برترین رمان‌های سال 2017 معرفی می شود

کم هستند کسانی که به اندازه‌ شما رمان می‌خوانند. شما از یک رمان چه انتظاراتی دارید؟

 

به گزارش سیناپرس اصفهان گویا اصلی‌ترین موضوع، قلمِ گیرای نویسندست. حال چه زیبا باشد، چه سریع باشد، راضی‌کننده یا هرچیز که شما دوست دارید بنامید. قلمِ گیرا در کنار متشخص بودنِ رمان، برای من بخش اصلی ماجراست. روایت کلی یا پیچ و خم داستان برای من تعیین‌کننده نیستند. گویا نفوذ به ذهن و همصدا شدن با خواننده‌ست که بسیار حیاتی‌تر است. عنصری که رمان را قوی می‌کند، خودِ روایت یا داستان نیست بلکه نحوه‌ی بیانِ آن است.

شما پیشتر در independent  متن می‌نوشتید و به تازگی نیز مجله‌ی ادبی Boundless را راه‌اندازی کرده‌اید. با توجه به اینکه در این زمینه کار می‌کنید، انتظار شما از مرور یک رمان چیست؟

خلاصه‌ای مختصر و مفید، که مروری کوتاه بر رویدادهای یک رمان باشد، هرگز مرا اقناع نمی‌کند. به نظرِ من، مرورنویسی بر یک کتاب، باید دقیقاً به من دلیلی بدهد که چرا باید طرفِ این کتاب رفت یا چرا نباید رفت. مرورنویسی‌ها خود به نوعی هنر اند. می‌توان آن‌ها را زیبا، خنده‌دار و حتی تحریک‌کننده نوشت. مرورهای مناسب‌ آن‌هایی‌اند که می‌توانند به شما نشان دهند که آیا کتابی ارزش خواندن دارد یا خیر.

دوران نوشتن اینگونه مرورها رو به افول است. صفحاتِ روزنامه‌ای که به بررسی کتب و رمان‌ها می‌پردازند شدیداً کاهش یافته است. آیا بخشی از دلیلِ این اتفاق می‌تواند نسیان خوانندگان نسبت به این مرورنویسی‌ها و جذابیتِ ذاتی آن‌ها باشد؟

در پرسش شما نکته‌ای نهفته است. گویا مرورنویسی به نوشتنِ خلاصه‌ای از رویدادهای رمان تقلیل یافته است. هیچ چیز از اعجاز و عجایبِ پیشِ رو از کتاب بر زبان رانده نمی‌شود. مرورنویسی‌ها صرفاً به مشتی رویداد تبدیل شده‌اند. حداقل از Independent، می‌توانم با اطمینان بگویم که صفحاتی که به مرور کتب اختصاص داده می‌شوند کاهش یافته است و جایش را به صفحاتِ تبلیغاتی داده است.

موضوع دیگری که باعث نومیدی افراد نسبت به رمان شده، ضعف متون امروزیست. البته عناوینی که شما برای لیست خود انتخاب کرده‌اید تماماً از نویسنده‌های تازه‌کار و جوان هستند که به نوعی این ادعای مرا رد می‌کند.

حقیقتش خودم هم از کتبی که در لیستم دارم متعجب هستم چراکه اکثر آنها توسط کار اولی‌ها نوشته شده‌اند و بسیار باکیفیت‌اند. و البته همه‌ی آن‌ها زن هستند. شاید من زیادی سلایق شخصی را دخیل کرده‌ام و دائماً به دنبال اثری جدید بوده‌ام. همه‌ی ما از آن رمان‌های صیقل‌ خورده که توسط نویسندگان به نام منتشر می‌شده‌اند لذت می‌بریم، اما در این آثاری که من انتخاب کرده‌ام بداعتی خاص نهفته است. چیزی زنده و خام و شاید غیرایده‌آل. و من از همین نقص‌ها لذت می‌برم. بدعت و حقیقتی خاص در آن‌ها موج می‌زند.

وقتی از آثار تر و تمیز و صیقل خورده صحبت به میان آوردید، ذهنم سریعاً به سراغ آلان هالینگهارست رفت، که با رمان The Sparsholt Affair امسال وارد کتابفروشی‌ها شد. انتظار می‌رفت چنین کتابی در این لیست حضور داشته باشد، اما به جایش کتابِ المت از فیونا مازلی را می‌بینیم. 2017 برای او سال تعیین کننده‌ایست. نه تنها شروع کارِ نویسند‌گیِ اوست، بلکه با این کتاب به لیست کتب برتر سال راه یافته است.

کتاب مازلی کاری کرد که به نفس نفس بیوفتم، البته زمان برد. برای این کتاب در London Evening Standard یادداشتی نوشتم. چیزِ زیادی از این زن نمی‌دانستم. فقط می‌دانستم در اواخر دهه‌ی بیست سالگیِ زندگی‌اش است و این کتاب را در رفت‌وآمدهای قطاری‌اش به اتمام رسانده است. "وای خدای من" قلبم غرق شد. چند صفحه‌ی اول مرا نگرفت، اما از این چند صفحه‌ی ابتدایی که عبور کنید، داستانِ سودازده را لمس خواهید کرد. درمورد دو کودکی که توسط پدرشان که مشت‌زن بوده، از زندگیِ عادی خارج می‌شوند. او موجود غول‌آسای زیباییست که برای کودکانش همچون قهرمان است. و ما نیز دنیا را از چشم یکی از آن کودکان می‌بینیم. پدرشان تصمیم می‌گیرد تا آن‌ها را دیگر به مدرسه نفرستم تا آزادی عمل بیشتری در زندگی‌شان داشته باشند. مادرشان غائب است و پدر با دستانِ خود در بیشه‌ها خانه‌ای چوبی می‌سازد. برای مدتِ کوتاهی، زندگیِ آن‌ها در دل طبیعت بسیار زیباست و به زیبایی هرچه تمام‌تر هم توصیف می‌شود. آنها به شیوه‌ای زندگی می‌کنند که ما سالهاست به دست فراموشی سپرده‌ایم. رمان بیشتر در مورد آن ارتباطاتیست که ما فراموش کرده‌ایم.

کتاب بعدی کتابیست که هرگز نام پدر و پسر را در آن متوجه نمی‌‌شویم. افسانه‌ی غیر ممکن اثر هان یوژو. و این کتاب نیز اولین کتابِ این نویسنده‌ست.

هان یوژو نویسنده‌ی جوانیست از کره‌ی جنوبی. او نیز مثل هان کانگ، از نویسندگان نسل جدید کره به شمار می‌رود. هان کانگ توجهات بسیاری به خود جلب کرد و جوایزی دریافت نمود، اما این کتاب از یوژو بیشتر از اینکه شاهکار باشد، خواننده را به چالش می‌کشد. در اینجا با کتابی طرفیم که دنیا را نه تنها از نگاه یک کودک، بلکه از نگاه دو کودک می‌بیند. البته با مدرسه‌ای از کودکان طرف هستیم، ولی تمرکز بیشتر روی میا، دختر ثروتمند، و کودکیست که نقطه‌ی مقابل اوست. یوژو در این کتاب با واقعیت بازی می‌کند و گاهی اوقات آن را با تخیلاتِ خود قاطی می‌کند – نوعی توهماتِ سورئالیستی!
 

ترجمه : بهروز شجاعیان
منبع: fivebooks

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا