پنج شاخص جایگزین برای GDP

شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) مانند یک سرعت سنج است و میزان کندشدن یا تندشدن رشد اقتصادی هر کشور را نشان می دهد. با این حال، سرعت سنج یک وسیله کارآمد است اما هیچ اطلاعاتی در مورد آنچه راننده می خواهد به وی نمی‌دهد. به طور مثال، این وسیله به راننده در مورد این که موتور خودرو بیش از اندازه گرم شده یا در حال تمام کردن سوخت است، آگاهی نمی‌دهد. افزون بر این، سرعت سنج به راننده نمی‌گوید که خودرو در مسیر مستقیم حرکت می‌کند یا خیر.

بنابراین در این جا این پرسش مطرح می‌شود که مسیر درست اقتصاد مدرن چیست؟ یک اقتصاد خوب نیازهای اساسی همه را بر آورده می‌کند و این بدین معناست که مردم در زندگی شان سالم و خوشحال هستند. چنین اقتصادی از انباشت کردن منابع بالقوه و همچنین مشکلات بلندمدت مانند نابرابری بیش از حد و نابسامان کردن محیط اجتناب می‌کند.

نارسایی‌های معیار تولید ناخالص داخلی به عنوان معیاری از آنچه از یک اقتصاد انتظار می‌رود، کشف جدیدی نیست.

البته ذکر این نکته لازم است که امکان کندشدن یا تندشدن رشد اقتصادی بدون نزدیک شدن به برآورده شدن چنین هدف‌هایی وجود دارد.

در حال حاضر دنیا به ارزیابی کردن مسیر اقتصادی به شیوه‌ای قابل مقایسه با ارزیابی کردن سرعت رشد اقتصادی توسط معیار تولید ناخالص داخلی نیاز دارد. در این جا برقراری ارتباط با معیار جدید باید آسان باشد و باید در مقایسه با تصمیمات سیاسی نیز ارتجاع پذیر باشد.

بنیاد اقتصاد نوین (NEF) بریتانیا در گزارش خود پنج شاخص را پیشنهاد داده که بهتر از معیار تولید ناخالص داخلی هستند. در واقع، می توان آن‌ها را مانند پنج عقربه  بر روی داشبورد خودرو در نظر گرفت و می‌توان با نگاه کردن به آن‌‌ها تصویری کلی از وضعیت اتومبیل در اختیار داشت.

این شاخص ها عبارت‌اند از:

1-شغل خوب: آمار اشتغال در مورد این موضوع آگاهی می‌دهد که چه نسبتی از مردم دارای شغل هستند. با این حال، باید گفت این آمار در مورد این موضوع دانشی به دست نمی‌دهد که چه نسبتی از جمعیت شاغل آن قدر حقوق اندکی می‌گیرند که نمی توانند زندگی استانداردی داشته باشند. این شاخص همچنین در مورد این موضوع که آیا چنین جمعیت شاغلی ماه بعد شغل دارند یا خیر،اطلاعاتی ارائه نمی‌دهد.

بر اساس ارقام ارائه شده توسط دولت بریتانیا، در سال 2014، حدود 94 درصد از مردم این کشور سر کار بودند. با این حال بنیاد اقتصاد نوین اعلام کرد که فقط 61 درصد از این تعداد دارای شغل‌های امنی بودند که توانستند با آن زندگی کنند.

2-رفاه.  یک اقتصاد در حال رشد به خودی خود یک هدف نیست و در واقع ابزاری برای ارتقا دادن زندگی مردم است. در این میان افراد کمی با این موضوع مخالف هستند که هدف نهایی سیاست های دولتی تامین رفاه است.

در حال حاضر بررسی ارزیابی رفاه با پرسیدن از مردم در مورد میزان رضایت از زندگی شان انجام می شود. چنین معیارهایی طیفی از مولفه‌هایی را شکار می‌کنند که مردم به آن‌ها اهمیت می دهند و این که سیاست‌های عمومی می‌تواند بر آن‌ها اثر بگذارند. از جمله این مولفه‌ها می‌توان به درآمد، سلامتی، مسکن و ارتباطات اجتماعی اشاره کرد. چنین معیاری می تواند جایگزینی برای تولید ناخالص داخلی یک کشور باشد و اطلاعاتی درباره اقتصاد ارائه دهد.

3-محیط. بنیاد اقتصاد نوین (NEF) شاخصی ملی را برای انتشارات کربن مرتبط با سبک زندگی ارائه داده و در واقع میزان ایجاد تغییرات در محیط توسط اقتصاد مدرن می تواند معیار خوبی برای ارزیابی رشد اقتصادی باشد.

4-عدالت: تحقیقات نشان می‌دهد نابرابری بالای درآمدی دارای پیامدهای اجتماعی منفی است و برابری درآمدها می تواند یکی از معیارهای خوب برای ارزیابی میزان رشد اقتصادی یک کشور باشد.

5-سلامتی: بنیاد اقتصاد نوین مرگ های قابل اجتناب را به عنوان معیاری آسان و قابل درک برای ماهیت اقتصاد یک کشور پیشنهاد می د‌هد که کیفیت دخالت‌های بهداشتی و نه فقط درمان، بلکه پیشگیری را نیز شکار می‌کند.

نارسایی‌های معیار تولید ناخالص داخلی به عنوان معیاری از آنچه از یک اقتصاد انتظار می‌رود، کشف جدیدی نیست. با این حال، در حالی که پیشنهادات متعدد برای جایگزینی این معیار علاقه سیاست‌گذاران را به خود جذب کرده، این پیشنهادات هنوز جایگاهی محکم در میان سیاست‌گذاران باز نکرده‌اند.

در این جا ذکر این نکته لازم است که اقتصاد دنیا هنوز فاقد جایگزینی ساده و منسجم برای معیار تولید ناخالص داخلی است و مجمع جهانی اقتصاد امیدوار است این گزارش بتواند در پیداکردن این جایگزین به اقتصاددانان کمک کند.

 

منبع: مجمع جهانی اقتصاد

مترجم: شه تاو ناصری

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا