زخمه بر چشم تاریخ

ایران یکی از کشورهای باستانی محسوب می شود که دارای تاریخ و تمدنی چند هزار ساله است. این موضوع سبب شده است تا در گوشه و کنار ایران شاهد وجود ابنیه تاریخی مختلفی باشیم که هر یک یادگاری از دوره ای خاص از تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین هستند. آثاری تاریخی که فراتر از یک سازه معماری محسوب شده و با خود بخشی از هویت و فرهنگ این کشور و مردم آن را حمل کرده و میراثی غیرقابل ارزش گذاری محسوب می شوند. میراثی که تنها یک عامل نیازمند توجه و محدودیت آور نبوده و می تواند خود علاوه بر ارزش مطالعاتی و فرهنگی، منبع درآمدی بسیار خوب و انگیزه ای برای جذب گردشگر باشد. در این میان متاسفانه شاهد پدیده ای زشت و تاثر برانگیز در مواجه با این آثار باستانی هستیم که نقطه ای تیره در فرهنگ و تمدن این سرزمین محسوب شده و به طور جدی هویت آثار تاریخی و ملی ما را تهدید می کند. پدیده ای ریشه دار در" دشت بی فرهنگی " که به سان زخمی بر چشمان تاریخ چنگ می زند، یادگاری نویسی و تخریب آثار تاریخی.

امروزه کمتر اثر تاریخی را می توان در ایران مشاهده کرده که از این آسیب در امان مانده و نشانی از جهل بر پیکره آن ها نقش نبسته باشد. گذشته از معدود آثاری که به طور دقیق و با حساسیت ویژه ای از آن ها حفاظت و نگهداری می شود، سایر آثار و ابنیه تاریخ در معرض تهاجم بی دریغانه تیغ و سنگ و رنگ رهگذرانی است که به اندیشه جاودان کردن نام خود، پیکره زخمی آن ها را خراش می دهند. 

متاسفانه این فرهنگ و سنت غلط ریشه ای بس طولانی در این کشور داشته و در بسیاری از آثار تاریخی شاهد وجود یادگاری نویسی هایی هستیم که خود امروزه تبدیل به اثری تاریخی شده اند. در تخت جمشید به طور گسترده ای شاهد نوشته شدن یادگاری از طریق خراشاندن بدنه سنگی و نقوش هستیم که برخی از آن ها از سوی اروپائیانی است که در قرون 18 و 19 میلادی از این محل بازدید کرده اند. اگر اینبار به تخت جمشید رفتید در همان ورودی مجموعه و دروازه ملل می توانید تعداد زیادی یادگاری حکاکی شده روی بدنه سنگی دروازه ببینید که برخی از آن ها دارای امضایی لاتین و به تاریخ میلادی هستند.

در بنای پیر بکران در استان اصفهان اما یکی از جالب توجه ترین یادگاری های ابنیه تاریخی وجود دارد. این بنا در 30 کیلومتری جنوب غربی اصفهان در دهکده پیر بکران در منطقه ننجان قرار گرفته است. نکته بسیار جالب توجه در این بنا نوشتن یادگاری هایی از دوران مختلف بر بدنه آن است. قدیمی ترین این یادگاری ها مربوط به چهل و سه سال پس از ساختن این بقعه یعنی در سال 755 ه.ق است که نشان می دهد این فرهنگ غلط ریشه ای بسیار کهن تر از آن چه ما اکنون می اندیشیدیم ، دارد.

این یادگاری بر دیوار جانب شرقی ایوان فوقانی آرامگاه با مرکب به وسیله شخصی از اهالی طاد از قراء لنجان نوشته شده است که متن آن  به شرح زیر است:

الله المستعان

قد حضر العبد الطادانی بتاریخ شهر جمادی الاخر سنة خمس و خمسین و سبعمائه

غفر الله له و لجمیع المسلمین.

رسول جعفریان در یادداشت خود با عنوان یادگاری نویسی روی دیوار به معرفی فردی به نام ابوالحسن هروی دیوار نویس پرداخته و درباره وی می نویسد:

درباره نویسنده‌ای اهل ذوق با نام ابوالحسن علی بن ابوبکر هروی متوفای 611 در حلب، و صاحب کتاب «الاشارات الی معرفة الزیارات» گفته شده که مطالب فراوانی روی بناهای مختلف می‌نوشته است. منذری درباره وی نوشته است: او روی دیوارها می‌نوشت و کمتر جایی از محلات مشهور در شهر بود جز آن که خط وی روی آن وجود داشت. به طوری که برخی از فرماندهان نیروی دریایی گفتند که وارد بحر مالح شدند وسط آنجا در جزیره ای دیواری دیدند و خط وی را روی آن دیدند. [التکمله لوفیات النقله: 2 / 315]. وی یک جهانگرد به تمام معنا بود، به طوری که ابن خلکان نوشته است که هر کجا دیدنی وجود داشت به آنجا می‌رفت و به جایی نمی رسید جز آن که با خط خود چیزی روی دیوار می‌نوشت و من خود در بلاد مختلف آن را دیدم. [وفیات الاعیان: 3/346]. ذهبی با نقل مطالبی که ابن خلکان نوشته، می گوید ابن شمس الخلافه در شعری که در وصف مردی گفته که است اوراق را به خوبی آماده می کرد: [اوراق کدیته فی بیت کل فتی / علی اتفاق معان و اختلاف روی / قد طبّق الأرض من سهل إلى جبل / کأنّه خطّ ذاک السائح الهروی‏] [تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام ؛ ج‏44 ؛ ص82]

در تاریخ اربل نیز ضمن شرح حال وی آمده است که هروی، خراط بود و در عین حال جهانگرد. در موصل به دنیا آمد، هرچند پدرش اهل هرات بود. سپس می نویسد: وارد هیچ شهری نشد جز آن که در بناهای مشهور آن، مطالبی به خط خود روی دیوارها می‌نوشت و مردمان در دوره های بعد در این باب، عیال بر وی هستند. [تاریخ اربل: 1/151]. وی پس از آن که برخی از مکتوبات روی در و دیوار و سنگ قبر هروی در بیرون حلب نوشته شده آورده و می‌نویسد: کسی که در این باره راه او را ادامه داد، غازی بن ارغازی ترکی موصلی بود که خط نیکویی داشت. پس از آن متنی از وی روی دیوار نقل می‌کند. [تاریخ اربل: 1/154 ].

به هر حال در فرهنگ تاریخی این سرزمین روی دیوار نوشتن یک مفهوم رایج شده است، به طوری که امروزه، این مساله به صورت یک ضرب المثل هم درآمده است: « روی دیوار فلانی نمی‌توان یادگاری نوشت» از سوی دیگر متاسفانه این سنت تنها در بین مردم عادی نبوده و شاهان و بزرگان نیز از این قاعده پیروی می کردند. 

امروزه کمتر اثر تاریخی را می توان در ایران مشاهده کرده که از یادگاری نویسی در امان مانده و نشانی از جهل بر پیکره آن ها نقش نبسته باشد. گذشته از معدود آثاری که به طور دقیق و با حساسیت ویژه ای از آن ها حفاظت و نگهداری می شود، سایر آثار و ابنیه تاریخ در معرض تهاجم بی دریغانه تیغ و سنگ و رنگ رهگذرانی است که به اندیشه جاودان کردن نام خود، پیکره زخمی آن ها را خراش می دهند. 

رسول جعفریان در ادامه یادداشت خود در این مقاله می نویسد: بخشی از مهم ترین یادگاری ها، مطالبی است که شماری از شاهان آل بویه و دیگران روی تخت جمشید نوشته‌اند. این یادداشت ها را مرحوم مصطفوی در کتاب اقلیم پارس آورده و ارزش تاریخی هر کدام از آنها را بیان کرده است.  وی زیر عنوان «نبشته‏ها و یادگارهاى مختلف در کاخ کوچک داریوش و برخى نقاط دیگر تخت‏جمشید» می‌نویسد: به طوریکه در صفحه 29 متن کتاب ضمن توصیف کاخ کوچک داریوش (تچر- تالار آئینه) اشاره شد علاوه بر نبشته‏هاى میخى بنام داریوش و خشایارشا و اردشیر سوم که نمودار مراحل مختلف ساختمانى کاخ مزبور بوده مفاد آنها بطور اجمال در صفحه سابق الذکر نقل گردیده است نوشته‏هاى متعددى هم به خطوط پهلوى و کوفى و ثلث و نسخ و نستعلیق بر سنگهاى مستحکم کاخ نامبرده نقر شده امتیاز مخصوصى از این بابت به کاخ کوچک داریوش بخشیده است اینگونه نوشته‏ها عموما یادگار شاهان و بزرگان و رهگذران مختلفى است که طى گذشت روزگار آثار تخت‏جمشید را بازدید نموده هرکدام بنوعى احساساتى را که بر اثر دیدار اطلال آنجا پیدا کرده‏اند بصورت شعر یا نثر نبشته‏اند و در برخى موارد اتفاقات و وقایع تاریخى مربوط بزمان خود را که مقارن با چنین دیدارى بوده است ذکر نموده‏اند و برخلاف نبشته‏هاى میخى تخت‏جمشید که مضمون عموم آنها شبیه یکدیگر بوده حاوى ستایش آهورامزدا و ذکر نام پادشاهى که هر قسمت از آثار تخت‏جمشید در زمان او ساخته شده است میباشد نوشته‏هاى یادگارى سابق الذکر داراى مضامین گوناگون و مربوط بادوار مختلف تاریخى است و نمونه‏هاى متنوع خطوط و طرز انشاء و بیان احساسات بانواع مختلف در آنها وجود دارد [اقلیم پارس ؛ متن ؛ ص336 و ادامه نقل این خطوط تا ص 351]

 در گنبد سلطانیه واقع  در استان زنجان نیز مجددا شاهد یکی از این یادگاری نویسی های قدیمی هستیم. علاوه بر هزاران نوشته یادگاری در بخش های مختلف این بنای ارزشمند هفتصد ساله که آسیب های زیادی به تزئینات ارزشمند بنا زده است، یک یادگاری با مرکب از دوران قاجار و با قدمتی بیش از 200 سال در طبقه دوم این مجموعه هستیم که می توانید از راهنمایان مجموعه بخواهید تا آن را به شما نشان دهند.

چه باید کرد؟

امروزه متولیان سازمان میراث فرهنگی کشور تلاش زیادی می کنند تا از آثار تاریخی در برابر پدیده های مختلف مخرب حفاظت کنند. یادگاری نویسی و تخریب های انسانی تنها بخشی از این حوزه گسترده را تشکیل داده و از سوی دیگر باید پذیرفت که این سازمان فاقد بودجه، ساز و کار و امکانات لازم برای تحقق کامل این هدف است. اگر در این سازمان بخشی به نام یگان حفاظت وجود دارد که اصلی ترین وظیفه آن حفاظت فیزیکی از آثار تاریخی است اما تعداد زیاد آثار تاریخی و گستردگی این آثار در کنار کمبود نیرو در این حوزه، سبب شده تا امکان وجود نگهبان و نصب تجهیزاتی مانند دوربین مدار بسته در همه آثار تاریخی امکان پذیر نباشد.

موضوع مهم دیگری که در این رابطه وجود دارد، خلا قانونی درزمینه برخورد با مجرمان این حوزه است. اگر چه در قانون مجازات اسلامی هرگونه تخریب در آثار تاریخی که یکی از مصادیق آن، همین یادگارنویسی ها است؛ جرم محسوب شده و مجازات آن، یک تا سه ماه حبس و پرداخت جزای نقدی است، اما به طور عملی این قانون اجرائی نشده و ضمانتی برای آن وجود ندارد.  از سوی دیگر باید توجه داشت که ایجاد قوانین سختگیرانه و اجرای سیاست مشت آهنین در این زمینه پاسخگو نیست و برای مقابله با این بی فرهنگی باید بر اصل آموزش و همذات پنداری مردم با آثار تاریخی توجه کرد. این هدف بسیار فراتر از بخشنامه های اداری و دستوری بوده و باید به طور عمیق در فرهنگ و اندیشه مردم کشور نهادینه شود که این موضوع تنها از دو طریق امکان پذیر است:

  1. آموزش و معرفی به صورت هوشمندانه و حرفه ای به طوری که مردم با این آثار احساس قرابت کرده و آن را بخشی از هویت خود قلمداد کنند. این آموزش نیازمند همکاری مراکز مختلف آموزشی – فرهنگی از قبیل آموزش و پرورش، نهادهای فرهنگی، صدا و سیما و سازمان آموزش عالی با سازمان میراث فرهنگی است و باید در آن ملاحظات مختلف روان شناسانه و جامعه شناختی با توجه به جغرافیای تاریخی هر محل مورد توجه قرار گرفته و ضمن آموزش نسل فعلی، برای نسل های بعدی و کودکان فرهنگ سازی کنیم. در این حوزه می توان از افراد محلی و بومی هر منطقه به عنوان اصلی ترین جامعه هدف بهره برده و علاوه بر معرفی آثار تاریخی در سطح ملی، از پتانسیل بومی برای حفاظت از این آثار استفاده کرد.
  2. ایجاد شرایط استفاده بهینه و سود آوری برای مردم در سطح ملی و منطقه ای از آثار تاریخی. باید توجه داشت که آثار تاریخی امروزه بخشی مهم از حلقه صنعت گردشگری را تشکیل می دهند که می تواند به طور بالقوه ای سود آور بوده و در اقتصاد هر منطقه تاثیر گذار باشد. زمانی که مردم یک منطقه از این جریان اقتصادی و افزایش حضور گردشگر به واسطه وجود آثار تاریخی بهره مند شده و تاثیرات آن را در زندگی خود مشاهده کنند، نسبت به آن حساس شده و در حفاظت و مراقبت از ان سهیم می شوند. متاسفانه در این حوزه در بسیاری از بخش های کشور شاهد عدم برنامه ریزی و توجه و نبود زیر ساخت های اولیه گردشگری هستیم که سبب می شود تا گردشگران برای بازدید از آن اثر تاریخی به منطقه مورد نظر مراجعه کنند اما حضور آن ها در منطقه تنها به  مدت چند ساعت بوده و به این ترتیب عملا تنها ترافیک، آلودگی و شلوغی نصیب مردم محلی شده و این حضور گردشگران هیج نفع اقتصادی برای آن ها نخواهد داشت. برای نمونه می توان به شهر سلطانیه اشاره کرد که بزرگترین گنبد آجری جهان در آن قرار داشته و این مجموعه در کنار آثاری از قبیل بقعه ملا حسن کاشی، خانقاه و آرامگاه چلبی نواده مولانا و امکان دسترسی به غار کتله خور و … فاقد زیر ساخت های اولیه مانند اقامتگاه مناسب، مراکز خرید و رستوران است و تنها سهم مردم این شهر از آثار تاریخی و هزاران گردشگر داخلی و خارجی، تنها قوانین محدود کننده، گرد و خاک و ترافیک است. در حالی که در صورت برنامه ریزی برای توقف یک یا دو روزه گردشگران در این شهر، می توان شاهد رونق اقتصادی و بهبودی شرایط مردم شهر بود.

 

احسان محمدحسینی / دانشجوی مقطع دکترای باستان شناسی   

No tags for this post.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا