمار، 51 درصد برداشت سالانه آب از منابع زیرزمینی و همچنین بیشترین کسری مخزن آبخوان زیرزمینی در این استان‌ها گزارش‌شده است.

در رتبه دوم آسیب‌پذیری و در سطحی پایین‌تر، استان‌های قزوین، همدان، یزد، مرکزی، سمنان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی قرار دارند که البته سطح آسیب نیز در درون همین استان‌ها متغیر است، برای نمونه دشت "کبود راهنگ " استان همدان در اثر تخلیه آبخوان توسط نیروگاه مستقر در آن از یک‌سو و کشاورزان بهره‌بردار از سوی دیگر، هم‌اکنون یکی از آسیب‌پذیرترین دشت‌های کشور است و فروچاله‌های بزرگی نیز در این دشت اتفاق افتاده است. در استان یزد نیز روند خشک شدن قنات‌های قدیمی همچنان ادامه دارد، جایی که فنّاوری جدید برداشت آب یعنی چاه‌های عمیق بر فنّاوری قدیم و دوستدار طبیعت یعنی قنات برتری یافته و به‌طور تقریبی، تمامی این سازه‌های کهن و دشت‌های این استان را در معرض بحران قرار داده است.

خالی شدن روستاها در پی بحران آب

شواهد آشکارا گویای خالی از سکنه‌شدن زودهنگام روستا و شهرهای کوچک و مهاجرت آنها به کلانشهرها در پی بحران آب است.  این در حالی است که کلانشهرهای بزرگ ایران نیز از شرایط آبی مناسبی برخوردار نیستند و با افزوده شدن این جمعیت به کلانشهرهای بزرگ، شرایط تامین آب شهری این کلانشهرها نیز دشوارتر خواهد شد چراکه منابع آب سدها برای تامین آب شهرهای بزرگ اطمینان‏ بخش نیستند و ظرفیت‌های انتقال آب بین حوضه‏‌ای نیز به پایان خط رسیده است. به همین سادگی، کوچ گروهی کلانشهرهای کشور نیز کلید خواهد خورد و این کلانشهرها (تهران، شیراز، مشهد، اصفهان و …) در یک قدمی خالی از سکنه‏ شدن هستند.

اساسا بی توجهی به مباحث مربوط به آمایش سرزمینی یا همان ظرفیت مناطق در اجرای انواع و اقسام پروژه های ملی در بخش‌های مختلف را می توان یکی از دلایل اصلی بروز انواع و اقسام گرفتاری های زیست محیطی حال حاضر کشور از جمله آلودگی هوا، مشکل ریزگردها و کمبود آب دانست. برخلاف ملاحظات آمایش سرزمین، دیده می شود در منطقه ای که به دلایل جغرافیایی از قدرت لازم برای تامین ذخیره آب برخوردار نبوده است، سد ساخته می شود و پس از یکی دو دهه تبعات زیست محیطی آن نمود پیدا می کند.

راه اندازی صنایع آب بری همچون فولاد و ذوب آهن در مناطقی از کشور مانند خوزستان یا اصفهان که به لحاظ جغرافیایی با میانگین کاهش بارندگی و کمبود آب مواجه هستند، از مصادیق دیگر است یا در بخش کشاورزی، هنوز هم در برخی از مناطق کم آب کشور گندم آبی یا برنج بصورت غرقابی و حتی هندوانه کشت می شود.

غیرقابل سکونت بودن بسیاری از مناطق کشور تا چند سال آینده

از آن جایی که ایران کشوری خشک و بیابانی است بخش کشاورزی بیشتر منابع خود را از آب های زیرزمینی به دست می‌آورد. متاسفانه در طی سال های گذشته این بخش به دلیل استفاده از روش های سنتی به صورت نادرست مدیریت شده است. این روش سنتی انتقال آب از چاه ها به مزارع حدود 65 درصد از آب به هدر می رود. کشاورزان هر ساله برای تامین آب باید چاه های عمیق تری را حفر کنند. زمانی که جمعیت ایران کم تر بود کشاورزان می توانستند از چنین روش های ناکارامدی استفاده کنند اما اکنون ایران با 85 میلیون نفر دیگر این روش کارایی نخواهد داشت. برای مثال در کشاورزی گلخانه ای در مقایسه با روش های سنتی هم 90 درصد آب کمتر مصرف می شود و هم اگر به روش درستی انجام گردد میزان تولید می تواند ده برابر شود.

به گفته پروفسور پرویز کردوانی، بنيانگذار مركز تحقيقات مناطق كويری و بيابانی" یکی از برنامه های وزارت نیرو این است که دریچه های آب را روی کشاورزان می بندد. آب آنها را نصف کرده و کنترل هوشمند برایشان گذاشته است. تصور می کند، اگر آب کشاورزی را ببندد، ملکت خوب می شود. در صورتی که بستن آب روی کشاورز باعث تخلیه روستاها و مهاجرت آنها به سطح شهرها می شود که این مساله می تواند خود پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد".

لذا اگر اقدام جدی در حوزه کشاورزی در ایران صورت نگیرد و همین سطح استفاده از آب به صورت بی رویه ادامه پیدا کند ایران با خشکی بیشتری همراه می شود و بسیاری از مناطق کشور غیرقابل سکونت خواهد شد. پیش بینی شده است که ١٢ استان از ٣١ استان ایران تا ٥٠‌ سال آینده تمام سفره‌های زیرزمینی آب‌شان را از دست بدهند و با خشک‌ شدن کامل تقریبا نیمی‌از استان‌های ایران جمعیت زیادی مجبور به مهاجرت شوند.

آغاز مهاجرت نیم میلیون نفر زابلی

حبیب الله دهمرده، نماینده مردم زابل در مجلس با اشاره به شرایط بحرانی در منطقه سیستان و بلوچستان گفت: منطقه سیستان دارای ۵۰۰ هزار نفر جمعیت ‌است که زندگی مردم در آنجا براساس کشاورزی و‌دامپروری شکل گرفته است. این کشاورزی و‌ دامپروی بر رودخانه هنرمند استوار بود. منشا اصلی رودخانه هیرمند در افغانستان است و در یکی دو دهه اخیر سد و بندهای ایجاد کردند و موانعی درست کردند که فقط خودشان از آب استفاده کنند. در پی این اقدام، حقابه و سهم ایران از آب به شدت کم شده است.

وی افزود: هم اکنون در سیستان و بلوچستان نه درآمدی، نه کارخانه ای ‌و نه صنعتی وجود ندارد. این در حالی است که سیستان و بلوچستان سرشار از فرصت‌هاست که دولت‌ها هیچگاه نخواسته‌اند از این فرصت‌ها استفاده کنند. دریاچه هامون که خودش روزی نعمت بود هم اکنون تبدیل به یک تهدید شده است و‌ خود یکی از منشاهای ریزگردها است در واقع با بی تدبیری دولت‌ها فرصت‌ها تبدیل به تهدید شده اند.

وی با تاکید بر اینکه دولت باید تکلیف ۵۰۰ هزار نفر جمعیت منطقه سیستان را روشن کند گفت: دولت باید برای حمایت از این مردم مرزنشین بسته‌های حمایتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تعریف کند و آنها را اجرایی کند.

این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصریح کرد: دولت باید به مردمی که خسارت دیده اند رسیدگی کند و خسارت آنها را جبران کند که آنها دست به مهاجرت نزنند. کشاورزان امسال گندم و جو کاشته اند اما آبی برای آبیاری نبوده است و به همین دلیل دچار خسارت شدید شده اند و برای گذران زندگی در این منطقه نیاز به حمایت جدی دولت دارند.

وی تاکید کرد: دولت باید با جدیت قرارداد بین ایران و‌ افغانستان در مورد سهم ایران از رودخانه هیرمند را پیگیری و‌ مطالبه کند البته انتقال آب از دریای عمان نیز باید در دستور کار دولت قرار گیرد چرا که انتقال آب از دریای عمان امکان پذیر و شدنی است و فقط مستلزم اراده دولت است.

نماینده مردم زابل با اشاره به حفر چاه‌های ژرف به صورت آزمایشی در منطقه سیستان گفت: دولت باید به صورت جدی حفر این چاه ها را ادامه دهد تا حداقل آب شرب مردم با مشکل مواجه نشوند.همچنین باید ظرفیتی که در سیستان وجود دارد برای ایجاد اشتغال و‌ درآمد خانوار فعال شود.

این نماینده مجلس ادامه داد: اگر دولت این اقدامات را انجام ندهد مهاجرت ۵۰۰ هزار نفر از مردم سیستان به سایر نقاط کشور شروع می شود گرچه هم اکنون نیز برخی از مردم سیستان از این منطقه کوچ کرده اند و با این مهاجرت ها تمامیت ارضی ما دچار مشکل می شود چراکه با تخلیه سیستان مرز بعدی ما کویر است و نگهداشت این مرز قطعا امکانات و تجهیزات سنگینی لازم دارد.

مهاجرت400 هزار نفری خوزستانی‌ها به شهرهای شمالی

پروانه سلحشوری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، مشکلات زیست محیطی را ناشی از سوءمدیریت دانست و گفت: در چند سال اخیر 400 هزار نفر از خوزستان به سمت شمال کشور مهاجرت کرده اند؛ این مهاجرت ها که همچنان نیز ادامه دارد، بافت جمعیتی این منطقه را تغییر داده است.

عضو کمیسیون فرهنگی درباره آسیب های اجتماعی افزود: آب ناسالم، ریزگردها و هوای نامطبوع، گرمای زیاد هوا و شرایط اقلیمی نامساعد همچنین بیکاری، فقر و گرانی باعث شده تا مردم در زندگی روزمره دچار مشکلات بسیار شوند و مجبور به ترک محل سکونت خود باشند.

وی اضافه کرد: البته شهرهای دیگر هم مشکلات خاص خود را دارند؛ در کلانشهر تهران آلودگی و ترافیک معضلات آزاردهنده ای برای تهرانی ها است و خستگی های ناشی از این دو معضل بهره وری زندگی مردم را کاهش داده است. از دید مردم سایر نقاط کشور، تهرانی ها خشن تر و دارای رفتارهای پرخاشگرایانه تر هستند و بی اعتمادی در بین آنان بیشتر است و شاید یکی از مهمترین علت های این رفتارها شرایط نامطلوب زندگی باشد.

مهاجرت یزدی‌ها به علت وضعیت بد منابع آبی

سید ابوالفضل موسوی، نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی نیز به ضرورت انتقال آب به مرکز ایران اشاره کرد و گفت: در صورت نبود آب، مهاجرت جمعیتی از این مناطق کاملا متصور است.

وی با بیان اینکه طبق آمارهای ارایه شده ۸۰ درصد منابع آبی زیرزمینی مصرف شده است، افزود: نظر به این که علم و تکنولوژی روز هشدار می‌دهد که منابع آبی در وضعیت خوبی به سر نمی‌‏برند لذا نخبگان و بخش خصوصی استان به این نتیجه رسیده‌‏اند که با تشکیل یک تعاونی و سرمایه‌گذاری اولیه در آن قدم نخست را در اجرای ایده انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی ایران عملی کنند.

نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی شرایط سال‏‌های آتی را بحرانی ارزیابی و تاکید کرد: شاید در صورت لزوم و برای جلوگیری از مهاجرت مردم در صورت نبود آب مجبور شویم آب شیرین شده را به شیوه‌های سنتی‌تری به مرکز ایران انتقال دهیم.

گزارش: فرزانه صدقی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا