رابطه اهداف زنان و درک آن‌ها از پیشرفت کاری

کمرنگ‌دیدن زنان در منصب‌های قدرت در سازمان‌ها به خوبی مستند شده‌اند اما بررسی عوامل و یافتن راه جبرانی برای این موضوع به دلیل وجود تعدادی از عوامل پیچیده می‌شوند.

اکثر تحقیقات در حوزه تفاوت‌های جنسیتی محل کار در دو گروه کلی یعنی عوامل تقاضامحور و عوامل عرضه‌محور قرار می‌گیرند.

در علم جامعه‌شناسی، محققان به عوامل تقاضامحور به عنوان مولفه‌هایی اشاره می‌کنند که تفاوت‌ در ادراک‌ها و رفتارهای زنان و مردان را در بر می‌گیرد که این امر در بازدهی آن‌ها نقش دارد. به طور مثال، بسیاری از مطالعات نشان داده‌اند مردان احتمال بیشتری دارد که در مناسبت‌های رقابتی و خشونت‌آمیزی شرکت کنند که ممکن است منجر به پیشرفت حرفه‌ای آن‌ها شود. همچنین، زنان در مقایسه با مردان بیشتر احتمال دارد با چالش‌ها، تردید و انتقاد از توانایی‌شان رویارو شوند.

در مجموعه‌ای از پژوهش‌ها، گروهی از محققان مدرسه بازرگانی دانشگاه هاروارد عامل عرضه‌محور یعنی ترجیحات زنان و مردان برای دستیابی به مقام‌های بالا در محل کار را بررسی کردند.

بر اساس اعلام دانشمندان حاضر در این پژوهش، اهدافی که افراد برای خود تعیین می‌کنند، انگیزه قوی برای رفتارهای کنونی‌شان است و تصوری که اشخاص از آینده‌ دارند، اهداف آن‌ها را تعیین می‌کند.

محققان این فرضیه را داشتند که زنان احتمالا اهداف بیشتری در مقایسه با مردان دارند و اهداف آن‌ها در زندگی‌شان نسبت به مردان متنوع‌تر است.تیم علمی همچنین پیش‌بینی کرد که بخش کوچک‌تری از اهداف زنان به پیشرفت کاری مرتبط است. آن‌ها مجموعه‌ای از پژوهش‌ها را برای تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان امریکایی طراحی کردند.

از این شرکت‌کنندگان خواسته شد اهداف‌شان را در زندگی فهرست کنند تا محققان بتوانند سطوح کنونی پیشرفت آن‌ها در محل کار را بسنجند و پیش بینی کنند که این افراد تا چه میزان می‌توانند در زندگی پیشرفت کنند.

دانشمندان در نه پژوهش انجام‌شده بر روی بیش از 4000 شرکت‌کننده دریافتند زنان در مقایسه با مردان، همان طور که پیش‌بینی شده بود، اهداف بیشتری در زندگی‌ داشتند.

افزون بر این، زنان اهمیت کمتری به اهداف مرتبط با قدرت می‌دادند و نتایج منفی را به منصب‌های قدرت ربط می‌دادند. زنان همچین در مقایسه با مردان علاقه کمتری به منفت‌بردن از پیشرفت کاری نشان دادند.

محققان اعلام کردند شناسایی منشا این تفاوت‌ها فراتر از حوزه پژوهش کنونی است. آنها مدعی‌اند رفتارهای زنان می‌تواند نتیجه تفاوت‌های زیستی جنسیتی و ترجیحات یادگرفته‌شده باشند که احتمالا در واکنش به هنجارهای فرهنگی و تبعیض جنسیتی یا هر دو به وجود آمده‌اند.

آن‌ها نتیجه گرفتند زنان به دنبال منصب‌های قدرت در سازمان‌ها نیستند زیرا احتمالا آن‌ها در زندگی‌ به دنبال اهداف دیگری غیر از اهداف شغلی نیز هستند.

این پژوهش در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا