ترویج تفکر اخلاقی در علم و فناوری با جایزه ابن سینا

جایزه بین المللی ابن سینا قبل از اینکه جایزه ابن سینا در یونسکو تصویب شود( 1980، یعنی 36 سال پیش) بزرگداشت ابن سینا در یونسکو تصمیم گیری شده. مرحله بسیار بالاتر از بزرگداشت تعریف یک جایزه به نام این شخصیت است. یعنی تا حالا 33 نفر از مشاهیر ما در یونسکو ثبت  شدند، بزرگداشتشان گرفته می شود، ولی وقتی جایزه ای به نام یک فرد مشهور تعریف می شود، جایگاه این فرد بسیار بسیار در سطح جهانی رفیع است و واقعیت امر این است که شیوه زندگی و آثار باقیمانده ازابن سینا این اقتضا را دارد. یک چنین جایزه ای از طرف جمهوری اسلامی ایران در سال 2002 پیشنهاد شد و تاکنون چهار نوبت از این جایزه را به برندگانش دادند. داوران، داوران بین المللی هستند، کشورها افراد را معرفی می کنند و در یک رقابت بسیار سخت جهانی، این جایزه به برنده آن اهدا می شود و زمینه کار هم اخلاق در علم و فناوری با تاکید بر اخلاق در پزشکی است.

و این اخلاق پزشکی که تاکید بسیار مهمی است، اشاره کردید که ایران پیشنهاد دهنده این جایزه بوده با عنوان ابوعلی سینا، ولی وقتی برمی گردیم به سابقه و تاریخچه این دانشمند نگاه می کنیم، پیوندش با اخلاق کجاست که نهایتا ما چنین پیشنهادی را دادیم؟

سوال خیلی خوبی است، ببینید امروزه واقعیت امر این است که هم در یونسکو وهم در نهادهای دیگر علمی و فرهنگی، بحث اخلاق در علم خیلی به آن تاکید می شود و با همه این تاکیدات شما می بینید در صحنه جهانی هر روز علم و فناوری از اخلاق دارد فاصله می گیرد. جمهوری اسلامی ایران این جایزه را تعریف کرد. صرفا با تعریف کار پیش نمی رود، باید مستندات لازم برای این عنوان داده شود. آثاری که از ابن سینا باقی مانده در حوزه های مختلف علم، فلسفه، نجوم، ریاضیات، حتی مسائل سیاسی، حالا فرصت بشود بنده عرض خواهم کرد که اقتضای آن زمان باعث می شد ابن سینا در حوزه سیاست هم به طور جدی هم عملا وارد شود، هم تالیفات مهمی داشته باشد و هم چند بار به عنوان وزیر انتخاب شود و این شرایط آن زمان و عملکرد این فرد در آن روزگار سخت و عدم اعتقاد به انفکاک علم از اخلاق باعث شده که یونسکو بپذیرد ابن سینا این شایستگی را دارد که این جایزه به نام اخلاق در علم و فناوری به نام ایشان تعریف بشود.

اشاره کردید به زمان ابن سینا، یک مقداری در تاریخ علم، صفحات را ورق بزنیم، با یک پدیده حیرت انگیز(ابن سینا) مواجه می شویم که شیفتگی به موسیقی، ادبیات، شعر، نجوم، حوزه های مختلف هندسه، فلسفه و طبابت داشته. چرا دوران ابوعلی سینا دوران حکیمان بود و بعد به تدریج کم کم این موضوع رنگ باخت؟

دوره خلافت عباسی هم نقش ایرانیان و هم زمینه ای که فراهم شده بود باعث شکل گیری یک دوره طلایی علم و فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی شد. حالا تاسیس مراکز مهم علمی چه در ایران، چه بغداد آن روز، بیت الحکمه ها و مراکزی که هم دست به ترجمه آثار مهم تا آن زمان از یونان، از مصر از جاهای دیگر بزنند و هم تولید علم با سرعت قابل توجهی پیش برود و در این عصر افراد و مشاهیر بزرگی در ایران به صحنه ظهور رسیدند. منتهی وقتی زمان ابوعلی سینا یا حتی فردوسی و مشاهیر دیگر می رسد، در آن عصر( سالهای 380-370 که مصادف با تولد ایشان و سالهای بعدش) سیطره عباسیان به تدریج رو به افول می رود، ولی عقبه بسیار قوی تولید علم و ترجمه علم از زبان های مختلف همچنان وضعیت خودش را حفظ می کند. علیرغم اینکه وضعیت سیاسی، اجتماعی واقتصادی به شدت رو به وخامت می رود و ایران آن روز به گروه های متعددی تقسیم می شود که با هم در نزاع بودند و این نزاع یک وضعیت ناآرام در جامعه ایجاد کرده ، ولی در همین شرایط به خاطر عقبه ای که بوده، این دانشمندان همچنان پرچم علم را برای مدتی حفظ می کنند، ولی بعد به تدریج افول به وضعیت خودش ادامه می دهد.

در همان زمان وضعیت سیاسی ناپایدار و حمله و نزاع گروه های مختلف در افغانستان، سیستان، ماوراءالنهر،  جنوب ایران، گرگان و طبرستان وجود داشت و در جاهای مختلف آل بویه، آل زیاد، سامانیان، محمود غزنوی و صفاریان و …..با هم در نزاع بودند، ولی در همین شرایط  این افرادی که براساس آن دانسته ها و داشته های قبلشان همچنان قوام داشتند، توانستند به تولید علم ادامه بدهند. البته باید هم زمینه وضعیت آن روزگار را در نظر گرفت، هم نبوغ شخص ابوعلی سینا را. کماینکه در سن 14-13 سالگی اساتیدش هم به نبوغ و دانش ایشان احترام قائل بودند. فردی بسیار توانمند به لحاظ تیزهوشی بوده وهمچنین بسیار خصائل اخلاقی فرزانه ای داشته است.

 ببینید محمود غزنوی بسیار علاقه مند بوده ایشان را برای مشروعیت و مقبولیت خودش جذب کند، ولی چون رفتار غزنوی را با ابوریحان بیرونی و ابوالقاسم فردوسی دیده و شاهد بوده، به هیچ وجه به سمت او نمی رود و به خاطر همین هم سالها متواری و مخفی می شود. البته در مواردی به وزارت می رسد. افت و خیز زیادی در زندگی کوتاه ایشان بوده، 57 سال زندگی ایشان بوده، با این حال شما می بینید 450 اثر از بوعلی سینا باقی مانده که البته آن که به دست امروزیان رسیده 240 تا است. در حوزه فلسفه ایشان برای هزاره دوم  دارای نقش بوده، در حوزه فلسفه اصلا 200سال ایشان چهره بلامنازع فلسفه در دنیا بود یا تقسیم بندی هایی که ایشان در علوم کرده، چند سده در اروپا تدریس می شده، نقش ایشان در پزشکی، ریاضیات، سیاست، علوم طبیعی و در حوزه های مختلف، در موسیقی و نجوم نقش های بسیار بارزی است. یعنی یک انسان بتواند در این وسعت و در خط مقدم تولید فکر تازه باشد، واقعا شخصیت بی نظیری است. با همه این توانایی، فرد متخلق به اخلاق هم بوده، یعنی ایشان به یکپارچگی علم و اخلاق اعتقاد داشته و این دو را با هم می دانسته و اینکه علم از اخلاق فاصله بگیرد، در منش و در شیوه نگرش ابن سینا به علم و اخلاق وجود ندارد.

وقتی که این دوران را مرور می کنیم ما می بینیم که تعداد دانشمندانی که در ایران بودند کم نبودند. ولی کسی که بتواند به همه این فنون و علوم اشراف داشته و به آن وارد شود و صاحب تالیف باشد، خیلی به ندرت است.ولی به تدریج ما دنیای حکیم و حکیمان را ترک می کنیم، دنیای تخصص گرایی جایگزینش می شود. این ذات زمانه ابوعلی سینا یا علاقه فردی او بوده که باعث شده درهمه حوزه ها متخصص و صاحبنظر باشد؟

علم آن روز در حدی بوده که یک نابغه ای مثل ابن سینا بتواند به خط مقدم تمام این حوزه ها برسد. شخصا تایید نمی کنم که امروز هم یک چنین کاری ممکن است. اگر حتی دنبال حل مسائل و مشکلات اخلاقی امروز در علم و فناوری باشیم، نباید برگردیم اینها را در یافته های ابن سینا جستجو کنیم. اقتضای علم امروز، اقتضای اخلاق امروز، اقتضای فناوری امروز و سده های گذشته با آن دوره تفاوت دارد، شما وقتی که جلوتر می آیید می بینید مثلا آدمی مثل ابن هیثم که او هم نابغه بی نظیری است، ولی عمده تلاشش درحوزه اپتیک توانسته بارور شود.

متخصص می شود کم کم به یک نقطه

بله، باریک تر می شود، به خاطر اینکه هر چه عمق دانش بشر بیشترمی شود، نهایتا تخصص گرایی آغاز می شود و این روند تا به امروز ادامه پیدا می کند.

ما چقدردستخوش اغراق شدیم درباره ابوعلی سینا؟  در این باره اینکه ایشان نابغه بوده تردیدی نداریم، ولی گاهی اوقات آیا زیاده روی کردیم برای توصیف ابوعلی سینا؟

ببینید فردی که در دنیای امروز در سازمان علمی و فرهنگی آموزشی یونسکو می پذیرند به نام او یک جایزه داده شود، یعنی فردی که تعداد کثیری دانشمند در حوزه پزشکی، فناوری، علم با هم رقابت می کنند، به نام ابن سینا مدال می گیرند و جایزه می گیرند، این آدم واقعا آدم توانمندی است. چه بسا این هیبت و توان این آدم تاثیرگذار بوده که گاهی برخی اغراق ها هم بشود، ولی این فرد شایستگی این احترام و این جایگاه را که دنیا برای ارزش قائل است، داشته. من در برخی متون دیدم که برخی اغراق ها هم در وصف ایشان شده که با آن شیوه رفتار ایشان و نگرش ایشان تضاد داشته. کم و بیش می شود فهمید کجاها اغراق صورت گرفته، ولی شخصیت ایشان به قدری بارز است که آن اغراق ها چیزی را از ایشان کم نمی کند.

آقای دکتر برگردیم به جایزه ابن سینا، این جایزه هر دو سال یک بار از سوی یونسکو به افراد، دانشمندان و چهره های شاخصی که در حوزه اخلاق علم سرآمد هستند، اهدا می شود. ایران چقدر در این موضوع مداخله دارد و این جایزه اصلا قرارش چیست؟ یک مدال است، یک نشان است، مبلغی پول است؟چه چیزی است؟

ببینید در یونسکو بخشی به نام اخلاق در علم و فناوری هست، از قسمتهای دیگر این بخش یک کمیسیون جهانی اخلاق در علم و فناوری است که مجموعه ای از دانشمندان سرآمد دنیا را در آن کمیسیون عضو می کند. از ایران هم ما سرکار خانم دکتر ایرجی زاد را از دانشگاه شریف عضو این کمیسیون داریم. اینها مشاوره می دهند، گاهی اوقات سه تا داوری که برای این جایزه انتخاب می شود از همین کمیسیون انتخاب می شوند. داورها کاملا بین المللی هستند، هیچ نوع دخالتی در نحوه ارائه این جایزه وجود ندارد، کاملا محیط علمی و بر اساس شایستگی فرد و کاری که انجام داده، یا کمیته بین المللی اخلاق در علم و فناوری  یا کمیته بین الدولی اخلاق در علم و فناوری اینها گزینه هایی هستند که در بخش اخلاق در علم و فناوری یونسکو هستند. واقعا یونسکو ازطریق این نهادها تلاش می کند که در تدوین برنامه های آموزشی برای اخلاق درعلم و فناوری و تشکیل کمیته های تخصصی و ملی در سطح کشورهای عضو سازمان یونسکو، این راهبری را داشته باشد.

 کشورهای مختلف جایزه های متعددی پیشنهاد می کنند، ولی پذیرش این جایزه ها بسیار بسیار سخت است. اینکه جایزه ای در یک کشور بتواند به تصویب برساند، کار ساده ای نیست.اصلا بحث پولش نیست، باید شرایط بسیار سختی را بتواند ارضا کند تا این جایزه تصویب شود. جایزه ابن سینا یک مدال طلا با تصویر ابن سینا و یک گواهینامه است که توسط مدیرکل سازمان یونسکو امضا می شود و 10 هزار دلار پول است، به اضافه یک هفته سفر برنده جایزه به ایران که کل هزینه اش را هم کشور میزبان، یعنی ایران می پردازد و این سفر الزامی است. کسی که برنده است این را حتما باید بیاید. تاکنون چهار نفر این جایزه را برده اند، خانم پروفسور مارگارت .آ.سامروی از کانادا اولین جایزه را برده، آقای پروفسور عبدالله دار از دانشگاه تورنتو دومین جایزه را برده، آقای پروفسور رنسونگ کیو از چین سومین جایزه را برده و سال 2015( سال گذشته) هم آقای پروفسور زبتاخان شینواری رئیس فرهنگستان علوم پاکستان این جایزه را برد. جایزه در مقر یونسکو با حضور نماینده جمهوری اسلامی ایران اهدا می شود و مدیر کل سازمان یونسکو و برنده که همراهش وزیر علوم کشورش را می آورد یا احیانا همراهان دیگر، سال گذشته هم با حضور آقای دکتر فرهادی وزیر محترم علوم تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران و افراد دیگر این جایزه اهدا شد و اخیرا هم ما ایشان را دعوت کردیم، یک برنامه بسیار خوبی را در ایران داشتیم. ایشان در فرهنگستان علوم جلسه ای داشت. از مرکز بیوتکنولوژی کرج بازدیدی داشتند و همچنین نشستی با انجمن اخلاق علم و فناوری ایران داشتند. در اصفهان ایشان در دانشگاه اصفهان سخنرانی کردند و بازدیدی از پارک علم و فناوری اصفهان داشتند. در دانشگاه شیراز ایشان سخنرانی داشتند. دیدار با چهره های ماندگار و برجسته کشور از برنامه های خوبی بود که ایشان ضمن اینکه کشور ایران را بشناسند، این میزبان کدام کشور است و چه کشوری است که یک چنین جایزه ای را پیشنهاد کرده. دو نفر از این چهار نفر مسلمان بودند و بسیار با اعتقاد راسخ به گذشته تمدن اسلامی ایرانی ایران، سخنرانی های اینها سخنرانی های واقعا تاثیرگذاری بود و اینکه جمهوری اسلامی ایران توانسته جایزه را در حوزه اخلاق در علم و فناوری بدهد.

جوایز متعددی در یونسکو داده می شود، ولی اینکه جایزه ای در حوزه اخلاق در علم و فناوری داده شود، بسیار با معنی است به خصوص در فضای آکادمیک، در جامعه دانشمندان جهان که رقابت خیلی سختی هم با هم برای بردن این جایزه می کنند، یک وجهه خوبی را از واقعیت جمهوری اسلامی ایران به دنیا نشان می دهد.

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا