ماجرایی در «پاستور»

به گزارش علمنا، توان علمی و مدیریتی عده ای از دانشمندان مستقر در انستیتو پاستور، مشخص و انشالله برای نظام جمهوری اسلامی درخشان است، با وجود موفقیت در بعضی پژوهش های انجام شده توسط پژوهشگران، نه تنها بهایی به آن داده نشده است بلکه برخی مسئولان، بعد از پرونده سازی های کاذب و دروغین و قطع حقوق و مزایای قانونی و منزوی نمودن محققان، با توجه به تاکیدات رییس جمهور در خصوص تولید انبوه این مواد در کشور و رفع نیاز مردم کشور، متاسفانه اقدام به واردات این مواد با هزینه های گزاف برای مدت طولانی نمودند تا با این روش هم محققین را دلسرد نموده و هم باعث خروج آنان از کشور شوند.

این سخنان توسط یکی از بانوان پژوهشگر کشورمان در هشتم شهریورماه سال ۸۸ در محضر مقام معظم رهبری و بین جمعی از اساتید و اعضای هیئت علمی، نخبگان و روسای دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی بیان شد. سخنانی که به مذاق عده ای خوش نیامد و ازهیچ تلاشی برای آزار سخنران این مطالب، فروگذار نکردند.
آزاری به بلندای حذف واخراج از مرتبه شغلی و به اندازه از بین بردن تحقیقات و دستاوردهای پژوهشی او. این سخنان از زبان کسی ادا شد که مجله علمی ساینس از او به عنوان یک الگو و پیشرو در رنسانس علمی ایران یاد کرده است. فعالیت ها و سخنان وی در حوزه پژوهش آن قدر اهمیت داشت که ساینس، عکس روی جلد خود را به او اختصاص داد (سند ۲). این مجله معتبر علمی که در سراسر جهان منتشر می شود، درباره بانوی پژوهشگری نوشت که می تواند به پیشبرد اهداف علمی ایران کمک زیادی کند و به مدد فعالیت های این پژوهشگر، نام ایران و بانوان پژوهشگر ایرانی بر سر زبان ها افتاد.

اما اوکیست؟ و چرا این سخنان را آن روز در آن جمع بیان کرد؟
دکتر اکرم امانی، محقق و پژوهشگر و عضو هیئت علمی انستیتو پاستور، از مشکلاتی می گوید که سد راه تحقیقاتش کردند. امانی، تلاش زیادی کرد تا با وجود سنگ اندازی های مکرر توسط کسانی که نمی خواستند صدایش، به گوش دلسوزترین مقام ایران برسد، در جلسه دیدار با مقام معظم رهبری حاضر شد. او از هر دری برای احقاق حق ضایع شده پژوهشگران وارد شد و شاید حالا، آخرین امید برای آگاهی جامعه از آنچه روی داده است، رسانه است.
اما با توجه به اینکه این مطلب حساسیت بالایی داشت تحقیقات گسترده ای را آغاز کردیم: از پیگیری و مصاحبه با محقق و پژوهشگری که شکایتش را در پیشگاه رهبری عنوان کرد تا مراجع مرتبط و حتی وزیر بهداشت اسبق. کسانی که حتی رد پایی کوچک در این مسیر داشتند را دنبال کردیم و در این راه، یا با بی محبتی و بی اعتنایی این افراد مواجه شدیم یا نمی خواستند به راحتی به روشنی حقایق دست پیدا کنیم.
علی هاشمی رئیس فعلی کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام(مشاور رییس جمهور دولت هشتم و دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر وقت)، عبدالحسین روح الامینی دبیر کل حزب توسعه وعدالت اسلامی (رییس اسبق انستیتو پاستور) از جمله مسئولانی بودند که گفته های آنها می توانست موضوع گزارش را شفاف تر کند اما با وجود پیگیری های مکرر امکان مصاحبه فراهم نشد.
آنچه مشخص است موضوع تنها مربوط به یک شخص نمی شود، چرا که این مسئله به همه افراد جامعه از محققین گرفته تا یک کودک نوپا مربوط می شود. مسئله ای که به اقتصاد و پیشرفت کشور ارتباط پیدا می کند یعنی درگیر شدن آینده و آیندگان ایران و اگر در این میان ظلمی به حال و فردای ایران شده باشد، مسببان ستم باید پاسخگو باشند.
سخنرانی ۵ دقیقه ای این پژوهشگر در حضور رهبر انقلاب تنها ما را به لایه سطحی مشکلات می رساند؛ برای آگاهی از آنچه روی داده است پای حرفهایش نشستیم. حرفهایی که اهمیت موضوع را بیش از پیش کرد. حالا دیگر عدم توجه کافی به پژوهشگران در اولویت نبود. داستان، داستان تولید دارویی در داخل کشور بود که مسئولان -خواسته یا ناخواسته- بدون توجه به این دستاورد، دست به دامن کشورهای خارجی شدند و آنها نیز، سهم هنگفتی از ثروت ایران را با منت می پذیرند تا کالایی را به ما عرضه کنند که خود به تکنولوژی آن دست یافتیم، و نکته مهم دیگر اخراج یک پژوهشگر از مرتبه علمی آن بود که می توان کلمه “نسبتا بی سابقه” را به آن داد.

دکتر امانی، عضو هیئت علمی و رییس آزمایشگاه شیمی دارویی انستیتو پاستور، عضو انجمن بیوشیمی و انجمن پیشگیری و درمان اعتیاد از جمله محققانی است که در زمینه اعتیاد و راه های درمان آن سالها فعالیت تحقیقاتی داشته است.
او در سال ۷۹ پس از ساخت آزمایشگاه شیمی دارویی و طراحی و ساخت راکتور هیدرو ژناسیون جهت سنتز مواد اولیه دارویی، اقدام به ساخت ماده اولیه بوپرنورفین برای کنترل درد با منشا گیاهی و در سطح آزمایشگاهی می کند. بوپرینورفین به عنوان ضد درد، مسکن قوی و جایگزین مواد مخدر در کلینیک های ترک اعتیاد به کار می رود. بوپرنورفین یک داروی مسکن مخدر شبیه مورفین، کدئین و هروئین است. این دارو عمدتا برای درمان اعتیاد به مواد مخدر استفاده می شود، البته مصارف درمانی دیگری نیز دارد.
امانی در خصوص سنتز این دارو در ایران توضیح داد: “هنگامی که در هند در حال گذراندن دوره دکترا بودم، پایان نامه ام در مورد همین دارو بود. عنوان پایان نامه من استفاده از دوز بالای بوپرنورفین در عمل باز عروقی کرونر و بررسی خواص فارماکودینامیک و فارماکوکنیتیک آن بود، این دارو به علت ساختمان خاص خود، خاصیت ضد درد بسیار بالایی دارد و از طرفی به علت خاصیت آگونیستی و آنتاگونیستی همزمان، جهت کاهش تقاضا در افراد معتاد بسیار مناسب است.سنتز این دارو از طریق ماده بتائین انجام می شود. بتائین خود از گرز گیاه شقایق وحشی استخراج می شود و البته دشت های ایران پر از شقایق وحشی است. من با تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم که این ماده (بتائین) در ایران به راحتی در دسترس است. این دارو کاربردهای بسیار متنوعی دارد؛ میگرن، اعمال جراحی ماژور و مینور، اطفال، بیماری های ایدز و ام اس در یکی از تحقیقات منتشر شده، مصرف این دارو برای لک و چین و چروک صورت هم خاصیت بهبود بخشی دارد و البته از هم مهمتر اینکه از این دارو می توان به عنوان درمان نگهدارنده درمعتادان استفاده کردو در مورد کسانی که مشکل راه دهانی یا تزریقی دارند هم مفید است.
پس از بوپرنورفین، گزینه بعدی متادون بود. متادون یک داروی مخدر صنعتی قوی است که کمتر از مرفین و هروئین اعتیادآور است و غالباً به عنوان یک داروی نگهدارنده برای مهار اعتیاد به هروئین و مواد مخدر به کارمی‌رود. متادون را مؤثرترین درمان هروئین و دیگر مواد مخدر دانسته‌اند. این دارو برای تسکین دردهای مزمن و سرفه‌های غیر ارادی نیز تجویز می‌شود.”
امانی درباره تولید نیمه صنعتی متادون گفت: “پس از ساخت متادون آزمایشگاهی، تصمیم خود را برای صنعتی کردن متادون گرفتم و به همین دلیل از انستیتوپاستور درخواست ۱۰۰ متر فضا از زمین های انستیتو در کرج را داشتم اما مرا دست به سر کردند و در انتها توانستم به کمک آقای دکتر میرزاده در مرکز پلیمر فضایی را اجاره کنم و در آنجا سایتی به نام آکادارو را راه اندازی کردم. چون متادون و بوپرنوفرین دوماده مخدر بودند باید نهاد ریاست جمهوری را درگیر می کردم و بر همین اساس پس از تولید نیمه صنعتی این دارو به دکتر احمدی نژاد رییس جمهور، نامه نوشتم و ایشان معاون اجرایی را برای بازدید از این محصول فرستاد. اما من خبر نداشتم که بنا نیست از متادون تولید داخلی استفاده شود.
دکتر حمید میرزاده، رییس پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران، پس از مشاهده نتایج آزمایشگاهی و تولید متادون با دکتر دیناروند رییس سازمان غذا و دارو تماس گرفته و به ایشان گفت تا کی می خواهید هزینه گزاف برای هتل چندستاره و مبالغ بالا برای خرید از کشورهای خارجی را بپردازید در حالی که دکتر امانی بصورت رایگان تمامی فعالیت ها برای تولید را انجام داده است. دکتر دیناروند گفت که ایشان متادون را ساخته و مورد تایید ماست اما دیر به ما اطلاع داده در حالیکه من از ابتدا و تا انتها جزییات کار را در دفتر کار دکتر دیناروند به وی اطلاع دادم و دیناروند به زبان مادری هر دوی ما یعنی لری خسته نباشید گفت و نامه ای به بانکها برای حمایت و کمک به تولید متادون نوشت اما بعدها فهمیدم که همه این نمایش ها فرمالیته بوده است.”
امانی ادامه داد: “من فقط با ۱۰۰ میلیون تومان می توانستم متادون را به تولید انبوه برسانم در حالی که آنها تصور بودجه میلیاردی داشتند چرا که برای انجام مرحله دوم واکنش (هیدروژناسیون) احتیاج به یک راکتور داشتیم و چون در تحریم بودیم و مستقیما از کشور های اروپایی نظیر انگلستان امکان خرید راکتور نبود به این ترتیب با استفاده از کاتالوگی که یکی از دانشجوهایم در انگلستان برایم فرستاده بود، خودم تغییراتی در ساختمان آن ایجاد کردم و دستگاه را تحت نظارت خودم توسط مهندسان حاذق یک شرکت در کاشان با هزینه ای معادل ۷ میلیون تومان ساختیم در حالی که این مبلغ یک دهم قیمت پیشنهادی انگلستان برای خرید همان راکتور بود.”
این محقق و پژوهشگر در ادامه توضیح داد: “متاسفانه برای جلوگیری از پیشرفت کار من، بارها به مدرک تحصیلی من اعتراض داشتند و آن را غیر معتبر می دانستند. می خواستند به این وسیله موجبات اخراج من از انستیتو را فراهم کنند حال آنکه این مدرک هر بار و پس از شکایت به تایید دیوان عدالت اداری کشور رسیده است ولی به دنبال پرونده سازی علیه من بودند. می خواستند ذهن مرا با این پرونده سازی ها مشغول کنند تا از انجام فعالیت های پژوهشی غافل شوم و حتی این پرونده را به دفتر رهبری هم ارائه کرده بودند.”
در این میان، امانی درگیر موضوعات مختلفی چون بی اعتباری مدرک تحصیلی اش شد. این مدرک به تایید سفارت ایران در هند رسیده و طبق اسناد مشکلی در خصوص مدرک تحصیلی امانی وجود ندارد. عجیب اینکه با وجود تایید دیوان عدالت، دستگاه ها و مراجع اداری و حتی دفتر رهبری در سایت khamenei.ir وی را “دکتر” خطاب می کنند ؛ اما انستیتو پاستور هنوز لقب جدا شده از امانی را به وی پس نداده است و از عنوان “دکتر” برای امانی استنکاف می کند.
امانی با اشاره به وجود موانع مختلف برای تحقیقاتش توضیح داد: “خوشبختانه تلاش هایم نتیجه داد و توانستم با وجود همه سنگ پرانی و مانع تراشی هایی که میخواستند نتوانم در محضر رهبری صحبت کنم قسمتی از مسائل را با ایشان در میان بگذارم و مقام معظم رهبری نیز خطاب به مسئولان از آنها خواست که مسئله را پیگیری کنند. اما پس از این سخنرانی، مشکلات من چند برابر شد و حتی سمت مرا از استادیار به مربی تغییر دادند و به دنبال اخراج من بودند.”
کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت دولت نهم از جمله کسانی بود که با فرآیند تولید نیمه صنعتی متادون در ارتباط بود. طبق گفته امانی طی جلسه ای که وی با دکتر لنکرانی داشت از او درخواست کمک برای تولید صنعتی متادون را داشت. لنکرانی به درخواست کمک امانی لبیک گفت اما باز هم عده ای در گوش وی خواندند که داروسازها نمی خواهند متادون تولید شود و فکر تولید را از سرش بیرون کند!
لنکرانی درباره اظهارات امانی گفت: “خانم اکرم امانی به عنوان یک محقق و پژوهشگر فعالیت های زیادی را انجام داده و در طول مدت فعالیت خود به این کار عشق می ورزیده و تلاش زیادی برای تحقق اهداف پژوهشی داشته است، وقتی پرونده امانی را مطالعه کردم نکته مهم توجه وی به تولید محصول بود. در بین محققین، افرادی که به دنبال این موضوع هستند تا تحقیق را به محصول تبدیل کنند کم هستند ولی ایشان نگاهشان محصول محور است و دغدغه حل مشکلات کشور را داشتند.
او ادامه داد: در اعتیاد باید همه جوانب بررسی شود که البته درمان جایگزین یکی از همین مبحث هاست .خوشبختانه با کمک آیت الله شاهرودی درمان جایگزین با حمایت قانون مواجه شد. یکی از راه های درمان اعتیاد استفاده از همین دو دارویی است که دکتر امانی هم زحمت زیادی برای تولید آن کشید. دربحث تولید این دارو نگاه ها به سمت دولت است که باید این کار را انجام دهد، اما برخی قوانین اجازه تولید را نمی دهد و توقع سرمایه گذاری دولت در تولید این محصولات، توقع بجایی نیست، دولت فقط به عنوان یک نهادحامی و تشویق کننده باید از تولیدات حمایت کند. ماسالهاست که کارخانه تولید داروی دولتی نداریم و تنها جایی که تولید دولتی داریم در بخش واکسن هاست لذا نباید از دولت انتظار تولید متادون داشت.”
اما متادون و بوپرنوفرین از جمله داروهایی هستند که می توانند به کمک جامعه معتادین کشور که از مرز میلیون هم گذر کردند؛ بیاید.
شاید دولت برای چنین داروهای حیاتی که می تواند میلیون ها نفر را از چنگال اعتیاد نجات دهد باید استثنایی قائل شود و از تولید این داروها، حمایت مادی نیز داشته باشد.
در هرحال، سیاست های کلان کشور به راحتی برای همه قابل درک نیست و این مسئله نیز به سیاست کلی بازمی گردد ولی با همین اطلاعات کم هم می توان به اهمیت تولید متادون و بوپرنوفرین در کشور پی برد و اینکه چقدر بخاطر این داروهای حیاتی می توان استثنا قائل شد.
لنکرانی از جمله اشخاصی بود که طبق گفته های امانی به وی کمک شایانی برای رسیدن به تولید صنعتی متادون داشته است که البته با وجود یاری افرادی چون لنکرانی هم این امر محقق نشد.

در ادامه با شخصی آشنا می شویم که این محقق را از هیئت علمی انستیتو پاستور اخراج کرد.
امانی دراین باره توضیح داد: “مصطفی قانعی، رییس وقت و حال انستیتو پاستور بود که مرا از هیئت علمی اخراج کرد. علت این اخراج را به دلیل رکود علمی و عدم انجام فعالیت های تحقیقاتی عنوان کردند که من با مدارک و رزومه کاری خود توانستم عنوان ربوده شده را پس بگیرم و از وی به دلیل این اتهام شکایت کردم که در دادگاه رای به نفع من صادر شد.
مصطفی قانعی رییس انستیتو پاستور درباره ادعای امانی نظر دیگری دارد. او راه نه تایید و نه تکذیب را در پیش گرفت و گفت: “اگر شخصی بتواند دارویی تولید کند باید به ثبت برسد و گرنه شما روزانه صدها تبلیغ برای تولید شامپوهای ضدریزش و کچلی مو را می بینید؛ تا زمانی که وزارت بهداشت آن را تایید نکند این سخنان کذب است و هر تولید دارویی باید به تایید وزارت بهداشت برسد. وقتی شخصی ادعا می کند که دارای مدرکی دانشگاهی است، وزارت بهداشت تحقیق و تفحص درباره این ادعا را شروع می کند ولی چون ادعای این خانم ثابت نشد لذا از درجه هیئت علمی ساقط گشت، اما با شکایت ایشان یک بار دیوان عدالت رای را علیه پاستور و یک بار در شعبه دیگری رای به نفع پاستور داده شد ولی رای پایانی دیوان، همان رای به نفع پاستور بوده است.
قانعی درباره متادون توضیح داد: اگر تولید دارویی در انستیتوپاستور انجام شده باشد، صرف نظر از هرگرایشی، موجب افتخار ماست ولی اینکه شخصی ادعایی کند که ثبت نشده و رسانه ای کند این مشکل ساز می شود.
اگر شخصی چنین دستاوردی داشته باشد اصلا نیاز به رسانه ای شدن نیست وحتی اگر در داخل کشور هم به آن توجهی نشود مسلما کشورهای خارجی به سوی این دستاورد سرازیر می شوند. اما برای این ادعا باید پرسید که این چه فناوری است که هیچ کس برای خرید تکنولوژی آن قدمی برنمی دارد؟”
صحبت های قانعی تا حد زیادی قانع کننده است چرا که چنین دستاوردی می تواند به راحتی مورد توجه بخش خصوصی و حتی کشورهای خارجی قراربگیرد اما اگر افرادی به علت منافعی که در واردات متادون وجود دارد از اهمیت خبر تولید این دارو کاسته و یا نسبت به آن بی توجه باشند بازهم می توان گفت که متادونی که توسط امانی ساخته شده ،متادون نیست؟
حال آنکه در تحقیقات انجام شده، متوجه شدیم که تولید بوپرنورفین و متادون توسط امانی، موضوع دو مقاله در مجله معتبر آلمانی شده است و همچنین گزارشی هم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط خانم دکتر میرسیدی تهیه شده است.

سیروس زینلی، معاون پژوهشی وقت انستیتو پاستور به سخنان قانعی صحه گذاشته و به بی اعتباری فعالیت های پژوهشی امانی تاکید زیادی دارد. اظهارات زینلی درباره ادعای امانی در نوع خود جالب است: “از دید من ادعای تولید متادون یک حقه بازی علمی است! این مسئله باید توسط وزارت بهداشت پیگیری شود و ضرورتی ندارد رسانه ای شود. این فرد ادعا کرده که مدرک دکتری از دانشگاهی در هند دارد در حالی که چنین دانشگاهی وجود ندارد! لذا انستیتو پاستور رتبه وی را تنزل داد با این حال به دلیل رفتارهای شلوغ و هیجانی این خانم انستیتو با وی رفتاری دارد که تبدیل به معضل نشود.
زینلی ادامه داد: او یک محقق و فرد علمی نیست! و تا به حال نیز درباره تولید متادون سر انستیتو پاستور کلاه گذاشته است! روال کار بر این است که کسانی که در خارج از کشور تحصیل کردند پس از ورود به ایران از وزارت بهداشت مدرک موقتی دریافت می کنند تا مدرک اصلی آنها مورد ارزیابی قرار بگیرد در آن زمان وزارت بهداشت هم این نامه موقت را به خانم امانی برای ارجاع به انستیتو پاستور می دهد تا صحت مدرک اصلی وی اعلام شود متاسفانه انستیتو پاستور در این موضوع غفلت می کند و پیگیر مدرک این فرد از وزارت بهداشت نمی شود. بعدها بامکاتبات انجام شده متوجه شدیم که مدرک وی درست نیست. این فرد با سر و صدا و پیگیری از دیوان عدالت اداری، می خواست موضوع را به نفع خودش تمام کند که خوشبختانه در مرتبه دوم دیوان عدالت رای را به نفع پاستور صادر کرد.
امانی می خواهد از طریق سر و صدا احقاق حق کند در حالی که اگر موضوع عنوان شده واقعیت داشته باشد نیاز به فریاد نیست. مدرک وی معتبر نیست لذا از درجه هیئت علمی ساقط و حالا کارمند انستیتو پاستور است.”
زینلی درباره تولید محصول گفت: “محصولی که تولید می شود نه تنها در وزارت بهداشت بلکه در کل دنیا فرآیندی را طی می کند و نمی توان به راحتی تولید محصولی ادعا کرد و رسانه ای کرد. امانی تولید متادون را اعلام کرد و نیروی انتظامی به دلیل نیاز به این ماده از آن استقبال کرد ولی هرگز از دل این ادعا متادونی که به تولید برسد بیرون نیامد.”
زینلی، شدیدا معتقد به انکار فرضیه تولید متادون توسط امانی است و طبق گفته هایش حتی مدرک تحصیلی او مورد قبول نبوده است.
صرف نظر از مدرک دانشگاهی این محقق، با فرض اینکه حتی مدرک دکترای وی غیر معتبر است (طبق اسناد، مدرک دانشگاهی امانی توسط دیوان عدالت تایید شده است)؛ آیا ادعای ساخت یک داروی ضروری برای کشور، آن قدر اهمیت ندارد که مسئولین آن را تکذیب و یا تایید کنند؟
اینکه وزارت بهداشت نمی تواند و نمی خواهد پاسخگوی ادعای کذب بسیاری از شرکت ها درباره تولید شامپوی ضدریزش مو یا تبلیغات اینچنینی باشد، قابل درک است اما وقتی یک محقق با یافته های خود می تواند به کشورش کمک کند و پای منافعی چون فروش محصول در میان نیست، نباید به این پروژه تحقیقاتی کمک کرد و یا در صورت مشاهده اشتباهات آن را غیرقانونی اعلام کرد؟
حال آنکه طبق اسناد بدست آمده و گفته های امانی، این دارو به تایید وزارت بهداشت هم رسیده است. قصه تولید متادون از زبان هر کدام از شخصیت های واقعی داستان متفاوت بیان می شود.
کما اینکه علمنا برای مصاحبه با اشخاصی که نامشان آورده شد؛ تلاش زیادی کرد اما مصاحبه با روسای مختلف انستیتوپاستور از روح الامینی گرفته تا مدرسی به سختی امکان پذیراست، البته نقش برخی افراد پررنگ تر و سخنان آنها شنیدنی تر خواهد بود.

بدون شک، رسول دیناروند رییس سازمان غذا و دارو، کسی که نامه معرفی خانم امانی را برای بانک توسعه اسلامی می نویسد و یا به جانشین وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور تاییده همکاری با خانم امانی را می دهد؛ قطعا وی حرفهای شنیدنی برایمان داشت ولی حاضر به مصاحبه با علمنا نشد.
دیناروند، ریاست سازمان غذا و دارو را در زمان وزارت لنکرانی بود و دوباره در زمان قاضی زاده هاشمی برعهده دارد. شخصی که هم در این دولت و هم در دولت قبل توانسته در یک سمت به کار خود ادامه دهد یا عملکرد چشمگیر و فوق العاده ای داشته یا انگیزه دیگری در کار است.
به هرحال، از یاد نبریم که ماجرای اضافه کردن روغن پالم در شیرهای خوراکی و گرفتن وجه حق فنی داروخانه ها از مردم و به یکباره اعلام آلودگی آب معدنی دماوند توسط وی و سریعا برطرف شدن این موضوع در زمان ریاست دیناروند رخ داده است.
پیگیری های علمنا از این پرونده هزارتو و پیچیده به اینجا ختم نشد. در جریان تحقیقات میدانی علمنا برای رسیدن به حقیقت و پازل های گمشده این پرونده، به نامه ای رسیدیم.

نامه ای که در تیرماه ۹۳ ابلاغ شده و براساس آن گویا دیوان عدالت اداری کشور مدرک تحصیلی امانی را تایید نکرده است. حال سوال اینجاست که چرا مسئولان وقت وزارت بهداشت برای مدرک امانی تاییدیه دائم صادر کردند در حالی که طبق رای دیوان مدرک وی نا معتبر است؟
اگر خطای سهوی در تایید مدرک این محقق، توسط وزارت بهداشت رخ داده است باید توسط این وزارتخانه اعلام شود چرا که ۱۸ سال پیش این مدرک به تایید رسیده و اگر حالا قوانین تایید مدارک دچار تغییر شده است، باید به هردوطرف شاکی و متشاکی توضیح داده شود.
بارها طی سخنان مسئولان انستیتو پاستور، اشاره به رای نهایی دیوان علیه امانی شده بود. اما آنچه در نامه حیدری به دین پرست معاون توسعه و تحقیق وزارت بهداشت مشخص است، هیچ استعلام کتبی از طرف دفتر حقوقی وزارت بهداشت به انستیتو پاستو ارائه نشده است چنانکه در بند ششم این نامه، ذکر شده: ((از دفتر حقوقی وزارت در خصوص موضوع اجرا رای ، استعلام شد .با وجود پیگیری های متوالی ،پاسخ کتبی ندادند و «شفاها» فرمودند رای را اجرا کنید))
اگر رای صادره ، خالی از هرگونه ابهام و واضح است چرا به صورت کتبی ابلاغ نمی شود و به اطلاع دو طرف نمی رسد؟
موضوع وقتی جالب تر می شود که ماجرای عدم اعتبار مدرک تحصیلی امانی از جایی کلید می خورد که وی طی گفت و گویی با روزنامه همشهری از تولید متادون سخن گفت. دقیقا چهار روز پس از انتشار این مصاحبه، توجه ها به سمت مدرک امانی جلب می شود و سرآغاز جنجال هایی می شود که تاکنون نیز گریبان این محقق را رها نکرده است.
داستان متادون و مدرک تحصیلی خانم امانی گره های عجیب و یا کوری پیدا کرده اند. سال ۸۴، زمانی که امانی در مصاحبه با مطبوعات از تولید آزمایشگاهی این ماده در کشور سخن گفت، انتظار اشتیاق و علاقه مسئولین به تولید هرچه سریعتر این محصول می رفت اکنون که بیش از یک دهه از ماجرا می گذرد ،آیا زمان این فرا نرسیده که پاسخی شفاف برای این مسئله ارائه شود؟
تنها، سازنده (یا مدعی ساخت) متادون یعنی دکتر امانی به دنبال این پاسخ نیست، حالا، ملت ایران به دنبال یک جواب درخور و قانع کننده است.

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

‫6 دیدگاه ها

  1. این خانم یک کلاه بردار حرفه ای است و به هیچوجه شخصیت و جایگاه هیات علمی را ندارد .
    جای بسی تاسف هست که تا این مرحله اجازه کار در ایران پیدا کرده است .
    یک روانی خودشیفته که به خیال خود با عوام فریبی خود را یک محقق جا زده است
    با شناختی که از ایشان در زمینه ساخت اتاق تمیز (که ایشان ادعا کرده همه مراحل ساخت توسط خودش انجام شده در حالیکه من مدیر عامل شرکتی بودم که تمام مراحل طراحی و ساخت اتاق تمیز مذکور را انجام داده است) پیدا کردم متوجه شدم یک دروغگو و کلاش به تمام معنی است .
    باز جای شکر دارد که مسولین پاستور متوجه شارلاتانیزم و اکاذیب این عوام فریب که با تحریک احساسات خبرنگار خانمی که احتمالا” کمی گرایشات فمینیستی هم داشته و سعی در فریب اذهان عمومی دارد ، شده و ایشان را به جایگاه واقعی خود به عنوان یک کارمند و نه محقق رسانده اند
    به نظر من می بایست ایشان مابقی سالهای عمر ننگین خود را در زندان بگذرانند و یا به عنو ان کارمند شهر داری اقدام به نظافت خیابانها نماید شاید که بخشی از حقوق دریافت کرده در این سالها را حلال نماید

  2. آقای مهرداد گوردزی,
    بعضی آدم ها سعی می کنند حقارتشان را با تحقیرکردن دیگران بپوشانند. توهین می کنند، تهمت می زنند و بر چسب های زننده می چسبانند. با این آدم های “بی فکر” ما کاری نداریم . این ها اگر قدرت تفکر و اندیشیدن داشتند که بی شعوری شان را جار نمی زدند. هر انسان اندیشمندی می داند که هیچ کس روی رفتار و صفتی در دیگران متمرکز نمی شود, مگر اینکه خود در درون از آن اشباع شده باشد و به قول معروف “ازکوزه همان برون تراود که در او است.” انسان سالم هرگز به کسی توهین نمی کند و برای خود و دیگران ارزش قایل است.
    وقتی متن توهین آمیز شما را خواندم, قبل از اینکه علت بد اندیشی و عصانیت بی مورد شما را جستجو کنم, تعجب کردم که چطور شما, با داشتن این خصوصیات, پزشک شدید و مردم بیمار را معالجه می کنید؟ و در حیرتم که, اگر پزشک هستید, چگونه در مورد زندانی کردن دیگران حکم صادر می کنید؟ شاید علاوه بر ساخت کلین روم حقوقدان هم هستید!!!! شما را با ساخت کلین روم در انستیتوپاستور چکار؟ بی دانشی شما در پروژه ساخت کلین روم با عث نارضایتی شد و بدون اینکه کار به اتمام برسد قرارداد شما لغو شد.
    و این تشخیص و تصمیم انستیتو پاستور بود که قدرت اجرایی و قانونی دارد . همکاران مهندس و متخصص در پاستور کاملا آگاهند که کار توسط اینجانب و با تحمل برخی از هزینه ها به اتمام رسید.
    جناب آقای مهرداد گودرزی, اگر ادعایی در مورد ساخت کلین روم و اتمام آن دارید با مدارک لازم از طریق قانونی اقدام بفرمایید, نه از طریق روابط, فرصت طلبی و توهین در رسانه ها!

  3. سالها پیش قبل از انقلاب وقتی جوانی بیش نبودم در یک شرکت که مدیران آن آمریکایی بودند کار می کردم. در آن زمان این خانم در آن شرکت کارمی کرد. البته آن زمان ادعای دکتر بودن نمی کرد. باید عکس های بی حجاب ایشان با آن پوشش زننده را می دیدید. از آن زمان پیگیر وضعیت ایشان بودم. همه ادعاهای ایشان دروغ است. ایشان لیسانس پرستاری و فوق لیسانس بیهوشی پرستاری دارند و در هند برای دوره دکترا ثبت نام کردند ولی هیچگاه نتوانستند دکترای خودشان را بگیرند. یک دروغگو و یک کلاهبردار حرفه ای هستند.

  4. تمام ادعاهای این خانم دروغ است. ایشان هیچوقت دکتر نبوده و نیستند. در سال 1377 وقتی ایشان با سفارش و پارتی بازی به انستیتو پاستور رفتند رئیس وقت انستیتو دکتر آذرنوش یک نامه به امور اداری انستیتو نوشت و گفت چون ایشان به زودی دکترای خود را از هندوستان خواهد گرفت برای ایشان حکم هیئت علمی بزنید. از آن سال ایشان به ناحق حقوق هیئت علمی دریافت کردند بدون اینکه دکترا داشته باشند. در مورد تولید موادی مثل بوپرینورفین و متادون هم ادعای ایشان کاملا کذب است. فضا و امکانات کافی از سوی انستیتو پاستور در اختیار ایشان قرار داده شد ولی ایشان کفایت علمی و عقلی انجام یک پروژه کوچک را هم ندارند چه برسد به تولید یک دارو. ایشان همواره با خرج کردن پول در بین کارکنان دون پایه سعی در دستکاری مدارک و تقلب داشته اند. دلیل اتمام کار ایشان از انستیتو رسیدن ایشان به سن بازنشستگی یعنی 65 سال بوده است و به نظر من مدیران انستیتو پاستور خیلی بیشتر از لیاقت ایشان مراعات ایشان را کرده اند. ایشان در پاسخ به حکم بازنشستگی خود در انستیتو پاستور تهدید به آتش زدن انستیتو پاستور کردند که البته تاحدی موفق هم شدند چون با قرار دادن مواد آتش زا و منفجره در زیرزمین انستیتو پاستور ، این مرکز را تا مرحله انفجار به خطر انداختند.

  5. من چند سالی با این خانم همکار بودم. البته شرم دارم اسم ایشان را خانم بگذارم. شما از هر کسی در انستیتو پاستور در مورد ایشان بپرسید همگی با یک زبان از کلاه بردار بودن متقلب بودن و دروغ گو بودن ایشان صحبت می کنند. ایشان آنقدر به حیا هستند که با سن بالای شصت سال برای تخریب رئیس بخش که فردی متدین و مورد احترام همه هستند به رئیس بخش نسبت داد که به ایشان نظر بد دارند. تمام حرفهای ایشان در مورد تحصیلاتشان دروغ است. شما می توانید از امور اداری انستیتو پاستور سوال کنید ایشان لیسانس پرستاری و فوق لیسانس بیهوشی پرستاری دارند. هیچوقت دوره دکترا را شروع نکردند. فقط در یک دانشگاه در هند ثبت نام کردند. تمام حرفهای ایشان در مورد کار و تحقیقات و اختراعات و ساخت داروهای مختلف دروغ محض است. خوشبختانه معاون بسیار فهمیده و مدیر توانای انستیتو آقای دکتر عمرانی توانستند پای ایشان را از انستیتو قطع کنند چون ایشان با وجود سن بالای 65 سال و بازنشسته شدن با ترفند های مختلف هر روز داخل پاستور می شد. در گفتگویی با مدیر امور اداری ایشان می گفتند که خانم امانی تهدید کرده انستیتو پاستور را به آتش خواهد کشید. البته سعی کرد اینکار را بکند که خوشبختانه موفق نشد. تمام مدارکی که ایشان ارائه می کنند جعلی و با دسیسه و رشوه تهیه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا