عاملان اصلی کودک آزاری چه کسانی هستند؟

گرچه برخی معتقدند تمام جوامع در همه دوره ها با این معضل دست به گریبان بوده اند و امروزه گسترش ارتباطات و فضای مجازی از یکسو و آگاهی کودکان و خانواده ها از سوی دیگر باعث اشاعه آن در سطح عمومی می شود؛ اما هنوز هم پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد.

در هرحال به نظر می رسد، این روزها تعداد گزارشها از حوادث کودک آزاری نسبت به گذشته افزایش یافته، اما اینکه آیا این وقایع در جامعه رشد صعودی یافته اند و یا جریاناتی سعی در القای آن بر افکارعمومی دارند، موضوعی است که باید به صورت علمی و گسترده به آن پرداخته شود.

چراکه، اینگونه به نظر می رسد برجسته سازی کودک آزاری و روش های مقابله با آن که چند ماهی است آغازشده ممکن است رویکردی احساسی و موقتی به رویدادهای اخیر باشد. تجربه نشان می دهد، درگیری های ذهنی افکارعمومی اغلب نه تنها به دغدغه ای دائم و مطالبه عمومی تبدیل نمی شود، بلکه گذر زمان آن را به بایگانی می سپارد. اما در اثر موجی که رسانه های رسمی و غیررسمی در افکار عمومی ایجاد می کنند، اکثر اعضای جامعه خواستار اشد مجازات برای عاملان جنایت هستند، اما شاید به طور دقیق با مصادیق کودک آزاری و عانلان اصلی آن آشنا نباشند.

ثریا عزیز پناه عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفت و گو با خبرنگار سیناپرس در رابطه با کودک آزاری گفت: از تنبیهات جسمی کودکان که ممنوع و غیرانسانی بودن آن کاملا بارز است گرفته تا تنبیهات روحی و روانی و حتی نادیده گرفتن روح و روان و بی‌توجهی به کودک و همچنین غفلت از بهداشت، تغذیه، سلامت و نیازهای رشد همه‌جانبه او همه و همه از مصادیق کودک آزاری محسوب می شود.

وی ادامه داد: ضمن اینکه والدین، سرپرستان و تمام بزرگ‌سالانی که به نوعی با کودکان سروکار دارند باید از اعمال خشونت‌آمیز که آینده کودکان را به مخاطره می‌اندازند و باعث ایجاد حالات روحی و روانی نامناسب در کودکان می شوند، بپرهیزند. به انضمام اینکه تربیت صحیح کودک از جمله کارهایی است که بزرگ‌سالان باید در قبال کودکان انجام دهند و کوتاهی در هریک از این موارد به نوعی کودک آزاری محسوب می شود.

عزیزپناه با بیان اینکه در قوانین ایران تنبیه متعارف برای والدین مجاز شمرده ‌شده تصریح کرد: اما با توجه به گوناگونی فرهنگی، آداب‌ورسوم و عدم آشنایی والدین، سرپرستان و بزرگ‌سالان دارای کودک در سطح جامعه که اصولاً با مفاهیم تربیتی آشنا نیستند ممکن است هر تنبیهی از نظر خودشان متعارف باشد. بسیار پیش‌آمده که والدین به دلایل مختلف رفتاری را در مورد کودک از خود بروز می دهند که وجود، هستی و آینده کودکان را به مخاطره انداخته است.

وی عنوان کرد: در ایران، دوران کودکی هنوز تعریف روشن و شفافی ندارد که شاید یکی از دلایل عمده آن، این باشد که در ارتباط با کودک و دوران کودکی هیچ متولی مشخصی نداریم. همچنین ضمن تعریف این مفاهیم، هیچ شناخت علمی مطابق با تغییرات عصر حاضر دوران کودکی برای خانواده‌ها ایجاد نشده است.

عزیزپناه خاطرنشان کرد: به نظر می رسد اینکه ما ارگانی در حد وزارتخانه و یا جایی به عنوان شورای عالی حقوق کودک داشته باشیم، یک نیاز بسیار اساسی است. در بسیاری از کشورها برای توجه به دوران کودکی نهادهای بسیار کارآمدی را تعریف می کنند. این نهاد‌ها به آنچه مربوط به دوران کودکی است ازجمله نحوه تربیت کودک، توجه کامل به پیشگیری از کودک‌آزاری و والدین ‌پروری مثبت که توامان با فرزند پروری مثبت در ارتباط است، می‌پردازند.

وی ادامه داد: مشکلاتی که در کودکی و نوجوانی به وجود می‌آید، ناشی از عدم گوش دادن به کودکان و شناخت نیازهای آنان است. به همین دلیل است که کودکان صمیمیتی با والدین ندارند و همه مشکلات خود را به بیرون از نهاد خانواده می‌برند که بعدها مشکل‌آفرین می‌شود. بنابراین باید با کودکان به‌عنوان شهروند کامل برخورد کنیم و آنان را صاحب حق‌وحقوق بدانیم.

عزیزپناه ادامه داد: زمانی که شخصیت کودک در حال تکامل است اگر رفتار والدین مناسب نباشد، اثرات مخرب بسیار زیادی روی او می‌گذارد که تا دوران بزرگ‌سالی می‌تواند ادامه داشته باشد و چرخه‌ای را به وجود آورد که ممکن است تا چند نسل ادامه پیدا کند. به این معنا که قربانیان اعم از کودکان مورد آزار واقع شده و حتی خود کودک آزاران را شامل می شود. چراکه، هر کودکی که امروز مورد غفلت، تحقیر و محرومیت باشد و آن احساس را متوجه نحوه تربیت خودش بداند، احتمال دارد همین کار را با کودکان خود و سایر کودکان جامعه نیز انجام دهد.

وی تاکید کرد: روشهایی مانند ترساندن، ناامنی، تحقیر و… کودکان سبب می‌شود تربیت آنها مناسب نباشد و فضایی که با ناامنی و تهدید کودکان همراه است، امنیت روحی و روانی و تکامل شخصیت آنان را به خطر می‌اندازد.

عزیزپناه در ادامه در رابطه با این آسیب اجتماعی گفت: البته یک بخشی از این مساله به آگاهی دادن در سطح عموم بازمی گردد. به عبارت دیگر مسیر این معضل مهم نیست بلکه این قربانیان هستند که اهمیت دارند. از این رو، آگاهی رسانی در مراکز و مکان های عمومی و برای کودکان و والدین، می تواند مثمر ثمر باشد. بنابراین آموزش و آگاهی رسانی از طریق رسانه های جمعی و سیاست گذاری کلان در این حوزه از سوی دولت می تواند راهکار مناسبی باشد.

 

گزارش: هانیه حقیقی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا