فیلمهایی که دنیا را زیر و رو کردند

 مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی به بررسی فیلم هایی پرداخته که بسیار تاثیرگذار بوده اند و هوشیاری تماشاچیان و بسیاری دیگر از شهروندان جوامع را افزایش دادند و حوزه های مختلف از تغییرات جوی تا مسائل اجتماعی را دستخوش تغییر کرده اند.

 

دختری در رودخانه: بهای بخشش

هر ساله جان حدود 5000 دختر در سطح دنیا به خاطر مسائل ناموسی کشته می شوند. "دختری در رودخانه: بهای بخشش" ساخته شرمین عبید چینوی و برنده جایزه اسکار سال 2016، داستان دختر جوانی را به تصویر می کشد که از کشته شدن توسط پدرش جان سالم به در می برد. وی در واقع، قربانی یک قتل ناموفق ناموسی است.

عبید چینوی این موضوع را به تصویر می کشد که پدر این دختر قادر به درک عملش نیست و تلاش وی برای کشتن دخترش را این طور توجیه می کند که به عنوان یک پدر باید وظیفه اش را انجام دهد و خانواده خود را از شر بدنامی نجات دهد. نواز شریف، نخست وزیر پاکستان، پس از دیدن این فیلم اعلام کرد قانون کشتن دختران به خاطر شرافت را تغییر خواهد داد.

عبید-چینوی در نطق دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم مستند خود گفت "این یعنی قدرت فیلم." وی در سال ۲۰۱۲ برای مستند کوتاه «نجات دادن صورت» هم اسکار همین بخش را به دست آورده بود.

 

ماهی سیاه

در سال 2015، "جهان دریا" اعلام کرد که نمایش جنجالی "شامو"ی خود را خاتمه خواهد داد و به جای آن بر رفتار طبیعی نهنگ ها متمرکز خواهد شد. این تصمیم تا حدودی نتیجه اعلام عمومی بود که از طریق فیلم مستند امریکایی "ماهی سیاه" در سال 2013 انجام شد. این فیلم توجهات را به سوی خطرهای به اسارت گرفتن نهنگ های قاتل برای هر دوی حیوانات و مربیان انسانی شان جلب کرد.

 

پس فردا

"پس‌فردا"، فیلمی علمی تخیلی محصول ۲۰۰۴ آمریکا و کانادا به کارگردانی رولند امریش است که در سال 2004 اکران شد. در این فیلم تخیلی، دنیا با دومین عصر یخبندان مواجه می شود و نوعی موج جذر و مدی نیویورک سیتی را در بر می گیرد.

در این فیلم، تورنادوها لس آنجلس را می پیمایند  و در حالی که علم موجود در پس این فیلم، مورد انتقاد بسیاری از هواشناسان قرار گرفت، از لحاظ تجاری یکی از موفق ترین فیلم های دوران خود بود. این فیلم ظرف فقط یک ماه، نیم میلیارد دلار در سراسر دنیا فروش داشت.

 به گفته محققان دانشگاه ییل، این فیلم همچنین هوشیاری عمومی در مورد تغییرات جوی را افزایش داد و مردم را ترغیب کرد به این موضوع واقف شوند که چگونه اقداماتشان می تواند به ممانعت از بحران های محیط زیست کمک کند. این فیلم تاثیر زیادی در درک تماشاچیان از خطر گرمایش جهانی داشت.

 

من ابر سایز

برای یک ماه کامل، تلاش برای ثابت کردن زیان مصرف فست فودها برای بدن، کارگردان مستند امریکایی "من ابر سایز" (2004) به نام مورگان سوپرلاک فقط یک غذا می خورد و آن فست فود مک دونالد. پس از پایان این یک ماه، او به شدت اضافه وزن پیدا کرده بود و سطح کلسترول خونش بسیار بالا بود. پزشک به وی گفت که کبد او درست مانند کبد یک فرد الکلی است.

 

کتی به خانه بیا

در حالی که هنوز هم بی خانمانی یک مشکل نامرئی به شمار می آید، برای بسیاری از مردم بی اعتنایی به این موضوع راحت تر است و امروزه این معضل تابوی کمرنگ تری در مقایسه با گذشته است.

قبل از اکران نمایش تلویزیونی "کتی به خانه بیا" در سال 1966، هیچ کس درباره این موضوع حرفی نمی زد و به گفته کن لوچ، کارگردان این فیلم، تا قبل از آن بی خانمانی موضوع مطرحی به شمار نمی آمد.

پس از پخش این اثر، همه چیز تا حد زیادی تغییر کرد و این فیلم مانند توفانی بود که سرعت می گرفت. همزمان، نخستین و مهم ترین مرکز خیریه برای بی خانمان ها به نام پناهگاه (Shelter) انگلستان تاسیس شد و حتی امروز هم تاثیر این فیلم احساس می شود.

 لوچ در سال 2006 گفت: ما انتظار داشتیم پس از اکران این فیلم احتمالا سخنی هر چند اندک درباره بی خانمانی خواهد شد اما هیچ کس انتظار نداشت 40 سال بعد هم هنوز درباره این موضوع صحبت شود و کتی به بخشی از زبان بی المللی درباره معضلات جامعه تبدیل شود.

 

فیلادلفیا

برای کسانی که در دوره آغازین شیوع بیماری ایدز در اوایل دهه 1980 زندگی نکرده اند، درک این که چه قدر ترس، ننگ و سوءتفاهم پیرامون این بیماری زیاد بود، دشوار است.  بر اساس همه پرسی که در سال 1985 در امریکا انجام شد، 51 درصد امریکایی ها فکر می کردند اشخاص مبتلا به ایدز باید  قرنطینه شوند و 15 درصد نیز بر این باور بودند این اشخاص باید خالکوبی شوند تا هویتشان مشخص باشد.

وقتی فیلم "فیلادلفیا" در سال 1993 اکران شد، به تغییر کردن این باورها کمک شایانی کرد. این فیلم ماجرای مردی جوان را به تصور می کشد که به دلیل ابتلا به ایدز از محل کارش اخراج می شود. این نخستین فیلم هالیوودی بود که به مسئله ایدز پرداخت و به رفع سوء تفاهم ها پیرامون این بیماری کمک کرد.

 

روزتا

"روزتا" زندگی یک نوجوان فقیر بلژیکی را دنبال می کند که به همراه مادرش در یک تریلر پارک شده زندگی می کند. زمان هایی که وی از مادرش مراقبت نمی کند، در تلاش برای یافتن شغلی است اما سعی او برای خارج شدن از اوضاع فعلی بی نتیجه است. این فیلم نه تنها بحران اجتماعی مدرن را به تصویر کشید، بلکه جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را نیز از آن خود کرد. در همان سال، سیاست گذاران بلژیکی به "قانون روزتا" رای دادند و هدف از آن حمایت از حقوق کارگران نوجوان در این کشور بود.

 

خط پایان

این فیلم نشان داد که ماهیگیری بیش از اندازه دارای تاثیر مخربی بر روی اقیانوس هاست و مادامی که برای این مشکل چاره ای نیندیشیم، با معضلات مهمی در این زمینه روبرو خواهیم شد. هدف از این فیلم آگاه کردن مصرف کنندگان و حاضران در این عرصه درباره این موضوع بود.

 بیش از 4 میلیون نفر این فیلم را نگاه کردند و پس از دیدن آن شرکت های بزرگ فعال در زمینه ماهیگیری در انگلستان، سیاست های ماهیگیری خود را تغییر دادند تا مطمئن شوند که این منابع پایدار خواهند بود. عوامل تولید این فیلم هم "بنیاد دریایی آبی" را تاسیس کردند تا به این کمپین ادامه دهند.

 

سلما

فیلم "سلما" به کارگردانی آوا داورنای که در سال 2014 اکران شد، داستان زندگی مارتین لوتر کینگ  و مبارزات وی برای کسب حق رای برابر برای سیاهان را نشان می دهد. این فیلم تقریبا 50 سال پس از رخداد ماجراهای وی اکران شد اما همزمان با تنش های نژادی جدید در امریکا پخش شد.

دست اندرکاران این فیلم توجه مردم را به سمت این واقعیت جلب کردند که در حالی که پیشرفت های زیادی در تمدن بشری حاصل شده، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارند.

 

منبع: مجمع جهانی اقتصاد

ترجمه: شه تاو ناصری

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا