چگونه گوگل تلاش می‌کند استارت‌آپ‌ها را در سراسر دنیا کنترل کند

به گزارش سیناپرس به نقل از مجله شبکه ، خانم وو ون مدیر عاملی در سان‌فرانسیسکو است. او در ویتنام متولد شده و عضو گروه بنیان‌گذاران دره سیلیکون است که مهاجر هستند (در میان استارت‌آپ‌های امریکایی که بالای یک میلیارد دلار ارزش دارند، 51 درصد بنیان‌گذاران خارجی هستند). خانم ون کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار خود را از دانشگاه استنفورد گرفت و خود را به شبکه مدیران تازه‌کار وصل کرد. او یک مشکل داشت و متوجه شد دیگران هم همین مشکل را دارند و شرکتی ساخت تا این مشکل را حل کند. او سال گذشته برای اولین بار اپلیکیشن خود به‌نام Elsa Speak را در جشنواره جنوب از جنوب غربی (SXSW) به نمایش گذاشت و به‌سرعت برنده جایزه شد. او آماده شد تا برنامه خود را بسازد. یک دستیار هوش مصنوعی برای زبان‌آموزان انگلیسی تا لهجه‌ خود را بهتر کنند. او به ویتنام بازگشت و خود را غرق نیازهای کاربران هدف خود کرد. دو سال بعد، 7 کارمند او به ویتنام و پرتغال رفتند. ون از هر فرصتی برای تماس گرفتن با خانه خود در سان‌فرانسیسکو استفاده می‌کرد، اما همچنان به‌خاطر کارش در ویتنام ماند و همین باعث شد این تعامل وی با دیگران بی‌نظیر باشد. ون توضیح می‌دهد: «ویتنام به استارت‌آپ‌های نسل اول بسیار علاقه‌مند است. همه می‌فهمند چه کاری انجام می‌دهند و هیچ‌کس در جایگاه مناسبی برای مربیگری قرار ندارد.» 

وقتی ون اولین‌ بار درباره سرویس جدید «شتاب‌دهنده لانچپد» گوگل شنید، آن را باور نکرد و تردید داشت. گوگل در این طرح متعهد می‌شد تا به تکامل و رشد استارت‌آپ‌ها کمک کند؛ یعنی حماسی‌ترین سرویس شبکه‌سازی و تعامل در این کره خاکی. هر وقت برنامه السا با مشکل مواجه می‌شد، گوگل یک متخصص برجسته و عالی را در اختیار خانم ون و دو همکارش قرار می‌داد تا با آن‌ها در ارتباط باشد (گاهی اوقات متخصصی در همان منطقه). این کار به رایگان از سوی گوگل انجام می‌گرفت، بدون آنکه خبری از مبادله کالا یا خدمات باشد. ون تصمیم گرفت این سرویس را امتحان کند. با وجود حسن نیت ون، راه‌اندازی یک محصول در ویتنام همچنان کار دشواری بود.

السا یکی از ستاره‌های در حال ظهور در این جهان است و گوگل قصد دارد به شرکت‌های نوپایی همچون شرکت خانم ون ورود پیدا کند و آن‌ها را مطابق تصورش شکل دهد. گوگل می‌خواهد این شرکت‌ها را بر اساس بهترین شیوه‌های تولید و توسعه محصول آموزش دهد و منحنی‌های یادگیری آنان را سرعت ببخشد. می‌توانید اسمش را نوعی خیرخواهی استراتژیک بگذارید. در ازای کمک به رشد این شرکت‌ها، گوگل مطالب و یادداشت‌های آنان را به‌دقت بررسی می‌کند و نظارت دارد که محصولاتش چگونه در بازارهای نه‌چندان آشنا مورد استفاده قرار می‌گیرند (یا استفاده نمی‌شوند) و بعد بشارت آمدنشان را به دوردست‌ترین نقاط جهان می‌دهند. درنهایت این شرکت‌ها نقش مهمی را در جذب میلیون‌ها نفر ایفا می‌کنند تا زندگی آنلاین آن‌ها را هدایت کنند و گوگل در کنارشان خواهد بود و آماده است تا کاربران جدیدی جمع‌آوری کند.
روی گلسبرگ مدیر جهانی لانچپد می‌گوید: «چیزی که بازارهای نوظهور فاقد آن هستند، داستان‌ موفقیت است. شما به یک زیست‌بوم یا اکوسیستم نیاز دارید.» گلسبرگ از ایدئولوژی نفوذ کرده به داخل گوگل صحبت می‌کند. درباره اینکه چرا تعداد شرکت‌های بزرگی که خارج از دره سیلیون به وجود آمده‌اند، این قدر کم هستند. او و همکارانش از لغت «زیست‌بوم» زیاد استفاده می‌کنند. این یک روش زیرکانه برای مخالفت با محیط غنی منطقه خلیج (Bay Area سان‌فرانسیسکو، محل تجمع بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری دنیا) است، جایی که سرمایه‌گذاران، اعضای هیئت مدیره، رقبا و کارمندان بااستعداد در یک حباب خودگرده‌افشان می‌چرخند؛ آن هم در ارتباط با بیابان‌های کشورهایی مانند اندونزی، مکزیک و یا بازیگران بزرگتر مثل برزیل. در دورنمای این زیست‌بوم، منطقه خلیج همانند سیاره گلدیلاکس (منطقه‌ای قابل سکونت) است و بقیه جهان دارای آب و هوای نامساعد مثل مریخ و عطارد.

تا زمانی که شرکت‌ها ـ هر شرکتی! ـ عرضه اولیه سهام (IPO) زیادی تولید می‌کنند یا اکتسابات جالب و حیرت‌انگیزی را برای خود طرح‌ریزی می‌نمایند، نظریه گوگل همین است. یک منطقه در حال توسعه، منابعی که برای حمایت از کارآفرینی نیاز دارد را یک جا جمع نمی‌کند. سرمایه‌‌گذاران خطرپذیر راحت نیستند یا به‌سادگی ناپدید می‌شوند. استخر استعدادها کم‌عمق است، با چند تکنیسین محلی که تجربیات دست اولی برای تبدیل شرکت‌های کوچک به شرکت‌های بزرگ دارند. وقتی نمی‌دانید از کجا یک دانشمند داده پیدا کنید یا چگونه درباره شرایط بهتر در سرمایه‌گذاری دور نخست خود (Series A) مذاکره کنید یا چه اشکالاتی را درباره اپلیکیشن خود برطرف کنید تا نرخ تبدیلی بهتری به دست بیاید، هیچ‌کدام از اطرافیان شما پاسخی ندارند.
یک نیروی دلتا در گوگل به رهبری گلسبرگ در تلاش است بفهمد آیا می‌تواند کاری را انجام دهد که بسیاری از دولت‌ها، پارک‌های فناوری منطقه‌ای و برنامه‌های کمک مالی قبل از آن قادر به انجامش نبوده‌اند. 
او می‌گوید: «کوره‌های استارت‌آپ در سراسر جهان روشن شده‌اند و دیگر کسی نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد.» برنامه آقای گلسبرگ به این شکل است که سریع‌ترین و اثبات شده‌ترین استارت‌آپ‌ها را انتخاب می‌کند و به‌مدت شش ماه آن‌ها را از پشتیبانی بی‌قید و شرط خود بهره‌مند می‌کند. در این مدت استارت‌آپ‌ها به‌عنوان عضوی از بدنه گوگل در نظر گرفته می‌شوند. 
برای آنکه این دسترسی مهیا شود، این استارت‌آپ‌ها باید کارهای متفاوتی غیر از تقلید و کپی‌برداری از محصولات برند انجام دهند. این استارت‌آپ‌ها باید بسیار منحصر به فرد باشند، به‌سراغ مسائل حل نشده بروند و کدهایی را تولید ‌کنند که با هر چیزی از استارت‌آپ نوظهور در سان‌فرانسیسکو یا خلیج جنوبی رقابت ‌کنند. درخشان‌ترین ذهن‌ها باید در این استارت‌آپ‌ها حضور داشته باشند. 
انتقال جادوی دره سیلیکون به شهرهای دیگری همچون سیلیکون الی (Silicon Alley)، سیلیکون گلن (Silicon Glen)، سیلیکون وادی (Silicon Wadi) و سیلیکون فن (Silicon Fen) یک اصل بسیار قدیمی و محبوب است.

گلسبرگ به تشریح این موضوع می‌پردازد که اساساً چرا روش گوگل متفاوت است. او می‌‌گوید: «شرکت‌های بزرگ کمتر به بازارهای نوظهور نگاه می‌کنند.» گلسبرگ پس از آنکه موفق شد کسب ‌و کاری را به‌شکل کاملاً موفقیت‌آمیز به سرانجام برساند، به گوگل پیوست. او اکنون در نظر دارد نظریه جهانی خود درباره پیروزی استارت‌آپ را فرموله کند. گلسبرگ می‌گوید: «هنگامی‌ که چند استارت‌آپ‌ موفق دارید، این استارت‌آپ‌ها برمی‌گردند و شروع به سرمایه‌گذاری در جامعه خود می‌کنند. در این حالت، کل جامعه استارت‌آپ‌های دیگر را تقویت می‌کنند. شما چنین چیزی را در امریکای لاتین ندارید. برزیل هرگز یک خروجی بزرگ نداشته است. آرژانتین یک خروجی بزرگ داشت. از نظر یک سرمایه‌گذار، استارت‌آپ‌ها کسب و کارهای خطرپذیر هستند. پس چرا باید به کشوری بروند که هرگز هیچ خروجی نداشته است؟»
سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر محلی که در ظهور شرکت‌های بازرگانی سهم دارند، مایل هستند به‌سراغ مسیرهای سریع‌تر کسب درآمد بروند تا اینکه بخواهند نحوه توسعه محصولات استارت‌آپی را تحت تأثیر قرار ‌دهند. برخی سرمایه‌گذاران ممکن است سهم بزرگ‌تری از شرکت را تقاضا کنند. کارگران استارت‌آپ‌ها نیز نسبت به کارفرمایان خود دقت نظر دارند و اغلب به‌جای آنکه توافق کنند و برای سهم متعارف کار کنند، حقوق بالایی را مطالبه می‌کنند.
در سال 2015، گلسبرگ شروع به ساخت طرح‌هایی کرد مبنی بر اینکه گوگل چگونه می‌تواند از اعتبار و نفوذ خود برای حمایت از حل مشکل اصلی یعنی همان فقدان داستان‌ موفقیت استفاده کند. آن‌ها به یک استراتژی واحد رسیدند، مبنی بر اینکه بهترین شرکت‌ها را شناسایی و سعی ‌کنند چالش‌های تجاری آنان را تا جایی که بتوانند در یک برنامه دو هفته‌ای در منطقه خلیج، به همراه 6 ماه مربیگری از راه دور حل و فصل کنند. 


گلسبرگ می‌گوید که برای آنکه تأثیر بیشتری داشته باشد، او و همکارانش تصمیم گرفتند به‌دنبال استارت‌آپ‌های کامل‌تری باشند که محصولاتشان بر پایه سلامت کاربران است. اغلب این شرکت‌ها دو یا سه ساله هستند. گاهی با 100 کارمند یا بیشتر و اکثر آن‌ها یک یا دو دوره تأمین مالی شده‌اند. اکثر این شرکت‌ها سودآور هستند. بنابراین، تیم لانچپد به‌جای آنکه شرکت‌های امیدوار را که ممکن است نخواهند سهم بیشتری از سهام خود را واگذار کنند فراری دهند، تصمیم گرفتند فقط نصیحت کنند و از طریق کانال‌های دیگر برای گوگل جایزه درو کنند.

تیم لانچپد به‌جای آنکه شرکت‌های امیدوار را که ممکن است نخواهند سهم بیشتری از سهام خود را واگذار کنند فراری دهند، تصمیم گرفتند فقط نصیحت کنند و از طریق کانال‌های دیگر برای گوگل جایزه درو کنند

جاش یلین مدیر برنامه تیم گلسبرگ می‌گوید: «مدل بدون سهام به ما امکان می‌دهد تا بازی شتاب‌دهنده‌ای را به‌سمت تکامل استارت‌آپ‌ها هدایت کنیم.» این فرد که قبلاً اکولوژیست بوده است، در سپتامبر 2015 به گوگل پیوست تا مدیریت برنامه‌ریزی جوامع استارت‌آپ‌های این شرکت را به‌شکلی هوشمندانه هدایت کند. وقتی جاش خود را برای سخنرانی افتتاحیه Winter 2016 لانچپد آماده می‌کرد، بنیان‌گذارانی که با او صحبت می‌کردند در ابتدا متوجه واژه «شتاب‌دهنده» نشدند. واژه‌ای که معمولاً درباره استارت‌آپ‌هایی به کار می‌رود که در ابتدای کار هستند. در واقع، او شرکت‌هایی را هدف قرار داد که در آستانه توسعه سریع بودند. 
نزدیک به یک ماه پیش، سومین گروه فراخوانده شده لانچپد (3 کارمند از 31 کشور و بیشتر از 3 کارمند از 9 کشور) دو هفته پر جنب و جوش‌ خود را در ادار‌ه‌های خلیج منطقه گوگل گذراندند. حدود 150 مربی هم به آنان ملحق شدند که بسیاری از آن‌ها از سراسر جهان برای بررسی دقیق و صفحه به صفحه کدها، ارزیابی جزئیات دقیق برنامه‌ها و بررسی دقیق شیوه‌های استخدامی به آنجا آمده بودند. یلین می‌گوید: «ما در حال حاضر از هر جلسه مربیگری که برگزار شده سه دسته داده داریم. هر آنچه مربیان عنوان می‌کنند (درباره چالش موجود و راه حل پیشنهادی) یادداشت می‌کنیم. ما با استفاده از تمام آن گزارش‌ها در اصل به فکر ایجاد یک طرح و نقشه‌ از همان‌ چیزی هستیم که موفقیت استارت‌آپ‌ها را در سراسر دنیا می‌سازد.»

یکی از مدیران و بنیان‌گذاران به‌نام رینزران ریونو از شرکت Snapcart اندونزی وارد لانچپد شد، در حالی که از مشکل هوش مصنوعی می‌نالید و تیمش موفق به حل آن نشده بودند. کاربران Snapcart قبض‌های خود را اسکن می‌کنند تا پاداش‌های نقدی دریافت کنند، اما وقتی این شرکت رشد کرد و شامل 5000 فروشگاه زنجیره‌ای مواد غذایی و فرمت‌های قبض رسید شد، مهندسان این شرکت به برزخ تشخیص تصویر برخوردند. بنابراین، این مدیر درخواست کرد تا جلسه‌ای با یک کارشناس درباره Tensorflow (سکوی هوش مصنوعی گوگل با کاربردی وسیع) داشته باشد و متوجه شد آنچه از آن به‌عنوان عذاب و دردسر نام می‌برد، در واقع یک مساله تحقیقاتی آزاد بوده است. ریونو می‌گوید: «ما با کارشناس Tensorflow صحبت کردیم. او گفت که حل مشکل شما بسیار دشوار است. او می‌خواست به ما کمک کند. ما نه‌فقط از تیم او بلکه از تیم Google Brain و تیم دکتری برای کمک به حل این مشکل پشتیبانی گرفتیم.»
یک استارت‌آپ برزیلی به‌نام Portal Telemedicina مشغول انجام کارهای باارزش است. این استارت‌آپ شبکه پزشکان آنلاین را راه‌اندازی کرده است که اسکن‌ها و اطلاعات ارائه شده توسط دستگاه‌های پزشکی را تشخیص می‌دهند. استارت‌آپی که به‌شدت به هوش مصنوعی وابسته است. رافائل فیگوئرا بنیان‌گذار و مدیر عامل این شرکت می‌گوید: «گفتم من می‌خواهم با رئیس بخش هوش مصنوعی گوگل صحبت کنم. آن‌ها من را به فردی در انگلستان که به نظر می‌رسید ابداع‌کننده هوش مصنوعی است وصل کردند. او اطلاعاتی داشت که در هیچ‌ جا نمی‌شد به‌صورت آنلاین به آن‌ها دسترسی پیدا کرد.»

گوگل از این کار دو چیز به دست می‌آورد. اول آنکه می‌فهمد چه چیزهایی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق در بازارهای نوظهور لازم است و دوم آنکه با استفاده از محصولات خود می‌تواند توسعه‌دهندگان در گوشه و کنار دنیا را زیر میکروسکوپ قرار دهد و بازخورد نهایی را دریافت کند

این شرکت‌ها فقط راه حل مشکلاتشان را دریافت نمی‌کنند، بلکه مثل این است که ساعت‌های اداری خود را در دانشگاه سپری می‌کنند. این برنامه برای گسترش بهترین شیوه‌های استارت‌آپی از طریق صدها جلسه تک به تک ساخته شده است. درباره ون، بنیان‌گذار ویتنامی السا، هدف اصلی این بود که دو همکار او با مراجعه به کشور پرتغال درگیر فرهنگ و باورهای توسعه محصولات دره سیلیکون شوند. یعنی آن‌ها یاد بگیرند به‌سرعت وارد عمل شوند و از اینکه محصولات ناقصی تولید می‌کنند، هراسی نداشته باشند. این تیم در ملاقاتی با یک مربی از مشکلات جریان آنبوردینگ اپلیکیشن‌ خود صحبت کردند. آن‌ها متوجه شدند کاربران جدید در نیمه‌های راه فرآیند ثبت‌نام این برنامه انصراف می‌دهند، اما نمی‌دانستند چگونه جلوی آن را بگیرند. مربی آن‌ها که فردی متخصص و کارشناس در حوزه تجربه کاربری بود، پیشنهاد کرد ون تغییر خاصی را در آخر هفته‌ها اعمال کند و ببیند نتیجه چه می‌شود. ون گفت که درباره‌اش فکر می‌کند. او طبق معمول به ‌سراغ الگوی قدیمی خود یعنی مشورت منظم و روشمند با تیمش رفت. اما یعقوب گفت: «نه، این تکلیف تو برای روز شنبه است و باید خودت انجامش بدهی.» خانم ون در جواب گفت: «بله، بسیار خوب انجامش می‌دهم.» توصیه مربی باعث شد کسب و کار خانم ون افزایش 25 درصدی مخاطبان را تجربه کند.»

ون کارآفرینی است که در واقع تکالیفش را انجام می‌دهد. کسی که تمام کتابچه راهنمای 100 صفحه‌ای را می‌خواند و تمام منابع آنلاین را با دقت بررسی می‌کند.
داستان‌ این کارآفرینان نشان می‌دهد یک استثناگرایی ضمنی در نحوه نگاه ما به استارت‌آپ‌های موفق وجود دارد. داستان معمولی چیزی شبیه این است: گروه شایسته‌ای از بنیان‌گذاران دور هم جمع می‌شوند، یک نرم‌افزار شاهکار خلق می‌کنند و به‌خاطر درخشش جمعیشان موفق به جمع کردن هزاران و بعد میلیون‌ها کاربر می‌شوند. استارت‌آپ‌های دره سیلیکون شبیه گیاهانی در گلخانه هستند، از سرما حفظ می‌شوند، حمام آفتاب می‌گیرند و روزانه با اسپری آبیاری می‌شوند. خارج از این گلخانه اگر بتوانند زنده بمانند، به‌شدت ضعیف و تُنک می‌شوند؛ بنابراین، خوب است کسی زودتر بیاید و برای آن‌ها یک گلخانه راحت و دنج بسازد.
اما حتی با وجود اینکه این شرکت‌ها از خارج از این دره از گوگل کمک می‌گیرند، برخی از آن‌ها شروع به رقابت با آن می‌کنند. برای مثال، ون اخیراً یک مهندس متخصص در هوش مصنوعی را آن هم درست جلوی چشم گوگل استخدام کرده است. ون می‌گوید که گوگل و آمازون پول بیشتری به او پیشنهاد داده‌اند. اما مأموریت السا و پتانسیل آن برای تأثیرگذاری قوی اجتماعی برای این مهندس جاذبه داشت؛ بنابراین، مبلغ ارزشمند امریکایی‌ها را رد کرد و از خانه‌اش در اوکراین برای پیوستن به این تیم در پرتغال رهسپار شد.
در ضمن، گوگل از محلق کردن این استارت‌آپ‌ها به داخل دار و دسته خود چیزهای زیادی به دست می‌آورد. شرکت‌ها برای آنکه پذیرفته شوند مورد بررسی‌های خسته‌کننده قرار می‌گیرند و باید اطلاعات خود را کامل در اختیار کارمندان گوگل قرار دهند. آنچه حاصل می‌شود جزئیات مالی و فنی شرکت‌های فردی و همچنین تصویر در حال رشد یک استارت‌آپ در محیط‌های مختلف است. 
موضوع حمایت از محصول هم وجود دارد که در طول این برنامه رخ می‌دهد. پوشیده نیست که گوگل زیرساخت‌های زیادی را برای استارت‌آپ‌ها توسعه داده است (فایربیس، تنسورفلو و گوگل کلاود) و از طریق لانچپد هم به یک سری از مهندسان عالی و برجسته‌ای که در استارت‌آپ‌ها کار می‌کنند اجازه می‌دهد نقطه نظرهای کارمندان گوگل را از نزدیک بشنوند.
گلسبرگ در این زمینه دید وسیعی دارد. او می‌گوید: «گوگل از این کار دو چیز به دست می‌آورد. اول آنکه می‌فهمد چه چیزهایی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق در بازارهای نوظهور لازم است و دوم آنکه با استفاده از محصولات خود می‌تواند توسعه‌دهندگان در گوشه و کنار دنیا را زیر میکروسکوپ قرار دهد و بازخورد نهایی را دریافت کند. ما از همان ابتدا می‌بینیم که چه چیزی کار می‌کند و به ‌درد بخور است و چه چیزی کار نمی‌کند و این بسیار مهم و حیاتی است. زیرا این بازارها بازارهای میلیاردی بعدی هستند. یعنی جایی که آینده در آن بازارها قرار دارد.»

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا