نخستین آمریکایی‌ها کی بودند؟

در صورت پیدا شدن شواهد بیشتر، ممکن است تاریخ تغییر کرده و گفته شود که نخستین انسان‌هایی که به آمریکا رسیدند، به جای اجداد ما نئاندرتال‌های یا انسان دنیسووا ( گروهی از انسان‌ها که سابقه قطعی حضورشان به حدود 40 تا 50 هزار سال قبل باز می‌گردد و در غیر دنیسوا در کوه آلتای در سیبری کشف شدند. اما مطالعات دیرینه ژنتیکی فسیل‌های کشف شده در اسپانیا با قدمت 400 هزار سال نشان داد این فسیل‌ها هم به دنیسوا‌ها نزدیک‌تر از نئاندرتال‌ها هستند. همچنین احتمالا این گروه با نئاندرتال‌ها جد مشترکی داشته‌اند. با این حال بسیاری آن‌ها را گروهی از انسان‌های مدرن می‌دانند و نام‌های Homo sp. Altai یا Homo sapiens ssp. Denisova را بر آن‌ها نهاده‌اند). این نتایج تحقیقی است که توسط محققان ارائه شده و به طور آشکار برچهره سوابق باستان‌شناسی آمریکای شمالی خدشه وارد می‌کند. «کریس استرینگر» از موزه تاریخ طبیعی در لندن می‌گوید:« ما گاهی در رسانه‌های می‌شنویم که این مطالعه جدید همه چیز را تغییر می‌دهد، اگر این نتایج از پس بررسی‌های دقیق برآیند، واقعا همه چیز‌هایی که ما در باره نخستین ساکنان آمریکا می‌دانیم را تغییر می‌دهد».

بزرگراهی به دل تاریخ

این شواهد در یک محوطه ساحلی در سن‌دیگو کالیفرنیا پیدا شده است. دراوائل دهه 90 حفاری‌های معمولی برای ساخت بزرگراه فسیل‌های استخوانی متعلق با ماستودون‌ ( پستانداری از راسته فیل سانان و شبیه فیل که در دروان پلیوسن و تا حدود 10 هزار سال پیش زندگی می‌کرد و سپس منقرض شد) را بیرون انداخت. محققانی که برای بررسی این محوطه رفته بودند، خیلی زود به این نتیجه رسیدند که این فسیل‌های ماستودون طبیعی نیستند.

برخی استخوان‌های یافت شده ماستودون‌ها شامل مفاصل توپی استخوان ران دو ماستودون که یکی رو به بالا و دیگری روی به پایین است. ستون فقرات با مهره بیرون زده( پایین راست) و دنده شکسته (پایین چپ)

بسیاری از این استخوان‌ها و دندان‌ها قطعه قطعه شده بودند، برخی با شکستگی‌های مارپیچی که ممکن است بر اثر شکستن استخوان تازه توسط انسان ایجاد شوند. در کنار دندان‌ها و استخوان‌های شکسته،محققان ابزارهای سنگی یافتند، که آثار برخورد روی آن‌ها باقی مانده بود. دو تا از آن‌ها به خصوص بسیار بزرگ بودندو حدو 15 سانتیمتر قطر داشتند و در اطراف هر کدام قطعات  کوچک استخوان و دندان باقی مانده بود، چیزی شبیه یک سندان موقت.

«استیون هولن» از اعضای تیم  و از مرکز مطالعات پارینه سنگی داکوتای جنوبی می‌گوید با کنار هم قرار دادن این یافته‌ها شواهد به یک سناریوی مشخص ختم می‌شوند؛ یک گروه از انسان‌های اولیه تصادفا به یک لاشه تازه ماستودون برمی‌خورند و با خوردن و سپس برداشتن استخوان‌ها و باز کردنشان به سنگ و قطعه بزرگتر به عنوان سندان این آثار را بر جای می‌گذارند:« پخش شدن تکه‌های استخوان در اطراف دو سندان سنگی تقریبا شاهدی قطعی بر این مدعا است».

ما می‌دانیم که استخوان ماستودون‌ها منبع غذایی خوبی از مغز استخوان است. همچنین این استخوان‌ها می‌توانند به عنوان ماده خام برای ساخت ابزار مورد استفاده قرار گرفته باشند. هیچ کدام از این یافته‌ها و دانسته‌ها بحث برانگیز نبوده مگر جزئیات پایانی؛ کمی بعد همکار هولن « جیز پیسس» از مرکز تحقیقات زمین شناسی آمریکا در کلورادو با استفاده از تاریخ نگاری ایزوتوپ‌های اورنیوم و توریوم، سن فسیل ماستودون‌ها را تایید کرد. نتیجه شگفت‌انگیز بود و نشان می‌داد، این استخوان‌ها 131 مثبت ومنفی 10 هزار سال قدمت دارند.

این در حالی است که دانسته‌های قعلی ما می‌گوید؛ انسان‌ها احتمالا بسیار دیرتر و احتمالا تنها 15 هزار سال قبل برای نخستین بار از تنگه برینگ عبور کرده و وارد آمریکای شمالی شدند. پیسس می‌گوید:« من معتقدم ما سن حضورانسان در آمریکا را با شواهدی قوی حداقل 100 هزار سال اضافه کرده‌ایم».

سطح استخوان ماستودون نشان دهنده یک برخورد روی استخوان ران است که شکستگی ایجاد کرده است

اما این‌که بگوییم آن انسان‌ها دقیقا کی بودند غیر ممکن است، از آن‌جایی که هیچ فسیل انسانی در این محوطه پیدا نشده است. « ریچارد فولاگار» از اعضای تیم و از دانشگاه ولونگون در استرالیا می‌گوید:« اما گستره‌ای از احتمالات پیش روی ما است، آن‌ها ممکن است نئاندرتال یا دنیسوا بوده باشند». هر دوی این گروه از انسان‌ها حدود 100 هزار سال قبل در سیبری حضور داشته‌اند. هولن می‌گوید، سطح دریا پایین بوده و پل خشکی بین آمریکای شمالی و آسیا در برینگ وجود داشته است. هر کدام از این گروه به صورت تئوری می‌توانسته‌اند از این پل عبور کنند و به آمریکا وارد شوند.

انسان جدید؟

اما نظریه جایگزین حضور انسان جدید یا homo sapiens است که توانسته راهش را 130 هزار سال قبل به دنیای جدید باز کند. سواهد باستان شناسی جدید نشان می‌دهد گونه ما 120 هزار سال قبل در چین حضور داشته است، که بسیار قدیمی‌تر از تصورات قبلی است. شاید انسان‌ها مدرن در شرق آسیا حتی قدیمی‌تر از چیزی باشد که شواهد فسیلی چین نشان می‌دهد و از آن‌جا به آمریکا رفته باشند.

با این حال مطالعات ژنتیکی شواهدی قوی مبنی بر این ارائه می‌کنند که ریشه مردم بومی آمریکا به فصل جدیدتری از مهاجرت به آمریکا باز می‌گردد و آن‌هایی که 130 هزار سال قبل به آمریکا رسیده‌اند، هر کسی که بوده‌اند، برای مدت طولانی دوام نیاورده‌اند.  « جون ارلندسون» از دانشگاه اورگان می‌گوید:« این ادعا و نتایج احتمالی آن بسیار غیر طبیعی است».« دنیس جنکینز» هم از همان دانشگاه به سادگی این مطالعه را گیج کننده می‌داند. اما هر دو محقق و بسیاری دیگر در باره نتیجه‌گیری بسیار محتاط هستند. ارلندسون می‌گوید:« از نظر من استخوان‌های شکسته و سنگ‌ها به تنهایی یک محوطه معتبر باستانی نمی‌سازند».

ماستودون؛ پستاندار باستانی قاره آمریکا

او چکش‌ و سندان سنگی فرضی را به عنوان نقطه ضعف خاص از این بررسی جدا می‌کند. او معتقد است انسان‌ها از هر گونه‌های در 130 هزار سال پیش ابزارهای استادانه سنگی می‌ساختند و هیچ چیزی به این پیچیدگی در نزدیکی استخوان‌های ماستودون‌ها پیدا نشده است. « ماریا مارتینون تورس» از دانشگاه کالج لندن که روی یافته‌های باستانی قدیمی چین کار کرده است می‌گوید:« من انتظار یافت شدن ابزار و رفتار پیچیده‌تری را داشتم».

مطالعه تردید برانگیز

«آدام بروم» از دانشگاه گریفیث در کوئینزلند استرالیا که روی بقایای جزیه فلورس کار کرده می‌گوید؛ ابزارهای ساده سنگی با این سن تنها در یک محل یافت شده است؛ Homo floresiensis یا همان هابیت‌ها که از آن‌ها آثار ابزارهای نسبتا ساده سنگی در جزیره فلورس اندونزی باقی مانده است. اما حتی ابزارهای آن‌ها هم دارای مرتبه‌ای از پیچیدگی است که در ابزارهای محوطه مادستون‌ها دیده نمی‌شود:« اگر این‌ها ساخته دست انسان باشند، ساخته دست هابیت‌ها در مقایسه با آن‌ها شبیه آیفون است».  واکنش کلی بروم به نتایج این مطالعه شک و تردید است:« بیشتر باستان‌شناسان این موضوع را باور نمی‌کنندف این تاریخ بسیار قدیمی است و ابزارهای بسیار غیر ابزار هستند و نتایج بسیار عجیب».

فولاگار هرچند با این شک و تردید‌ها دلسرد نشده است:« من تقریبا 4 سال را به بررسی این ساخته‌ها و تیم 24سال به دنبال شواهد دیگری گشته‌اند». او اضافه می‌کند:« من می فهمم که فهم این شواهد تنها در چند روز بسیار سخت است».

البته تردیدها به این یافته‌ها خیلی هم عمومی نیستند. «گریت ون‌در برگ» او از نتایج این تحقیق با خبر است چون در دانشگاه ولونگون در کنار فولاگار کار می‌کند. او می‌گوید:« من فکر می‌کنم تیم شواهد خوب و استدلال بسیار قانع کننده‌ای دارند». استرینگر البته آماده است با ذهن باز به این شواهد نگاه کند. او می‌گوید:« این مقاله از فیلتر یک بررسی دقیق همتانگر عبور کرده است. اما بسیار از ما می‌خواهیم قبل از رها کردن دانسته‌های قدیمی، شواهد تکمیلی از این حضور قدیمی از محوطه‌های دیگر ببینیم». با این حال این مطالعه موجی از تردیدها درباره فرضیات فعلی به پا کرده است. مثلا ممکن است ابزارهای پیچیده به این دلیل در محل باقی نمانده باشندف که یک گروه در حال عبور به این ماستودون برخورد کرده و ابزارهای پیچیده را با خودشان برده باشند و تنها این ابزارهای دم دستی را که در محل وجود داشته بر جای گذاشته باشند.

 

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا