قانعی راد پژوهشگری از نوع کلاسیک بود

 دنیای سیاست پژوهی آن طور که این مدل ها ترسیم می کنند دنیای ارزش های آکادمیک است: جستجوی حقیقت بمثابه ارزش نهایی، بی طرفی علمی، عینیت، شکاکیت و نقد مدام، مجدانه و بی رحمانه همه چیز ارزش های اصلی و اصیل این دنیای آکادمیک هستند. در نقطه مقابل، دنیای سیاست ورزی همچون دنیایی چرخنده بر مدار منافع و همچون مسابقه ذینفعان برای تسهیم منافع به تصویر کشیده می شود. ارزش اصلی و محوری در دنیای سیاست ورزی "مصلحت" است. سیاستمداران قهرمانان مصالحه اند و در هر شرایطی می دانند که چگونه با بده بستان و چانه زنی بیشترین فایده را برای بیشترین تعداد ممکن کنند. خلاصه تصویری که مدل های کلاسیک سیاستگذاری بدست ما می دهند این است: سیاست ورزی عرصه بروز و تجمیع خواسته هاست و سیاست پژوهی عرصه تحلیل ممکن ها.

مدل های کلاسیک و نگاه سیاه و سفید مستتر در آن ها سال هاست که با مدل های پیچیده تر و اصطلاحاً خاکستری جایگزین شده اند. با وجود این، هنوز انسان هایی در دنیای ما می آیند و می روند که حس نوستالژیک دنیای کلاسیک را در ما بر می کشند و زنده می کنند. شادروان دکتر سید محمدامین قانعی راد که عصر روز پنجشنبه 24 ام خردادماه 1397 روی در نقاب خاک کشید، از جمله آن اسطوره های کلاسیک بود.

کار اصلی ایشان سیاست پژوهی علم و فناوری با رویکرد جامعه شناختی بود و این کار را بر محور ارزش های آکادمیک انجام می داد. ایشان به گواهی همکارانی که از نزدیک در جلسات شوراها و کمیته های علمی و مشورتی، کنفرانس ها، پنل های تخصصی و سمینارها و دفاعیه های دانشجویی و جمع هایی از این دست همراه و همنشین ایشان بودند، شخصیتی بود که اساساً اهل مصلحت و مصالحه نبود. حقیقت را، آنچنان که در می یافت، به عریان ترین شکل ممکن به زبان می آورد و از این بابت یک محقق کلاسیک در معنای دقیق کلمه بود.

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

نگارنده این سطور شخصاً به دفعات متعدد شاهد آن بودم که زنده یاد قانعی راد در جلسه دفاع دانشجویی که نقش استاد راهنمای رساله آن دانشجو را بعهده داشت، بدلیل این که داوران رساله باندازه کافی نقد نمی کردند، دانشجوی تحت حمایت خود را بشدت به چوب نقادی خود می نواخت و زوایا و نقاط ضعف کار آن دانشجو را با صراحت بر آفتاب می افکند. در همایش های متعددی ایشان را دیده بودم که بشکلی ریشه ای پارادایم حاکم بر تفکر مدیران و برگزارکنندگان آن همایش را به تیغ نقد خود می درید و با میزبانان خود هیچ تعارف و مصالحه ای روا نمی داشت. در پنل ها یا برنامه های تلویزیونی متعددی ایشان را تماشا کرده بودم که هیچ خط قرمزی را بر نمی تافت و یک تنه بر مسیر تبیین حقیقت بدانگونه که آن را در می یافت، می گفت و می تاخت.     

شادروان قانعی راد از این منظر یک محقق کلاسیک بود و با رفتنش قطعاً صدمه ای جبران ناپذیر به پیکره جامعه علوم اجتماعی ما وارد شده است. افسوس که محققان کلاسیک این روزها در فضای علمی و معرفتی جهانی که در آن زندگی می کنیم روز به روز کمتر و کمتر می شوند. با این وجود، محققان کلاسیک مثل فیلم های کلاسیک و مثل رمان های کلاسیک جایگاه ویژه و همیشگی خود را در کتابخانه های ما و در قلب های ما خواهند داشت.   

 

دکتر آرش موسوی /عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور

 

 

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا