در جهان بینی دینی علم در یک چارچوب خداباورانه قرار دارد

دکترمهدی گلشنی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف در مورد «رابطه علم و دین و امکان علم دینی» گفت: در گذشته رابطه علم و دین مشکلات امروزی را نداشت و کسی قائل به تفکیک و ذکر جداگانه این دو نبود. یعنی یک طرف نمی گفتند دین و یک طرف بگویند علم. دانشمندان اسلامی کار خود را عبادت محسوب می کردند. نیوتن هم کاوش طبیعت را یک تکلیف دینی به شمار می آورد. ابوعلی سینا، خواجه نصیر طوسی، ابن هیثم کارشان را دینی تلقی می کردند. اما مسائلی که در قرون اخیر در غرب به وجود آمد وضعیت را تغییر داد.

وی افزود: چهار نظریه درباره علم و دین وجود دارد. یکی اینکه علم و دین مستقل از یکدیگر هستند. دوم اینکه با هم در تعارض هستند. سوم اینکه با هم در تعامل هستند. چهارم اینکه در بسیاری ازمسائل علم و دین با هم اشتراک دارند و هردو یکی هستند. دسته اول که می گویند علم و دین با هم متعارضند مادیون و مذهبیون شدیداً افراطی هستند. مادیون فقط علم تجربی را منشأ اثر می دانند و می گویند جهان یک کشف جدید است بدون اینکه دخالت خدا در آن باشد. مادیون میگویند سلول یک ماشین است حیوان یک ماشین است و انسان هم یک ماشین است.

عضو هیئت علمی دانشگاه شریف ادامه داد: گروه اکثریتی به استقلال علم و دین قائل هستند. دلایل مختلفی هم می آورند می گویند موضوع علم، طبیعت و موضوع دین، خداست و این دو مستقل از هم هستند. قلمرو علم طبیعت و قلمرو دین اخلاقیات است. علم می پرسد چه و چگونه، دین می پرسد چرا؟ درصد بالایی چه در غرب و چه در جهان اسلام ایندو را جزیره جداگانه از هم می دانند.

گلشنی افزود: عده ای می گویند علم و دین با هم تعامل دارند و اطلاعاتی از هر دو می توان گرفت. این نگرش تعاملی باعث می شود که هیچ کدام نگرش افراطی یا تفریطی به هم نداشته باشند. عده ای هم می گویند این دو در مسائلی وجه اشتراک دارند مثلاً در مورد آفرینش و انسان می گویند علم و دین هردو از یک ریشه هستند. هر دو ادعای معرفت شناسی و هستی شناختی درباره یک چیز دارند. هردو ازیک جهان بینی ریشه می گیرند.

این استاد فیزیک بیان داشت: در نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، دین در جوامع علمی کنار گذاشته شد، در چند دهه گذشته، به طور روز افزون شاهد گرایش علما و متخصصان علوم تجربی به سمت دین و معنویات بوده ایم. کاربردهای منفی علم و تکنولوژی، روشن شدن محدودیت علم تجربی در توضیح تمام ابعاد طبیعت و عجز آن از پاسخگویی به سوالات اساسی انسان و علل نهایی وغایی هستی بعضی از متفکران غربی را به این نتیجه رسانده است که اولاً اکتفا به علم تجربی، انسان را یک بعدی بار آورده و از دست یابی به یک تصویر جامع از طبیعت محروم ساخته است و ثانیاً علم تجربی خود فاقد جهت گیری عملی است و برای اینکه در راستای سعادت افراد و جوامع انسانی استفاده مطلوب شود باید از بیرون علم به آن جهت داد. لذا امروزه مناسبات علم و دین دگرگون شده است به طوری که، درس علم و دین در بسیاری از دانشگاه های غرب، ارائه می شود و دوره های تحصیلات تکمیلی در حوزه های علم و دین در دانشگاه های معروف غرب دایر شده است.

وی افزود: محدود کردن علم اسلامی به معارف خاص دینی بسیار تنگ نظرانه است و با قرآن و سنت اسلامی مطابقت ندارد. در این زمینه به سخنی از شهید مطهری می توان استناد کرد که: جامعیت وخاتمیت اسلام اقتضاء می کند که هر علم مفید و نافعی را برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علم دینی بخوانیم. ضمن اینکه سایر تعابیر نیز منظور اصلی از علم دینی را نمی رسانند بلکه باید گفت علم دینی از دو لحاظ قابل طرح است: ۱- پیش فرض های متافیزیکی علم می تواند متأثر از جهان بینی دینی باشد.۲- بینش دینی در جهت گیری های کاربردی علم موثر است.

گلشنی تصریح کرد: در تمام علوم دو جنبه داریم؛ یک جنبه متشکل از واقعیات طبیعت یا حقایق است جنبه دیگر دیدگاه انسانی است که این حقایق را طبقه بندی می کند و آنها را در قالب نظریه ها می ریزد و بعضی مفاهیم را تدوین می کند. این دو جنبه را باید از هم تمیز داد. تا آنجا که به حقایق مربوط می شود، آنها جهان شمول هستند. آنها نه هندی هستند، نه پاکستانی، نه روسی و نه ژاپنی آنها صرفاً حقایق هستند. اما مثلاً ذهنیت مارکسیستی، آنها را برطبق دیدگاه مارکس تنظیم می کند. شما عباراتی نظیر علم روسی یا فلسفه کمونیستی را می شنوید. کمونیست دیدگاه خاصی درباره انسان و جهان دارد. آن نظریه خودش درباره تاریخ را نیز دارد، پس هر طفلی در جوامع کمونیستی علم را به نحوی که بر طبق ایدئولوژی مارکسیستی شکل گرفته است می آموزد. شبیه این وضعیت در مورد علماءِ غربی صادق است. آنها تصویر خاصّ خودشان از جهان، خدا و انسان دارند. آنها می خواهند مطابق دیدگاهشان کار سیستم جهان را بدون خدا ببینند. بر طبق نظر آنها، مساله نقش خدا در سیستم جهان اصلاً مطرح نیست. آنها ممکن است به عنوان عقیده شخصی به وجود خدا اعتقاد داشته باشند اما در حوزه علم، تاریخ و فلسفه فرض می کنند که خدا وجود ندارد و تمام حقایق را بر این مبنا توضیح می دهند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شریف یادآورشد: اما در جهان بینی اسلامی علم در یک چارچوب خداباورانه قرار می گیرد و وجود را به حوزه مادی محدود نمی کند. برای جهان، هدفی قائل است و ارزشهای دینی را باور دارد. هم جهان و هم انسان و ذهن او آفرینش خداوند قادر هستند. علم دینی ضمن به کارگیری نظریه پردازی و علم تجربی مبتنی بر جهان بینی جامع است که همه ابعاد هستی را در نظر می گیرد و در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی انسان به کارگرفته می شوند.

 
No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا