از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود

هفدهم مردادماه، روزی برای یادآوری ایثار خبرنگاران و جلب توجه و نگاه جامعه به تلاش‌های حیاتی، بدون توقف و چشم داشت، خبرنگاران است. شاید این روز برای خیلی ها اهمیتی نداشته باشد اما برای ما و همکارانمان یادآور رشادت های افرادی است که حتی نامی از آنها به یاد نمانده و درمیان ما نیستند.یادآور افرادی است که به جبر سکوت اختیار کرده اند تا حرفی از دردهایمان نگویند.

خبرنگاران سمبل آگاهی‌بخشی و مطالبه‌گری جامعه هستند. حق‌گویی و مطالبه‌گری حق، رسالتی بزرگ و سخت، در دنیایی است که ناحق های بسیاری وجود دارد و دیگرانی هستند که نمی خواهند حق گفته شود. خبرنگاران بزرگترین مسوولیتی که بر دوش دارند، مسؤول بودن در قبال ملت و کشور و منافع ملی است.چه بسا که در این راه پستی ها و بلندی های بسیاری نیز باید تحمل کنند.تهمت ها و تهدید هایی را که به جان می خرند.با کمبودهایی که می سازند و حتی با داشتن تریبون نمی توانند صدای خود باشند.

همیشه شغل خبرنگاری جزیی از مشاغل سخت و زیان آور بوده است،شغلی با مشکلات بسیار زیاد اما عاشقانی که به عشق مردم و ایران قلم زدند،پا پس نکشیدند و وقتی از آنها سوال می کنید؛ چرا با همه سختی ها در این حرفه مانده اید؟ پاسخ ؛ عشق به مردم و وطن است.اما این روزها قلم زدن سخت تر از آنچه که تصور می شد،برایمان شده است.

نه میتوانیم قلم مان را به درستی و صداقت به تحریر درآوریم نه میتوانیم نگوییم و سکوت کنیم و در تناقضی به سر میبریم که نفس کشیدن را برایمان سخت کرده است.خبرنگاری که باید صدای مردم باشد،در خفقان خبری برای گذراندن زندگی و امنیت مجبور است، سکوت کند.عجیب روزگاری است!

اما در این میان و در دورانی که جامعه و مسوولین دغدغه اقتصاد و سیاست دارند و مردم حوصله خبرهایی جز این دو دسته را ندارند، کار خبرنگاران و روزنامه نگاران عرصه علم و فناوری بسیار سخت تر است.

ارائه اطلاعات بسیار خاص و دقیق تهیه شده توسط دانشمندان، به شکلی است که افراد غیردانشمند (عموم مردم) قادر به درک آن باشند، کار بسیار سختی است. یک  خبرنگار و روزنامه‌نگار علم باید اطلاعات علمی را از صاحبان علم دریافت کرده و به شکلی قابل فهم با حفظ بار علمی به عموم مردم منتقل کنند و به نوعی وظیفه این گروه از خبرنگاران، نزدیک کردن زبان علم به زبان عموم مردم است.آنهم درجامعه ای که دغدغه مردم کشورش گذراندن روزها و شبهایی است که با تنش های بسیاری ناشی از مسایل اقتصادی و سیاسی همراه است.

متاسفانه حتی مسئولان آموزش عالی و حوزه علم و فناوری هم که از اصحاب علم هستند، اغلب این دیدگاه را به رسانه و خبرنگار دارند که رسانه ابزاری مزاحم و حاشیه ساز است! به همین دلیل مشکلات و مسائل علمی و آموزشی اغلب پنهان و نادیده گرفته می‌شود.

از سوی دیگر دستمزد پایین و نبود امنیت شغلی که همیشه همکارانم در روزنامه ها و خبرگزاری ها به آن اشاره کرده اند،باعث شده است که به فعالیت در عرصه علم کمتر توجه شود.

اما نکته مهم آنجاست با توجه به رشد روز افزون شبکه های اجتماعی، هر روز مرزهای علم و شبه علم کمرنگ تر می شود و نیاز به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران علمی ببیشتر و صد افسوس که کمبود خبرنگاران علمی جامعه را در تاریکی هایی فرو خواهد برد که خطرناک است؛ زیرا وقتی شبه علم جای علم را بگیرد ، خرافات نیز بین مردم آن جامعه ریشه می دواند و جامعه ای ناآگاه، ضربه های بسیاری خواهد دید.

همه این مصائب که در چند سطر به تحریر در آمده و به آن بسنده می کنم همه ماجرای ما نیست، شاید اگر بخواهیم سفره دلمان را باز کنیم از حوصله خارج باشد ، اما به عنوان یک خبرنگار تنها می توانم با سخن زیبای سعدی اصل مطلب را بیان کنم و آن این است ؛

روزها فکر من این است و همه شب سخنم                  که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود                     به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

هرچند که اگر کسی به دنبال فعالیت در عرصه رسانه آنهم حوزه علم وفناوری باشد باید بداند در مسیری با سنگ اندازی ها و چالش های فراوان رو به روست و اگر عشق نداشته باشد هرگز موفق نخواهد شد.

فرگل غفاری- سردبیر

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا