ناقوس انقراض برخاسته از تله‌های حیات‌وحش در ایران

به گزارش سیناپرس به نقل از علمنا، پروژه‌های متعددی در سرتاسر دنیا در زمینه کاهش تعارضات میان انسان و حیات‌وحش در دست انجام است. راه‌حل‌ها در این زمینه نیز بسته به گونه‌های جانوری مختلف و منطقه تحت‌تاثیر با یکدیگر فرق‌هایی دارد اما نکته قابل‌ اشتراک همه آن‌ها اغلب خلاقیت و در عین حال سادگی است. در ایران نیز تعارضات میان انسان و حیات‌وحش به نوعی تبدیل به یک معضل غیرقابل حل شده چنانکه در اواخر سال گذشته موارد متعددی از این دست آسیب‌ها در نواحی متعدد گزارش شد که از جمله شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به آسیب نخاعی به پلنگ رودسر اشاره کرد.

تله‌ها یکی از شایع‌ترین دردسرسازان حیات‌وحش در ایران هستند که ناقوس انقراض آن‌ها گویی متوقف نخواهد شد اما چرا؟

مهم‌ترین بُعد مساله کاهش تعارضات همیشه این است که راه‌حل پیشنهادی می‌بایست نه‌تنها برای حیوانات بلکه مهم‌تر از آن برای جوامع محلی نیز مزیت‌ داشته باشد اما در مورد تله‌های حیات‌وحش تاکنون در ایران بیش‌ از عمل، حرف زده شده است. در این نوشتار می‌خواهیم درباره یافتن راه‌حل‌هایی صحبت کنیم که ما و حیات‌وحش را به سمت همزیستی مسالمت‌آمیز سوق می‌دهند، راه‌حل‌هایی که شاید با اجرای آن‌ها مردم محلی علاقمند و حافظ حیات‌وحش شوند و نه دشمن آن‌ها.

پیدا کردن زمینه مشترک

از آنجایی که یکسری راه‌حل‌های کاهش تعارضات پیش از این در سطح جهانی آزمایش شده‌ و نتیجه داده‌اند لذا جمع‌بندی بدین مضمون حاصل شده است:
۱) راه‌حل کاهش تعارض باید حاصل تلاش جمعی باشد یعنی نظر کلیه افراد تاثیرگذار در جوامع از موسسات بین‌المللی گرفته تا دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، جوامع، مصرف‌کنندگان و افراد باید در آن لحاظ گردد. ۲) راه‌حل‌ها ممکن است که ساده یا عملی باشند اما به هر شکل نیازمند پشتوانه مالی و حمایت از جانب بخش‌های مختلف هستند. ۳) برنامه‌ریزی برای محیط و منظر از جمله اصول پیاده‌سازی این طرح‌هاست یعنی نهادهای مسوول باید اطمینان حاصل کنند که در این طرح‌ها فضای لازم برای انسان‌ها و حیوانات در نظر گرفته شده است. حفاظت از مناطق کلیدی برای حیات‌وحش، ایجاد زون‌های ضربه‌گیر و سرمایه‌گذاری بر روی کاربری‌های جایگزین همگی از جمله این موارد هستند. ۴) مدیریت منابع طبیعی بر اساس نیازهای جامعه نیز یکی از امور بدیهی در این زمینه است.

چرا همگامی جوامع محلی اهمیت دارد؟

یک نکته کلیدی در زمینه حل تعارضات انسان و حیات‌وحش این است که جوامع محلی به دو دلیل مدنظر قرار گیرند:

اول اینکه در اصل آن‌ها هستند که ممکن است روزی از خواب بیدار شوند و یک ببر یا یک خرس را در حیاط‌پشت خانه‌شان ببینند. دوم اینکه کاربرد موثر و اجرایی این راهکارها در عمل برای آن‌ها بیش از سایرین منفعت به همراه خواهد داشت. اگر مردم محلی به آن اندازه قوی باشند که بتوانند روابط خود و حیات‌وحش را مدیریت کنند، آنگاه می‌توان انتظار داشت که همسایگان ناخواسته نه‌تنها منفعت مالی برایشان به ارمغان بیاورند بلکه حتی کیفیت زیستی جوامع محلی را نیز ارتقاء بخشند. بیمه و پرداخت جبران خسارت یکی از راهکارهای مثبت در این زمینه است. بعنوان مثال در نامیبیا دام‌های جوامع محلی بیمه شده‌اند یا در نپال، دولت به جوامع محلی که اطراف پارک‌های ملی ساکن هستند، در صورت هر گونه ضرر از جانب حیات‌وحش مبالغی را پرداخت می‌کند. مشابه این موارد با دست‌اندازهای خاص خود در ایران نیز وجود دارد.

photo_2017-04-03_21-18-17 photo_2017-04-03_21-18-14 photo_2017-04-03_21-18-06

                                   گورکن گیر افتاده در تله سیمی/ عکاس:حسین علی نژاد

تله‌های حیات‌وحش، آخرین راهکار

به منظور کاهش تعارض میان انسان و حیات‌وحش راهکارهای اولیه‌ای وجود دارد؛ بعنوان مثال حذف عامل جاذب حیات‌وحش در مزرعه- باغ و یا سایر عرصه‌ها، استفاده از موانع گوناگون از حصارهای دائمی و سیار گرفته تا انواع پرچم‌ها و موانع الکتریکی که می‌توانند جهت هشدار یا حتی ایجاد ترس بکار روند. در کنار همه این‌ها راه‌حل‌هایی نیز هستند مانند حفر گودال، ساخت آغل‌های مجهز، دیوارکشی ایمن و در نهایت انجام کارهای ابتدایی همچون استفاده از حیوانات نگهبان و … که هر یک در نوع خود شاید بتوانند تاحدی گره‌گشا باشند اما این گره‌گشایی لزوماً در همه‌جا مصداق ندارد. همیشه راهکار آخری هم هست که از آن تحت عنوان تله یاد می‌شود.

دو نکته در مورد تله‌ها حائز اهمیت است: ۱) تله آخرین راهکار است. ۲) تله تنها در زمان و مکان مناسب می‌تواند نتیجه مطلوب به همراه داشته باشد در غیراینصورت تضمینی وجود ندارد که حیوان بعدی همان آسیب‌ها را با خود برای تله‌گذار به همراه نیاورد.

چه زمانی نباید از تله استفاده کرد؟

ممنوعیت‌های علمی و در عین حال اخلاقی در زمینه تله‌ها هست که می‌بایست رعایت شود:

۱) تله گذاشتن برای حیوان بالغی که فرزند دارد به طور کلی ممنوع است. بنابراین تله گذاشتن در فصول زادآوری حیات‌وحش که در ایران اغلب مصادف است با فصل بهار، باید ممنوع شود در مورد گونه‌های جانوری آسیب‌پذیر و در معرض خطر انقراض حساسیت‌ها طبیعتاً بیش‌تر است در عین حال این نکته هم حائز اهمیت است که زادآوری برخی گوشتخواران در فصول سرد اتفاق می‌افتد. بنابراین اگر کوچک‌ترین تردیدی نسبت به حضور توله، بره یا سایر نوزادان وجود دارد؛ تله گذاشتن غیراخلاقی است. معمولاً مادر در زمانی که فرزند داشته باشد، حساسیت دوچندانی دارد یعنی یک تعقیب ساده منجر به خروج از قلمروی انسانی خواهد شد.

۲) تله گذاشتن برای گرفتن نوزادان حیات‌وحش به هر شکل ممنوع است چرا که افراد غیرمتخصص حتی در بهترین شرایط هم توانایی نگهداری از نوزادان حیات‌وحش را ندارند.

۳) تله گذاشتن در فصول خشک، خیلی سرد که در آن‌ها منابع غذایی برای حیوانات وحشی به حداقل می‌رسد، صحیح نیست. در سال‌های اخیر گسترش مدنیت و حضور مستمر انسان شرایط را برای حیوانات به نسبت منزوی همچون گوشتخواران بزرگ‌جثه بعنوان مثال پلنگ‌ها، دشوارتر ساخته به طوری که اغلب آن‌ها امکان شکار طبیعی را از دست داده اند. محدود شدن شکار طبیعی و گرسنگی بالطبع حیوان وحشی را خواسته یا ناخواسته متحمل پذیرش خطری بس بزرگ یعنی مواجهه با انسان می سازد در حالیکه هیچ پلنگی در شرایط طبیعی مایل به پذیرش چنین خطر بزرگی نیست. گربه سانانی مثل پلنگ و سگ سانانی همچون گرگ در صورت مواجهه با دام‌های اهلی بالاخص در فضای محصور نظیر آغل گوسفندان، شرایطی خاص و غیرطبیعی را تجربه می کنند. حیوانات اهلی برخلاف حیوانات حیات وحش، زیرکی و چالاکی لازم را برای فرار از دست شکارچی ندارند و در نتیجه پلنگ یا گرگی که وارد آغل گوسفندان شود، با نوعی از شکار مواجه می شود که نه تنها چابک و سریع نیست بلکه در عین حال با سر و صدای بسیار تلاش برای فرار دارد. همین مساله استرس و نگرانی شکارچی همچون پلنگ را که در شرایط عادی از انسان گریزان است، چندین برابر می کند بنابراین شکارچیانی مثل پلنگ‌، گرگ و روباه در چنین شرایطی معمولاً ضررهای جبران‌ناپذیری را هم به شکل ناخواسته به دام‌داران وارد و از محل متواری می‌شوند.
محافظت اصولی از گله، تجهیز آغل و هوشیاری چوپانان از جمله مواردی است که می تواند از وقوع آسیب‌های ناخواسته جلوگیری کند. به یاد داشته باشید که حیوانات در فصولی که منابع غذایی‌شان به دلایل مختلف از جمله بی‌آبی یا سرما کم می‌شود، بشدت آسیب‌پذیر می‌شوند یعنی استفاده از تله در چنین شرایطی می‌تواند مرگ حیوانی غیر از حیوان آسیب‌رسان را به همراه داشته باشد.

چرا به معضل تله‌ها در ایران کم‌تر توجه شده است؟

رضا گلجانی، پژوهشگر حیات‌وحش از دانشگاه ایالتی نیومکزیکو ایالات متحده در زمینه لزوم حفاظت از ارزش‌های حیات‌وحش گفت: «هدف غایی از مدیریت و حفاظت از حیات‌وحش افزایش ارزش خالص حیات‌وحش برای جامعه است. ارزش خالص حیات‌وحش عبارت است از مجموع ارزش‌های مثبت منهای جمع ارزش‌های مثبت که فرمول آن بدین صورت است:

ارزش خالص حیات‌وحش = مجموع ارزش‌های مثبت – مجموع ارزش‌های منفی

ارزش‌های مثبت حیات‌وحش شامل ارزش‌های ذاتی، بوم‌شناسی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، علمی و تفرجی است. اما ارزش‌های منفی عبارتند از خسارات حیات‌وحش به اموال و سرمایه‌ها و جان مردم، بیماری‌های مشترک بین انسان، دام و حیات‌وحش، رقابت غذایی و فضایی با دام‌ها نیز در همین رده قرار می‌گیرد. اما وظیفه مدیران حیات‌وحش افزایش حداکثری ارزش‌های مثبت یا به عبارتی تبدیل کردن آن‌ها از حالت بالقوه به فعل و کاهش حداکثری ارزش‌های منفی است.

بدین سان ارزش خالص حیات‌وحش برای جامعه افزایش یافته و حیات‌وحش در نزد مردم از بسیاری از گزینه‌های جایگزین همچون توسعه ناپایدار مهم‌تر می‌شود و دیگر اصطلاحاً حیات‌وحش عامل جلوگیری از افزایش رفاه جامعه نیست بلکه عاملی برای افزایش آن است بالطبع این امر پشتوانه حفاظتی حیات‌وحش افزایش یافته و توسعه ناپایدار نمی‌تواند با آن رقابت کند. به عنوان مثال کشورهای پیشرو در امر حفاظت از حیات‌وحش، ارزش‌های تفرجی حیات‌وحش را از طریق مدیریت صحیح پارک‌های ملی و سایر مناطق مدیریت شده و تسهیل کردن بهره‌مندی پایدار مردم از طریق طبیعت‌گردی در طبیعت بکر و دست‌نخورده افرایش داده‌اند و بدین سان پارک‌های ملی آنچنان نقشی در رفاه اجتماعی ایفا می‌کنند که هیچ توسعه‌ای، بعنوان مثال حتی وجود معادن طلا در پارک ملی گرند کنیون، نمی‌تواند با اهداف حفاظت از پارک‌های ملی رقابت کند.»

گلجانی در ادامه افزود: «در کشورهایی همچون کنیا و تانزانیا حیات‌وحش یکی از پایه‌های اقتصادی این کشورهاست. در آمریکا و برزیل صنعت حفاظت و مدیریت حیات‌وحش سالیانه میلیاردها دلار درآمد مالی برای جامعه با خود به ارمغان می‌آورد. از سوی دیگر در این کشورها تلاش می‌شود تا با کاهش اثرات منفی جامعه، ارزش خالص افزایش یابد به عبارتی همان‌قدر که ارتقاء ارزش‌های مثبت اهمیت دارد، کاهش اثرات منفی هم اهمیت دارد. از این رو از چهار دهه گذشته علم مدیریت خسارات حیات‌وحش به عنوان یکی از زیرشاخه‌های علوم مدیریت و حفاظت از حیات‌وحش بوجود آمده که هدف از آن یافتن راه‌حل‌هایی است که تعارضات بین انسان و حیات‌وحش را به حداقل برساند و سبب تضمین بقا حیات‌وحش از یکسو و حفاظت از منافع انسان‌ها از سوی دیگر شود. اما به هر شکل پیدا کردن راه‌حل های مناسب برای کاهش تعارضات کار راحتی نیست و هر مورد بسته به شرایط زیستگاهی، نوع گونه‌ها و ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی یکی یا مجموعه‌ای از روش‌ها می‌توانند تاثیرگذار باشند و یا حتی ممکن است نیاز به ابداع یک روش جدید باشد. به همین دلیل در کشورهای پیشرو در حفاظت از حیات‌وحش واحد تخصصی اجرایی به نام واحد مدیریت تعارضات انسان و حیات‌وحش در دستگاه‌های اجرایی و واحدهای پژوهشی مستقل در مراکز پژوهشی و دانشگاهی وجود دارند.»

گلجانی در مورد اینکه این مساله در ایران تا چه اندازه مصداق دارد، گفت: «در ایران آنچه که بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته است، ارزش‌های علمی و ذاتی حیات‌وحش است. یعنی در ایران حیات‌وحش عمدتاً به این منظور که باید وجود داشته باشد، حفاظت شده و عده‌ای هم البته در ارتباط با حیات‌وحش تحقیقات و پژوهش‌هایی انجام داده‌اند. اما مساله اینجاست که در ایران اغلب اقلیتی عمدتاً شهرنشین مشتاق به زندگی در شرایط سخت هم از طریق طبیعت‌گردی در مناطق چهارگانه آن هم با شرایط بسیار سخت از حیات‌وحش منفعت می‌برند و سایر ارزش‌های مثبت حیات‌وحش به نوعی کم‌تر در ایران مورد توجه قرار گرفته است. می‌توان گفت ایران در این مورد یکی از استثناء‌هاست. از سوی دیگر مدیریت خسارات حیات‌وحش نیز عمدتاً معطوف به پرداخت خسارت از طریق بیمه است. اما پرداخت خسارت یک روش پیشگیری نیست بلکه یک روش جبرانی است. اصولاً جبران خسارت زمانی صورت می‌گیرد که روش‌های پیشگیری نتوانند از وقوع تعارض جلوگیری کنند. لذا پرداخت خسارت به تنهایی نمی‌تواند باعث کاهش تعارضات انسان و حیات‌وحش شود چرا که به عنوان مثال مراحل اثبات خسارت، مشخص کردن مبلغ مادی خسارت و دریافت خسارت نه تنها آسان نیست بلکه بسیار زمان‌بر می‌باشد. به همین دلیل کشاورزان ترجیح می‌دهند به جای امید بستن به گرفتن خسارت، خود روش‌های پیشگیری از خسارت را ابداع و اجراء کنند که این امر لزوماً نه می‌توانند از تکرار خسارت جلوگیری کند و نه اینکه تضمین‌کننده بقا جمعیت‌های حیات‌وحش است. بنابراین این وظیفه دولت است که با ابداع و اجرای روش‌های مناسب که از طریق مطالعات علمی حاصل شده‌اند به کشاورزان برای مدیریت این تعارضات کمک کند. بدیهی است که افزایش ارزش خالص حیات‌وحش از طریق افزایش ارزش‌های مثبت و کاهش ارزش‌های منفی سبب افزایش اعتبار حیات‌وحش در مقابل توسعه ناپایدار شده و سبب ترغیب مردم به حفاظت از حیات‌وحش نیز می‌شود.»

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا