طرحی ویژه برای بازگرداندن بینایی در کودکان

این توانایی به ما کمک می‌کند تا محیط اطراف خود را بهتر شناسایی کنیم. اما این توانایی رازهای بسیار زیادی در خود دارد و واکاوی آن می‌تواند ما را با شگفتی‌های بی‌شمار خلقت بیشتر آشنا سازد.

دکتر «پاوان سینها» (Pawan Sinha) یکی از پژوهشگران برجسته در زمینه عصب شناسی بینایی در دانشگاه MIT است. وی بنیان‌گذار طرحی ویژه برای بازگرداندن بینایی به کودکان نابینا در هند است. دکتر سینها در مصاحبه‌ای با مجله نیوسانیتیست به جزئیات این طرح و یافته‌های ارزشمند آن می‌پردازد.

چه چیزی سبب شده که بینایی این قدر برایتان جذابیت داشته باشد؟

این اشتیاق به خاطر علاقه‌ام به هنر است. از وقتی که کودک بودم و نقاشی می‌کشیدم، همیشه این سئوال در ذهنم مطرح بود که «چه چیزی سبب می‌شود که بیننده بتواند تصویر و یا یک جسم خاص که روی کاغذ پیاده شده است را درک کند؟» یک پژوهشگر در زمینه بینایی نیز پرسشی مشابه را در ذهن دارد و از خود می‌پرسد که «مغز برای تشخیص آنچه در دنیای واقعی می‌بیند، به کدام اطلاعات نیاز دارد؟»

چگونه در این زمینه تحقیق می‌کنید؟

من «پروژه پراکاش» (Project Prakash) را در هند پایه گذاری کردم (پراکاش در زبان سانسکریت به معنای نور است). هدف این پروژه، کمک به کودکان نابینا برای بازیابی بینایی است. کودکان زیادی در هندوستان هستند که به خاطر آب مروارید – که به دلیل سرخجه در طی دوره بارداری روی می‌دهد- و یا سایر بیماری‌های قابل پیشگیری نابینا می‌شوند. این پروژه عملاً فرصت مناسبی برای پژوهش در زمینه سیستم بینایی انسان فراهم کرده است.

برنامه‌ای که برای درمان کودکان نابینا در هندوستان به اجرا درآمده به ما در واکاوی سازوکار مغز در بینایی و حتی درک بهتر اوتیسم کمک می‌کند.

در این پروژه به چه یافته‌هایی رسیدید؟

اصلی‌ترین نکته علمی که به آن رسیدیم این بود که مغز تا اواخر کودکی و اوایل نوجوانی از انعطاف پذیری خوبی برخوردار است. البته سئوالات زیادی در مورد اینکه چگونه و چه زمان، توانایی‌های مختلف دیداری رشد می‌کند وجود دارد. اما ارزشمندترین یافته ما، یک درس بسیار مهم بود که البته بیشتر جنبه شخصی داشت. من به این نتیجه رسیدم که گاهی، با هزینه‌ای بسیار اندک می‌توان زندگی یک انسان را برای همیشه دگرگون ساخت. برای نمونه با صرف چند صد دلار و نیز اندکی تلاش می‌توان کودکانی که می‌توانند تحت درمان قرار گیرند را شناسایی کرد. در بسیاری از موارد، انسان‌ها بر این باور هستند که باید نهایت تلاش خود را برای اینکه زندگی خوبی داشته باشند باید به انجام برسانند. پروژه پراکاش به من نشان داد که فرصت‌های زیادی در کنار اهداف شغلی وجود دارد که می‌تواند تاثیر مثبت فراوانی بر جای بگذارد.

کودکان نابینا پس از اینکه بینایی خود را به دست می‌آورند چه واکنشی می‌دهند؟

شاید خیلی‌ها فکر کنند صحنه‌ای که یک کودک بینایی خود را به دست می‌آورد شبیه به یک فیلم سینمایی است! کودک با شادی بالا و پایین می‌پرد و فریاد می‌زند که «آره! اینو می‌بینم. اون رو هم می‌بینم!». اما واقعیت این گونه نیست.

پس از اینکه پارچه مخصوص از روی چشم کودک برداشته می‌شود، واکنش قابل توجه چندانی در چند لحظه اول روی نمی‌دهد. درست است که کودک اکنون قادر به مشاهده دنیای اطراف است، اما در عمل حجم بسیار زیادی از اطلاعات وارد مغزش می‌شود. به تدریج کودک اطمینان خاطر بیشتری برای استفاده از بینایی‌اش خواهد داشت و بهتر می‌تواند از آن استفاده کند.

وقتی کودک از بیمارستان مرخص می‌شود، می‌تواند بدون کمک والدین در راهروی بیمارستان راه برود و گاهی نیز در این مسیر بدود. واقعیت این است که اتفاقات زیادی در مغز کودک در این چند هفته روی می‌دهد.

اما این کودکان چگونه می‌توانند چیزهایی که می‌بینند را درک کنند؟

ما به این نتیجه رسیده‌ایم که اطلاعات مرتبط با حرکت، از اهمیت زیادی برخودار است. وقتی این کودکان چیزی که در حال حرکت است را مشاهده می‌کنند، در واقع حجم زیادی از اطلاعات را به مغز می‌دهند و مغز به وسیله آنها می‌تواند اجسام، پس زمینه و بسیاری دیگر از جزئیات صحنه مذکور را تشخیص دهد. اطلاعات پویا و حرکتی، ابزاری بسیار ارزشمند برای یادگیری دیداری هستند و شاید هم مغز از این فرآیند پیچیده برای درک بهتر دنیای اطراف بهره بگیرد.

لطفا بیشتر در مورد اهمیت اطلاعات پویا و حرکتی توضیح دهید.

ما در پروژه پراکاش به صورت غیرمنتظره‌ای به این نتیجه دست یافتیم که شاید پردازش اطلاعات دیداری پویا، نقش مهمی در اوتیسم داشته باشد. کودکان اوتیسمی از نظر بینایی مشکلی ندارند، اما از نظر درهم آمیزی حواس مختلف دچار مشکل هستند. درک ما از جهان اطراف به بینایی خلاصه نمی‌شود و ترکیبی از آنچه می‌شنویم، لمس می‌کنیم و سایر حواس است که به شناخت محیط اطراف می‌انجامد. اگر این حواس در هم آمیخته نشوند، با مشکلاتی جدی روبرو می‌شویم.

در نخستین ماه‌های کار با کودکان نابینایی که به تازگی بینایی خود را به دست آورده‌اند، متوجه شدیم که بیشتر آنها با همین مساله یعنی ناتوانایی در زمینه درهم آمیزی حواس مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند.

آیا ممکن است مثالی هم در زمینه این درهم آمیزی حواس ارائه دهید؟

وقتی کودکی که به تازگی بینایی خود را به دست آورده است، تصاویر را به صورت بخش بخش می‌بیند. به کلامی دیگر، کودکان اجسام و صحنه های مختلف را به صورت قطعات کوچک موجود در آن و به صورت مجزا می‌بینند. در واقع در آغاز کار، مشاهده تصاویر به صورت درهم آمیزی شده و یک تصویر کلی برای آنها دشوار است. ابتدا فکر می‌کردم که این مساله شباهت زیادی به مشکل اوتیسم دارد. با این حال اکنون بر این باورم که کودکان اوتیسمی در تفسیر و پردازش اطلاعات پویا دچار مشکل هستند.

آیا با کودکان اوتیسمی هم کار کرده‌اید؟

بله! در تجربیاتی که در کار با کودکان اوتیسمی داشتم به این نتیجه رسیدم که آنها در پیش بینی توالی‌های حرکتی (نظیر پیش بینی مسیر حرکت یک توپ در حال حرکت) به شدت دچار مشکل هستند. این مهارت اهمیت زیادی دارد. همه ما در برخورد با اجسام پویا، فقط موقعیت فعلی آن را در نظر نمی‌گیریم، بلکه تغییراتی که در چند ثانیه بعدی نیز روی می‌دهد را هم تجسم می‌کنیم و به همین دلیل است که می‌توانیم واکنشی مناسب بدهیم.

ما نظریه‌ای جدید در مورد اوتیسم ارائه کرده این که آن را «نظریه نقص در پیش بینی» (predictive impairment theory) یا «نظریه دنیای جادویی» (magical world theory) می‌نامیم. بر اساس این نظریه، افراد اوتیسمی از توانایی کمتری برای پیش بینی رویدادهای آینده برخوردارند و دنیا را پر از بی نظمی می‌بینند.

 

مترجم: صالح سپهری فر

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا