درباره انتخاب بیژن نامدار زنگنه به وزارت نفت

پیش از معرفی، گمانه زنی پیرامون وی حاکی از احتمال عدم معرفی از جانب رئیس جمهور یا عدم تأیید در مجلس بود. اما اکنون که مهندس زنگنه از سد مجلس گذشته و بر صندلی وزارت تکیه زده، مناسب است درخصوص عملکرد چهارسال گذشته و پیش بینی عملکرد چهارسال پیش روی ایشان به اختصار نکاتی را یادآور شویم.

بیژن نامدار زنگنه در چهار سال پیش در شرایطی سکان وزارت نفت را به دست گرفت که از یک سو عملکرد وزرای دولت‌های نهم و دهم وزارتخانه را دچار نابسامانی هایی ساخته و از سوی دیگر تحریم‌های چند ساله، میزان تولید و فروش نفت را در پایین ترین حد خود نگه داشته بود. همچنین پدیده بابک زنجانی که در دولت‌های پیشین دستش در اموری مانند فروش نفت خام و خرید دکل حفاری و … باز شده بود با عدم بازگرداندن پولهای حاصل از فروش نفت و … کلافی سر در گم ایجاد کرده و بر پیچیدگی اوضاع وزارت نفت افزوده بود. در این شرایط بیژن زنگنه با اقتدار شروع به انجام اصلاحات در درون وزارت خانه نموده و تدریجاً موفق شد با افزایش تولید نفت و کسب سهمیه بیشتر در اپک، درآمدهای ارزی کشور را قدری بهبود بخشیده و نگاه مساعد شرکتهای نفتی بین المللی را برای سرمایه گذاری در صنعت نفت و ورود به پروژه های توسعه ای میادین نفت و گاز جلب کند.

زنگنه البته اقدامات مثبت دیگری هم داشت اما در کنار اینها، در مدیریت ایشان کاستی‌هایی مشهود بود:

  1. انتصاب بعضی معاونین و مدیران بدون درنظر گرفتن اصل شایستگی و شرایط احراز سمتهای کلیدی: زنگنه که بعنوان وزیری متمایل به رفقا معروف است، عمدتاً رفقای قدیم و جدید خود را به برخی سمت ها گمارده و از روی آوردن به گزینش و جذب عناصر با سابقه و کارآمد درون صنعت نفت سرباز زده است. در این راستا، زنگنه با سپردن پست های حساس و کلیدی به عناصر دانشگاهی و آکادمیک یا نا آشنا با صنعت نفت (مانند نفراتی از سازمان برنامه یا وزارت خارجه) موجب بروز اعتراضات و نارضایتی در میان کارکنان با سابقه و متخصصان شاغل صنعت نفت گردید.
  2. یکی از انتقادات عمده وارد بر عملکرد وزیر نفت دولت یازدهم، عدم اعتنا و اهتمام به مقوله نیروی انسانی و فقدان استراتژدی مشخص در این رابطه است. زنگنه در چهار سالی که گذشت نشان داد مجموعه نیروی انسانی شاغل در صنعت نفت (که عمدتاً مرکب از کارکنان زحمتکش شاغل در مناطق عملیاتی و کارشناسان و متخصصین حوزه های بالادستی و پایین دستی نفت است) برای او فاقد اهمیت از دیدگاه مدیریت منابع انسانی، رسیدگی به مسایل و مشکلات و توجه  به اصل رضایتمندی آنان است. هم اکنون بدنه شرکت های اصلی و تابعه وزارت نفت در مواردی دچار نارضایتی شدید و ضعف انگیزه شده و این در حالی است که هیچگونه ساز و کار مدیریتی و اداری مشخص برای شنیدن صدای کارکنان و یا رسیدگی جدی به خواسته ها و مشکلات آنان پیش بینی و به کار گرفته نشده است.
  3. یکی دیگر از انتقادات جدی به زنگنه، عدم اعتنا به امور آموزش و پژوهش در وزارت نفت است. از مصادیق بارز این بی توجهی و بلکه داشتن موضع منفی، تضعیف دانشگاه صنعت نفت و رها کردن پژوهشگاه صنعت نفت به حال خود است.

دانشگاه صنعت نفت با سابقه ای قریب 80 سال فعالیت در تربیت و آموزش نیروی انسانی بخصوص برای حوزه های بالادستی نفت ، نقشی بی بدیل در این رابطه ایفا نموده اما در دو سال اخیر، وزیر نفت با حذف اولویت در استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه مذکور، هم موجب نارضایتی فارغ التحصیلان سال های اخیر شده و هم انگیزه برای ورود داوطلبان کنکور به رشته های این دانشگاه را به شدت کاهش داده است.

در ارتباط با پژوهشگاه صنعت نفت که بزرگترین و مجهزترین پژوهشگاه حوزه نفت و گاز در ایران و منطقه بحساب می آید، با گماردن فردی غیر نفتی به ریاست و جذب نیروهای فاقد تحصیلات و تجارب مرتبط توسط این شخص در پستهای کلیدی پژوهشگاه، انگیزه کادر هیأت علمی و متخصصان زبردست شاغل در آن (که بعضاً دانشمند حوزه نفت و گاز شناخته شده و دارای دانش فنی (Patent) وصاحب اختراعاتی می‌باشند) کاهش یافته به طوریکه در یکسال گذشته  ده ها تن از این عده، پژوهشگاه را ترک کرده و به کشورهای پیشرفته صنعتی چون آمریکا، کانادا و انگلستان مهاجرت نمودند.

به موارد فوق‌الذکر می توان فقرات دیگری از عملکرد منفی آقای زنگنه افزود اما برای رعایت اختصار به همین مقدار بسنده کرده و در ارتباط با عملکرد چهار سال آینده گفته می شود اگرچه با اقدامات مثبت چهار سال گذشته و رفع تدریجی محدودیت های ناشی از اعمال تحریم ها، می توان شرایط بهتری را برای کارکرد وزیر نفت دولت دوازدهم پیش بینی و آرزو کرد،اما درصورت عدم عنایت به نقاط ضعف عملکرد گذشته و عدم تلاش برای رفع آن ها، می‌توان پیش بینی کرد هم بر حجم نارضایتی نیروی انسانی عظیم شاغل در صنعت نفت و هم دفعو خروج آن ها افزوده شده و در صورت اصرار بر ابقاء و به کارگیری معاونین و مدیران عامل ناکارآمد و عدم توجه جدی به نیروهای فنی و کارشناسان موجود، پیشرفت قابل ملاحظه ای نسبت به چهار سال گذشته حاصل نشده بلکه نظر به عواملی چون افت فشار مخازن هیدروکربوری، اختلال در کار و بهره‌وری چاه‌های نفت و گاز، فرسودگی تأسیسات سطح‌الارضی، عدم سرمایه‌گذاری مناسب و بموقع در طرح ها و پروژه ها و نیز عدم تربیت و جذب نیروی انسانی ماهر و کارآزموده، آینده نه چندان روشنی پیش روی صنعت عظیم نفت کشور خواهد بود.

 

علی احمدی – رئيس دپارتمان نفت و گاز و مدير گروه مهندسي ايمني دانشگاه علم وفرهنگ

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا