خانه موزه های تاریخی،آیینه های تاریخی جامعه

از خوراک و پوشاک تا مکتوبات و موسیقی و رقص و دین و آیین‌ها و … و البته  سبک زندگیِ افراد مشهور و به عبارتی سلبریتی ها هم بخشی از این سازه رفیع فرهنگی را تشکیل می‌دهد. اینکه فلان آقا یا خانم مشهور چگونه زندگی می‌کند ، چطور رفتار می‌کند، چه می‌پوشد و چه می‌کند همه وهمه آینه‌هایی هستند که ساختار فرهنگی یک جامعه را نمایان می‌کند. 

کاوش در زندگی روزمره  و فرآیند زندگی افراد سرشناس و مشهور یک جامعه به‌خصوص زمانی اهمیت پیدا می‌کند که آن فرد درمیان ما نباشد و ما از  تاریخ مکتوب ، شفاهی یا تصاویر و فیلم‌ها و دست‌نوشته‌های او باید به ابعاد گوناگون زندگی اش پی ببریم. کاری سخت و گاه شامل خطاهای فراوان.  در این میان اما یکی از مهم‌ترین داده‌هایی که به شکلی مستقیم‌تر و البته کمی عمیق‌تر می‌تواند درباره زیست افراد سرشناس به ما اطلاعات بدهد و بازنمایی همه یا بخشی از زندگی و زیست او را برایمان  میسر کند، خانه‌های ایشان است.

 خانه . یک مفهوم عمیق ، اصیل و زنده که در طول تاریخ خودش را به زیست آدم‌ها تحمیل کرده است و  از زیستن در آن و در تاروپود آن هیچ گریزی نبوده است.از همین روی هست که در کشورها و فرهنگ‌های مختلف چنین  خانه‌هایی را حفظ کرده و به موزه تبدیل می‌کنند. خانه موزه‌ها،خانه‌هایی هستند که باهدف حفظ از میراث فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی یک فرهنگ ، یک جغرافیا یا یک فرد سرشناس را هدف خود قرار داده است. گاه  چنین موزه‌هایی را «یاد موزه» هم می‌نامند.  جایی که یادگارهای یک جامعه را از هر نوع در خود نگه می‌دارد. در ایران عمدتاً خانه موزه‌ها به موزه‌هایی که از خانه اشخاص مهم و سرشناس فرهنگی ، ادبی ، سیاسی  بیرون آمده اطلاق می‌گردد،اما در  سال ۲۰۰۷  کمیته بین‌المللی خانه موزه‌های تاریخی در حالی  برای این نوع موزه‌ها دسته‌بندی دقیقی تعریف کرد و اعضا به آن رأی دادند که خانه  موزه‌های اشخاص،تنها یکی از ده گونه خانه موزه را تشکیل می‌دهد.

خانه موزه شخصیت‌ها ،نوعی بیوگرافی بی‌واسطه از زندگی ایشان است . جایی که شما با قدم زدن در اتاق‌ها و راهروها و پله‌ها و فضاهای تنگ و ترش یا وسیع و نورانی آن‌ها می‌توانید به تأثیرات محیط  بر افکار و تأثیرات ایشان در فضا  پی ببرید و بدانید آن شخصیت چطور فکر می‌کرده  و چطور می‌زیسته.

خانه موزه زنده در طول تاریخ

یک‌خانه موزه ، به‌خصوص خانه موزه‌های شخصیت  بایستی به‌مثابه یک موجود زنده فرض شود که در طول تاریخ زیست کرده و همچنان،هرچند آرام و ساکت، به حیات خودش ادامه می‌دهد.  شما با قدم زدن در یک‌خانه موزه شخصیت بایستی این حس را داشته باشید که انگار به منزل آن شخصیت برای مهمانی آمده‌اید و صاحب‌خانه فعلاً نیست  و اگر کمی انتظار بکشید او فرا میرسد و از شما پذیرایی می‌کند. خانه موزه‌ها زندگی خود را  بایستی ادامه دهند  و حسی از مرگ را در خود رشد ندهند.

بگذارید از جملات فرمالیستی دوری کنم و واضح‌تر این ایده را شرح دهم.

وقتی خانه یک شخصیت به  خانه موزه شخصیت تبدیل می‌شود ، لوازم زندگی روزمره بایستی همسان با همان مواردی که در دوران زیست شخصیت وجود داشته انتخاب و در همان محل‌هایی که به‌طورمعمول در آن تاریخ مورداستفاده قرار می‌گرفته ، قرار بگیرند. البته واضح است که بهترین گزینه این است که همه اسباب و لوازم زیستی شخصیت ،اورجینال و اصلی باشند. یعنی همان‌هایی که شخصیت موردنظرمان از آن استفاده می‌کرده در خانه موزه‌اش قرار بگیرد.  از سوی دیگر تبدیل خانه یک شخصیت به یک «خانه موزه» نباید با تغییرات بنیادی در ساختار و دیواره بندی‌ها روبرو شود. به عبارتی تقسیمات یک‌خانه تا حد ممکن(و ترجیحاً صددرصدی) بدون تغییر باقی بماند، هرچند گاهی برخی الزامات معماری موزه‌ای ما را به ایجاد تغییرات مجبور می‌کند.

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

 به عبارتی وقتی شما وارد یک‌ خانه موزه شخصیت می‌شوید باید بتوانید نور، رنگ و مسیرهای حرکتی و زیستی خانه را در زمانی که شخصیت مذکور در آن می‌زیسته احساس کنید.

بر اساس این داده‌ها و این تعاریف می‌توان به‌راحتی متوجه شد که یک‌خانه موزه ، پیش  از آنکه  یک موزه باشد یک‌خانه است. خانه ای که مالک و صاحبش الان در آن زندگی نمی‌کند ولی روح زندگی او در خانه جریان دارد . برای همین است که اصرار بر این است که در احداث خانه موزه ها،به تغییرات حداقلی اصرار ورزیده می‌شود.

در بسیاری از موارد در دنیا ،خانه موزه ها اهدایی بازماندگانِ  صاحب‌خانه است. یا حداقلش اینکه مایملک منقولش را به شهر یا سازمان ذینفعی اهدا می‌شود و بعد خانه اش را شهرداری یا همان سازمان خریداری کرده و خانه موزه را با دقت فراوان راه‌اندازی می‌کنند. نمونه‌های بسیار معروفی از این فرآیند اهدا و راه‌اندازی خانه موزه ها در دنیا وجود دارد. در شهر سن پترزبورگ ، خانه موزه داستایوفسکی یکی از بهترین نمونه‌ها در جهان است. نمونه‌ای که همسر داستایفوسکی لوازم شخصی خودش، فرزندانش و داستایوسکی را(حتی دست‌نوشته‌های ملی و حسابرسی‌های روزانه خانه) را به شهر اهدا کرد و بعدها شهرداری و سازمان خانه موزه ای ادبیات و هنر شوروی، خانه را از مالکانش خریداری کرده و امروزه لقب یکی از بهترین نمونه های خانه موزه های تاریخی در  جهان  را به خود اختصاص داده است.

جالب است بدانید گاه ، خانه موزه های تاریخی متعلق به شخصیتهای غیر واقعی است ولی همان شناسه های یک خانه موزه واقعی را داراست . شاید بهترین نمونه این نوع خانه موزه ها را بتوان ، خانه شماره  ۲۲۱b در خیابان بِیکِر ، لندن دانست. خانه ای که به شخصیت غیر واقعیِ شرلوک هولمز متعلق است.  هولمز ، کارآگاه خصوصیِ معروفی که شخصیت اصلی داستانهای پلیسی نوشته  سر آرتور کونان دویل است و در فاصله سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۹۰۴ در این خانه میزیسته. الان که شما به این خانه موزه بی نظیر وارد شوید ، باور می کنید که  روزی  در سالهای آغازین قرن ۲۰اُم در این  خانه کارآگاهی با وسواسِ حرفه ای ، دقیق و حرفه ای میزیسته . دکوراسیون خانه ،  چیدمان فضاها و کتابها ، پیپ و توتون و حتی عطر  و حال و هوای خانه یک به یک و دقیق همانهایی هستند که در کتابها تصویر شده است.

خانه موزه ها بخش مهمی از بازنمایی فرهنگی یک جامعه را در خود نگهداری میکنند . ایران هم نمونه های متنوعی از خانه موزه های تاریخی شخصیتهای ادبی و علمی  دارد  و نمونه های بسیار زیادی را هم فراموش کرده و به دست زمان سپرده و برخی از مهمترین هایشان یا از بین رفته یا در حال تخریب هستند.  در نوشته های بعدی به مرور برخی از جدیدترین خانه موزه هایی که در ایران و به خصوص در تهران ساخته شده اند می پردازم و نمونه هایی که لازم است با جدیت به دنیال حفظ و حراستشان باشیم را هم معرفی میکنم.

 

محمد رضا نوروزی / طراح موزه و مرکز علم

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا