راهکارهای پیشنهادی متخصص بین المللی منابع آب برای بحران آب ایران

سولماز آزرمی *

سیناپرس: آب ،این دو حرفی ساده ،اما حیاتی ،که حیات وامدار آن است. شهر نشینی ، ماشینی شدن ،برجهای سر به فلک کشیده و در مجموع فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون هژمونی حاکم بر زیستن مردمانی شده که طنین فرحناک طبیعت را در غوغای عصر آهن و سنگ و سرمایه گم کرده و به جان طبیعت افتاده و تیشه بر ریشه آن می زنند فارغ از این که در این فرآیند  بنیان خویش را به لرزه در می اورند.

 

هوای پاک وجنگلهای بکر و گونه های نادر جانوران و خاک حاصلخیز و باقی اجزا طبیعت در هجمه لشکر توسعه در حال تخریب و نابودی است و در این میان کمبود و نابودی منابع  آب –مایه حیات بشری– هم اکنون تبدیل به بحرانی زیستی و حتی امنیتی در ایران شده  است. مدیران  از پایان ذخایر آب شرب تا یک ماه آینده خبر می دهند؛ دریاچه ارومیه در معرض نابودی کامل قرار گرفته و زاینده رود توانایی خود را برای تامین نیازهای شرب و صنعت و کشاورزی در مرکز ایران از دست داده است .

این بحران مختص کلان شهر تهران و دریاچه ارومیه و زاینده رود نبوده وهم اکنون تمامی کشور را در نوردیده است. با این حال  عده ای که بایستی علاج واقعه را پیش از وقوع کنند تنها  به دنبال نسخه های تسکین دهنده  دردهای عمیق منابع آب ایران بوده و هنوز چشمان خویش را بر علل اصلی وقوع این بحران و راهکارهای درمان ریشه ای آن بسته اند. دلسوزان و متخصصین بی وقفه نسبت به عواقب فاجعه بار این بحران هشدار می دهند اما کمتر به بررسی ریشه های بحران و ارایه راهکارهای عملی برای حل آن پرداخته می شود که شاید یکی از دلایل، عدم تغییر شرایط مدیریت منابع آب در کشور می باشد.

دکترکاوه مدنی، استاد دانشگاه سلطنتی لندن و یکی ازجوان ترین متخصصین بین المللی مدیریت منابع آب، با اشراف به این کمبود به واکاوی و بررسی موشکافانه بحران مدیریت منابع در ایران پرداخته است. اوکه در سال ٢٠١٢ توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا به عنوان یکی از ١٠ چهره نوین مهندسی عمران انتخاب شده، اخیرا مقاله ای با عنوان "مدیریت منابع آب در ایران؛ چه چیزی باعث بحران فزاینده است؟" در ویژه نامه "امنیت آب در خاورمیانه" مجله بین المللی  مطالعات و تحقیقات محیط زیست منتشر نموده که در آن به بررسی ابعاد مختلف بحران آب ایران  پرداخته  و راهکارهای لازم وعملی برای عبور از بحران کنونی را با توجه به تجربیات مشابه درکشورهای توسعه یافته شناسایی می کند. این نوشته خلاصه ای از این مقاله را که توسط نگارنده به عنوان "دعوت به حرکت جدی توسط دولتمردان" معرفی شده را ارایه می کند.

 

بحران آب

 

خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها ،تحلیل سفره های آب زیر زمینی ،نشست زمین ،آلودگی آب ،سهمیه بندی و اختلال منابع آب،کوچ اجباری ،ضایعات کشاورزی ،طوفانهای شن و نمک ،خسارات زیست محیطی ،دغدغه ها و نگرانی های آب مردمانی است که روزگاری نه چندان دور به عنوان پیشگام در در عرصه مدیریت پایدار اب شناخنه می شدند.

دولت ایران بحران آب موجود را معلول تغییرات آب و هوایی و خشکسالی های متناوب و تحریمهای بین المللی دانسته وباور داردکه کمبود آب موجود مقطعی بوده وپایدار نخواهد بود.اما در واقع  این بحران ریشه در دهه ها مدیریت نا بسامان  و کوتاه نگری های مدیریتی دارد. ایران همواره  از الگوی مدیریتینشانه محور” رنج برده که به جای تمرکز بر درمان ریشه های اصلی مشکلات منابع آب تنها به درمان عوارض آنها می پردازد.

به طور کلی می توان گفت که تفکیک  “توسعه” از “محیط زیست” و فقدان برنامه های کارشناسی توسعه با نگرش دراز مدت  منجر به مشکلات عدیده  در حوزه منابع آب ایران شده که هزینه ها و خسارات بلند مدت توسعه را از منافع کوتاه مدت آن بیشترمی کند.

در حال حاضر ایران مشکلاتی را در زمینه مدیریت آب و محیط زیست تجربه می کند که  دنیای غرب در قرن بیستم تجربه کرده و حتی  در  حال حاضرنیز با آنها دست و پنجه نرم  می کند. اما رویکرد مدیریتی تصمیم گیرندگان حوزه آب در ایران مسایل منابع آب در ایران را از مسایل مدیریت آب درغرب کاملا متمایز می سازد.  بدون هیچ گونه تردیدی باید به درمان ریشه ای سامانه معیوب مدیریت منابع آب ایران پرداخت اما موفقیت در این درمان بدون درک درستی از ریشه های مشکلات عدیده منابع آب نا ممکن خواهد بود. در حالی که افکار عمومی ، رسانه ها و متخصصین به وجود بحران منابع آب ازعان دارند  عوامل ایجاد و نشدید این بحران کمتر مورد توجه قرار می گیرند. نگارنده سه عامل مهم را به عنوان ریشه های بحران آب در ایران شناسایی می کند.

 

1 : رشد سریع و توزیع ناهمگون جمعیت

 

ایران در دهه های  اخیر رشد جمعیت چشمگیری داشته است.علاوه بر رشد فزاینده جمعیت ،توزیع نا مناسب جغرافیایی جمعیت  از جدی ترین  چالش های مدیران منابع  آب ایران بوده است.

اکثر ایرانیان ترجیح داده اند  تا در مناطقی که دسترسی بهتری به منابع آب دارند اسکان یابند.  جمیعت  شهری ایران هم اکنون 70% کل جمعیت ایران  را تشکیل می دهند که مقایسه آن  با رقم   44% در دهه پنجاه ،  رشد چشمگیر جمیعت شهری را نشان می دهد که بیشتر معلول   مهاجرت فزاینده  مردم  از جوامع روستایی به شهرها به واسطه شرایط زندگی بهتر می باشد .هشت  شهر ایران جمعیتی بالغ بر بیش از یک میلیون نفر دارد و  گفته می شود که  کلان شهر تهران 14 میلیون نفر  یا به عبارتی هجده  درصد مردم کشور را در خود جای داده است.با وجود این که رشد جمعیت یکی از دلایل بحران فعلی است ولی دولت ایران نسبت به افزایش رشد جمعیتی و بالا بردن رشد 1.3 درصد اشتیاق فراوانی نشان می دهد.این اشتیاق ریشه در نگرانی های موجود درباره پیش بینی های مرتبط با توزیع سنی جامعه در آینده دارد.آنچه روشن است آن است که ایران هم اینک با کمبود منابع آب وفقدان  ساختارهای متناسب برای مدیریت  تقاضای روز افزون  آب مواجه بوده وافزایش جمعیت بدون تلاش برای  توزیع متوازن جغرافیایی و کاهش مصرف آب، اثرات فاجعه آمیزی بر منابع  آب به دنبال خواهد دشت.  

 

2 : کشاورزی نا کارامد:

 

ایران همیشه به واسطه کشاورزی  نا مناسبش که به شدت متکی به  آبیاری و مصرف زیاد منابع آب زیر زمینی بوده دچار ضرر و زیان شده است  اقتصاد بیش از حد  نفتی و نادیده گرفته شدن بخش کشاورزی در اقتصاد از دیگر دلایل ناکارامدی کشاورزی ایران است.در حالی که 15% مناطق ایران قابل کشت بوده این بخش مسوول مستقیمِ مصرف 92% اب ایران می باشد. سیاست حمایتی دولت از بخش کشاورزی  در دوران جنگ ایران و عراق اهمیت زیادی داشت و نسبتا مفید واقع شد .اما با وجود این حمایت  کارامدی  بخش کشاورزی به  شدت کاهش یافته است وهم  اکنون  بخش کشاورزی با اشتغال زایی 23 درصدی  سهمش از تولید ناخالص داخلی تنها 13% است.

بدون برنامه ای جدی برای  تقویت کشاورزان و جوامع روستایی سیاست هایی عامه پسند نظیر اختصاص یارانه های هنگفت  به  اب و انرژی به جهت حمایت کشاورزان و به منظور بهره وری بیشتر عملا شکست خورده است .متوسط بازده ابیاری در ایران 35% است  و تنها 5% از اراضی کشاورزی ایران از ابیاری تحت فشار استفاده می کند. کشاورزی دیم هم به علت توزیع نامناسب  بارش به شدت کم بازده میباشد.الگوی کشت مطابق با شرایط ابی منطقه ای نمی باشد و کشاورزان همچنان به کشت محصولات سنتی و دارای ضمانت خرید توسط دولت مشغول می باشند.

 

:مدیریت نامناسب و عطش توسعه

 

 

بحران اب ایران بیش از هر چیز ازمدیریت نامناسب نشات می گیرد.ایران در سده اخیر دچار تغییرات اقتصادی-سیاسی بسیار شده است این تغییرات به همراه توسعه چشم بسته ، تاثیرات مخربی بر منابع ابی و زیست محیطی کشورداشته است. .وقوع انقلاب اسلامی و فشارهای بین المللی سیاسی عطش ایران را برای توسعه  و استقلال سیاسی  به مراتب  بیشتر کرد.ایرانیان  با حفظ استقلال در سیاست گذاری و اتکا بر  تخصص داخلی تحت تحریم های شدید غرب به مراتب موفق تر از سایر ملتهای در حال توسعه جهان شدند .اما  شتاب توسعه همراه با کمترین  نگرانی نسبت به اثرات غیر اقتصادی این توسعه منجر به مشکلات زیست محیطی و آبی گردیده است.

بی شک تحریم های بین المللی علیه ایران باعث ایجاد محدودیت در دسترسی ایران به تکنولوژی روز دنیا گردیده است.اما بحران کنونی آب در ایران لزوما ارتباط  چندانی با عدم دسترسی ایران به تکنولوژی روز دنیا ندارد.در حقیقت ایران از تصمیمات سردرگم و متخصصانی که به تنهایی قصد حل مشکل دارند اسیب پذیر شده است و یکی از دلایل این سردرگمی مدیریتی، تعدد  ذیمدخلان  و مدیریت سلسله مراتبی  منابع ابی کشور است.

 

توسعه نامتوازن و ناهماهنگ ایران به مانند بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه بر پایه برنامه هایی است که  از فهم  کلی روابط پویا و بازخوردی ما بین بخش های مختلف سامانه های طبیعی-انسانی عاجز بوده اند .این شرایط در کشورهای توسعه یافته به مانند ایالات منحده امریکا هم در دوران اوج توسعه و پیشرفتشان دیده شده است.اما این کشور ها توانستند  با پاسخ به موقع و طراحی  مکانیزم های اثر گذار برای توسعه بر این مشکلات غلبه پیدا کنند و خسارات محیط  زیست محیطی توسعه ساری را به حداقل برسانند. اما.متاسفانه در ایران مدیریت منابع ابی بر مدیریت بحران تکیه دارد و  فعالیت ها و اقدامات تنها پس از جدی شدن شدت  بحران صورت می پذیرند، نه قبل از شروع بحران.

 

اما چه باید کرد؟

 

مشکلات مشهود و عدیده  آبی ایران این واقعیت را برای ما بیشتر عیان می کند که ایران در حال تجربه یک دوره طولانی بحران اب می باشد و بدون شک باید یک اقدام فوری در جهت حل معضل بحران اب در کشور انجام بگیرد .نشانه های خوبی وجود دارد از اینکه دولت جدید ایران دریافته است که تامین  امنیت بخش آب ایران یک الویت ملی است .با این وجود، هنوزشواهدی مبنی بر  تغییات جدی  در ساختار و استراتژی های مدیریت منابع آب در ایران به چشم نمی خورد.

با در نظر گرفتن مشکلات و محدودیت های مدیریت منابع آب در ایران و تجربیات موفق کشور های توسعه یافته در مدیریت منابع آب، نگارنده راهکارهای زیر را برای خروج از بحران ارایه می کند در حالی که بر لزوم اجرایی شدن سریع آنان تاکید دارد:  

 

1: بازنگری در سیاست رشد جمعیتی کشور :

 

با وجود اینکه توزیع سنی جمعیت کشور در اینده از بعد اقتصادی و اجتماعی  ایران را با مشکلات عدیده ای روبرو می کند اما عدم مهار جمعیتی و رشد بی رویه شهر نشینی اثرات زیان برتری را میتواند به ارمغان بیاورد.  بهینه سازی توزیع جغرافیایی  جمعیت فعلی ایران بر اصلاح توزیع سنی جمعیت ارجعیت دارد..بدون برقراری توازن امکانات  و خدمات بین مناطق مختلف کشور ، مهاجرت به کلان شهرها ادامه پیدا می کند و توزیع جمیعتی ایران هر روز بدتر خواهد شد.   

 

2: ترفیع و توانمند کردن جوامع روستایی و کشاورزی:

 

این امر با سرمایه گذاری در جهت مدرن و به روز کردن سیستم کشاورزی به منظور بالابردن اشتیاق و مقرون به صرفه نمودن فعالیت های کشاورزی تحقق مییاب د.کشاورزانِ با درامد بالا عملا خلاق تر بوده و بازدهی فعالیت های کشاورزی ومصرف اب را به حداکثر می رسانند. ناکارآیی اقتصادی بخش کشاورزی در حال حاضر کشاورزان را در زمره کم دارآمدان ایران قرار می دهد که نتیجه آن تحلیل بیشتر و بیشتر کارایی کشاورزی و اتلاف منابع آب کشور خواهد بود.

 

3: بازنگری در الگوی کشت در سراسر کشور :

 

الگوی نامناسب فعلی نیازمند بازنگری برمبنای اولویت هایی ناظر امنیت غذایی، میزان  دسترسی به منابع منطقه ای وبازده  اقتصادی میباشد.با ارایه پاره ای از مشوق های اقتصادی (مانند تضمین خرید محصولات مشخص در مکان مشخص با قیمت معین) دولت می تواند اصلاح الگوی محصول راترویج کند.

 

4: افزایش قیمت  انرژی و اب بدون تحمیل فشار مضاعف به کشاورزان در کوتاه مدت :

 

قیمت ها باید بصورت معنا دا ر و منطقی  بر اساس قیمت وافعی انرژی و اب در هر منطقه اقزایش یابد . با توجه  به تاثیرات منفی کوتاه مدت این تغییربروضعیت اقتصادی و معیشتی  کشاورزان و همچنین  هزینه سنگین سیاسی افزایش قیمت آب و انرژی باید با  اختصاص کمک های مالی جدی به کشاورزان همراه شود تا کشاورزان بتوانند امکان استفاده از  تکنولوژی های مدرن برای کاهش  مصرف اب و انرژی را بدون تحمل هزینه های اضافی به دست بیاورند.

 

5: ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی :

 

دولت بایستی مشوق های لازم برای ایجاد تشکل های مدیریتی منابع آب توسط کشاورزان  را به آنها  ارائه دهد.این تشکل ها ظرفیت مدیریت گروهی و بهینه سازی عملکرد کشاورزی را به طور چشمگیری بالا می برند . به عنوان مثال می توانند کنترل قیمت محصولات زراعی را در دست بگیرند تا با حذف واسطه ها به افزایش عایدات کشاورزان کمک کنند.  

 

6: ایجاد بازارآب و ایجاد حساب های پس انداز آب :

 

ایجاد بازار آب میتواند به افزایش بهره وری اقتصادی آب کمک جدی نماید. ایرانیانبه عنوان ملتی پیشگام درایجاد نظام های تخصیص و مدیرت حقوق آب شناخته می شوند. .ایران مدرن نیز نیازمند بازاری جدی است که بتواند به حل بحران آب کمک کند.  

دولت بایستی برای راه اندازی حساب های پس انداز آب برای تامین نیاز های محیط زیستی اقدام کند و آب را از مزارع کم بازده خریداری کرده و سفره های آب زیر زمینی را احیا و تخریب های زیست محیطی را جبران نماید.این حسابها می تواند هر ساله و به خصوص در سالهای پر بارش منابع خوبی  برای تامین آب در دوران کم آبی و  خشکسالی گردد. نمونه موافق اینگونه حساب ها را در ایالات کالیفرنیا می توان جستجو کرد.

 

7: تبدیل مدیریت واکنشی به مدیریت فعال :

 

مدیریت آب در ایران نیازمند تغییر جدی سبک  از مدیریت  بحران (واکنشی) به مدیریت بازدارنده (فعال) می باشد که به جای درمان مشکلات بخش آب و محیط زیست به جلوگیری از ایجاد آنان بپردازد.مدیریت بازدارنده روابط پویای بخش آب با سایر بخشها را به رسمیت شناخته و معضلات را پیش از وقوع ریشه یابی و برطرف کرده وتنها به تسکین علائم و نشانه های بیماری سیستم مدیریتی بسنده نمی کند. مدیریت هوشمندانه آب همچنین از  راه حلهای موثر غیر سازه ای (نرم ) نظیرقانون گذاری و ایجاد تشکل های مدیریت توسط ذینفعان واعمال مالیات به  اندازه راه حل های سازه ای نظیر سد سازی و انحراف آب بهره می برد .

 

8: توازن تلاش های مدیریتی :

 

دولت بایستی توازنی بهینه بین تلاش ها و فعالیت های "ترمیمی" و "پیشگیرانه" برقرار نماید. در حالی که باید  تلاش ها برای حل مشکلات مشهود منابع آب مثلا وضعیت نا گوار درباچه ارومیه ادامه پیدا کند نباید فراموش کرد که عدم توجه به مشکلاتی که در آینده به وجود خواهند آمد، مثلا وضعیت اسفناک آب زیر زمینی، می تواند مسایلی به مراتب فاجعه آمیزتراز دریاچه ارومیه به ارمغان بیاورد.

 

9: بازنگری در ساختار فعلی مدیریت منابع آب  و توانمند سازی سازمان محیط زیست:

ساختار فعلی مدیریت منابع آب نیازمند بازنگری در جهت حذف سلسله مراتب غیر ضروری به منطور حداقل کردن تعداد ذینفعان و کاهش اختلافات اجرایی و مدیریتی بین ذیمدخلان حوزه آب کشورگردد. ضروری ترین گام در بازنگری ساختار مدیریتی افزایش قدرت سیاسی  سازمان محیط زیست است  که عملا در ساختار سیاسی کشور نسبت به سایر ارگان ها از جمله وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی  بسیار ناتوان می باشد. برای  توسعه پایدارسازمان محیط زیست باید اختیار و قدرت کافی را  برای تصویب قوانین و اعمال محدودیت های محیط زیستی داشته باشد.

 

10: افزایش دانش محیط زیستی جامعه :

 

در حالی که  باید دولتمردان  مسولیت اصلی  شرایط امروز  منابع آب ایران را بر عهده بگیرند، مردم  ایران نیزباید  به واسطه عدم توجه به ارزش منابع آبی و محیط زیستی سرزنش شوند چرا که در واقع هیچ وقت به جدیت محیط زیستی سالم را از مسولین طلب ننموده اند.شهروندان ، فعالان محیط زیستی ، تشکل های  مردمی و رسانه ها می توانند نقشی اساسی  در حل  بحران آب از طریق  آموزش عمومی درباره ارزش منابع  محیط زیستی و توسعه پایدار ایفا بکنند. پر واضح است که  جامعه آشنا به امور  محیط زیستی تنها  می تواند از طریق اعمال  فشار رفتار مسوولان  را تغییر دهد و در قبال نیازهای خود پاسخگو نماید.

 

 

*کارشناس ارشد و فعال زیست محیطی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا