جایگاه مدیریت و اقتصاد سلامت در ایران، تعریف نشده است

کشورهای توسعه یافته، برای مدیریت بهینه منابع نظام سلامت، اهمیت بیشتری قائل هستند، بنابراین جایگاه شغلی این رشته ها، بهتر مشخص و تعریف شده است. در کشورهای توسعه یافته، فقط اثربخشی درمان، مدنظر نیست، بلکه آنها به «هزینه-اثربخشی» اهمیت می دهند.  بحث «هزینه- اثربخشی» یعنی با توجه به اینکه منابع نظام سلامت محدود است، باید پزشک و سیستم بهداشت و درمان بتواند با کمترین هزینه، بیشترین اثربخشی درمان را حاصل کند. نظام ارجاع، پزشک خانواده، سطح بندی خدمات، راهنماهای بالینی و طراحی هایی از این دست علاوه بر توجه به سلامت مردم، بر مبنای منطق مدیریت بهینه منابع نیز اختراع شده اند.

قطعا توجه به منطق رشته های مدیریت و اقتصاد سلامت، محدودیت هایی ایجاد خواهد کرد. مثلا پزشکان نمی توانند هر درمانی را توصیه کرده و یا هر دارویی را تجویز کنند. بیماران نیز نمی توانند به هر پزشکی هر چند بار که دوست داشتند مراجعه کنند، بیمه ها هم نمی توانند هر دارو و درمانی را تحت پوشش قرار دهند و به طور کلی این آزادی افسارگسیخته ای که وجود دارد کنترل خواهد شد. با این حال کنترل هزینه های نابجا و افسارگسیخته باعث خواهد شد که از منابع نظام سلامت، در جای صحیح و به درستی استفاده شود.

برخلاف آنچه عموم و حتی بسیاری از پزشکان و کارشناسان سلامت فکر می کنند اینگونه نیست که در کشورهای پیشرفته، پزشکان و سیاستگذاران سلامت فقط به سلامت مردم فکر کنند و مساله هزینه برای آنها مهم نباشد. در سال های قبل برخی معتقد بودند که درمان با جان انسان سروکار دارد و بنابراین نمی توان به آن نگاه اقتصادی داشت، اما الان بر همه روشن شده است که اقتصاد و مدیریت چه کمک های عمده ای می توانند به درمان و سلامت مردم داشته باشند و چقدر مورد نیاز هستند.

رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی یا همان مدیریت سلامت، یک تخصص بین رشته ای است. دانشجویان این رشته از یک طرف، دروس مدیریت را می خوانند و از سوی دیگر، با بیمارستان و مباحث مرتبط با نظام سلامت آشنا می شوند. آشنایی با شبکه بهداشت و درمان، اطلاعات دارویی، آگاهی از بیماری ها و واژگان پزشکی، آشنایی با خدمات پرستاری، آشنایی با حقوق پزشکی و … بخشی از دروس این رشته دانشگاهی است. البته باید در نظر داشت  وقتی یک دانشجوی مدیریت سلامت، درباره خدمات پزشکی یا پرستاری مطالعه می کند، هدفش این نیست که پزشک یا پرستار شود، بلکه هدف این است که با دنیای پزشکی و پرستاری آشنا شود و با کارکنان درمانی زبان مشترک پیدا کند.

این رشته در مقطع کارشناسی، با دوره کارآموزی و کارورزی همراه می شود. یک دانشجوی رشته مدیریت سلامت، در ابتدا به خانه های بهداشت می رود تا با فعالیت بهورزان آشنا شود. او در این فرآیند با شرح وظایف بهورز و  اقدامات بهداشتی و پیشگیرانه در روستاها آشنا می شود. پس از این مرحله، به مراکز بهداشتی درمانی روستایی و شهری می رود و در آنجا با نحوه مدیریت خانه های بهداشت و پایگاه های بهداشتی و همچنین نظام ارجاع آشنا می شود. در بیمارستان نیز دانشجو با همه بخش های بیمارستان آشنا می شود. از واحدهای پشتیبانی مانند رختشویخانه و تاسیسات گرفته تا بخش های جراحی و اتاق عمل را می بیند ودر واقع با نظام ارایه خدمات سلامت  آشنا می شود.

اما در دوره کارشناسی ارشد و دکتری این رشته، مشکلی جدی که وجود دارد این است که دانشجویان بر حوزه های خاصی تمرکز نکرده و در یک حیطه خاص، تخصصی کار نمی کنند. شاید بتوان گفت همان دروس دوره کارشناسی را تکرار می کنند.

مشکل جدی تری که در رشته مدیریت سلامت و رشته های مشابه آن مانند اقتصاد سلامت  و سیاستگذاری سلامت وجود دارد، بحث تعریف نشدن نقش این رشته ها (Role Definition) است. برای روشن تر شدن بحث، به فعالیت های یک بهورز در خانه بهداشت دقت کنید.  بهورز برای رفع نیاز مردم در روستا تربیت می شود. یعنی در اصطلاح علمی، نیازسنجی از محیط انجام شده و سپس وظایفی که برای پاسخگویی به آن نیازها باید انجام شود نیز تعیین  شده  است.  در نهایت شغلی به نام بهورز تعریف شده که آن وظایف را انجام دهد. پس نقش بهورز دقیقا تعریف شده است. یعنی دقیقا مشخص است چه وظایفی برعهده دارد و برای پاسخگویی به چه نیازهایی به وجود آمده است.  اما نقش رشته های مدیریت سلامت،  اقتصاد سلامت و سیاستگذاری سلامت به خوبی تعریف نشده است.

به طور مثال، هم اکنون  دانش آموختگان مدیریت سلامت در مشاغل مختلفی نظیر بایگان مدارک پزشکی، مسوول مدارک پزشکی،  مدیر  بیمارستان، کارشناس پژوهش در ستاد وزارت بهداشت، کارشناس اداره نظارت بر درمان،  و …مشغول به کار هستند.در حقیقت، آنها همه کاره و هیچ کاره نظام سلامت شده اند. عدم تعریف دقیق نقش باعث شده است بین کارشناسان مدیریت سلامت،  اقتصاد سلامت، سیاستگذاری سلامت و دیگر رشته های مشابه، همپوشانی وظایف و موازی کاری به وجود آید، به طوری که فارغ التحصیلان این رشته ها به عنوان جایگزین هم استفاده می شوند و هنگامی که شروع به کار می کنند تازه باید با برخی وظایف اجرایی آشنا شوند. این مساله باعث شده چنین برداشت شود که بقیه مشاغل مانند پزشکان و پرستاران نیز می توانند با اندک آموزش های حین کار، جایگزین آنها شوند.

با توجه به محدودیت های روزافزون منابع، ضرورت توجه بیش از پیش به رشته های مدیریت و اقتصاد سلامت آشکار شده است. امید است که وزارت بهداشت همانگونه که در امر آموزش پزشکی، تلاش های درخوری داشته است، در امر آموزش این رشته ها نیز اهتمام داشته باشد. نیازسنجی، تعیین وظایف و تعریف نقش و جایگاه رشته های مدیریت و اقتصاد سلامت برای مواجه با چالش های آینده نظام سلامت ضروری است.

دکتر حسین جودکی/ کارشناس گروه اقتصاد درمان و برنامه ریزی سازمان تامین اجتماعی

 
 
 
 
 
 
No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا