حیوانات هم حس نوع‌دوستی دارند

گروهی از کلاغ‌ها برای تغذیه از مردار یک گوزن گرد هم آمده بودند، اما به جای نگه داشتن این غذای حاضر و آماده برای خودشان درواقع اصواتی تولید می کردند که گویی گروهی دیگر از کلاغ‌ها را هم به مهمانی دعوت می‌کرد. کلاغ‌ها با این رفتار خود تمام غرایز طبیعی و بیولوژیکی حیوانات را به چالش فرا می‌خواندند. اگرچه خوشبختانه بعدها مشخص شد که انگیزه آنان از این رفتار کاملا خودخواهانه بوده است. کلاغ‌های جوانی که در قلمرو همتایان بالغ خود موفق به یافتن گوزن شده بودند درواقع با فراخواندن کلاغ‌های دیگر، دسته خود را در برابر هجوم کلاغ‌های پیر تقویت می‌کردند.

چندی پیش ویدئویی حیرت‌انگیز از بوزینه‌ای دم کوتاه منتشر شد که یکی از هم نوعان خود را پس از برق‌گرفتگی در ایستگاه قطاری در هند دوباره به هوش می آورد. توضیح هر دوی این اتفاقات از دریچه احساسات انسانی کاری وسوسه‌برانگیز و در عین حال خطرناک است. هر دوی مطالعات هاینریش درباره کلاغ‌ها و بوزینه دم کوتاه، با این حال، قصد دارد که دری تازه به سوی دگرگونی تدریجی یکی از انسانی‌ترین ویژگی‌های طبیعت یعنی "نوع‌دوستی" باز کند.

نوع‌دوستی در حقیقی‌ترین معنای خویش وقتی نمود پیدا می‌کند که پای هیچ نفع شخصی‌ای در میان نباشد. مایکل پلت از دانشگاه دوک در کالیفرنیای شمالی می‌گوید: "اگر شما در خفا برای کاری که انجام دادید در انتظار پاداش باشید یا اینکه آن عمل را عامدانه به دلیل حس خوبی که به شما می‌دهد انجام دهید پس آن عمل به هیچ وجه نوع‌دوستی محسوب نمی‌شود."

در بیشتر موجودات، نوع‌دوستی در نتیجه نوعی انگیزه خودخواهانه ذاتی برای بقا بوجود می‌آید. اگرچه هنوز نامشخص است که آیا این موجودات، از جمله کلاغ‌های هاینریش به شکل آگاهانه دست به انتخاب این رفتار می‌زنند یا خیر.

پلت توضیح می‌دهد که "اولین حیواناتی که دست به رفتارهای جمعی زدند به دلیل راحتی بقا در گروه تا زندگی فردی این مسیر را در پیش گرفتند. و رفتارهایی که به بقای یک گروه کمک می‌کرده از طریق وراثت به نسل‌های دیگر منتقل شده‌اند. اما رفتارهای به ظاهر نوع‌دوستانه و کمک‌کننده واجد نوعی منفعت دوطرفه هستند، به این معنا که با هم  بودن همه‌چیز را بهتر خواهد کرد."

در بیشتر موجودات، نوع‌دوستی در نتیجه نوعی انگیزه خودخواهانه ذاتی برای بقا بوجود می‌آید.

از طرفی دیگر حیواناتی مثل دلفین‌ها، فیل‌ها و به طور مشخص خانواده پستانداران کاملا قادر به تشکیل روابط و پیوستگی‌های اجتماعی هستند. برای این گروه از جانواران تصور می‌شود که پای حجم غلیظی از احساسات درمیان باشد. شاید جواب همه این علامت‌های سوال در ردگیری تاثیر نیروهای اجتماعی قدرتمندی باشد که به دگرگونی انسان‌ها تا رسیدن به انسان دوران مدرن منجر شد. پلت در این باره توضیح می‌دهد که "اگر شما در یک گروه زندگی می‌کنید که در آن هرکسی کمک‌رسان دیگر اعضاست و نوع‌دوستی در آن جریان دارند، پس این گروه می‌تواند بر گروه‌های دیگر هم تسلط پیدا کند، آن‌ها را جزئی از خود به شمار آورد و محدوده خود را گسترش دهد و بدین صورت ظرفیت‌ شکل گیری روابط مختلف را افزایش دهد."

همچنین هورمون‌های تاثیرگذاری مثل اوکسیتوسین در شکل‌دهی به اتحاد بین گروه‌های دوستی موثر است. سطح ترشح این هورمون‌ها می‌تواند در احساس همدردی شما با رنج و مشکلات دیگران نقش مهمی را ایفا کند. بعضی از افراد ممکن است در درک حالات روحی دیگران بسیار خوب عمل کنند اما لزوما براساس آن رفتارهای خود را تغییر ندهند. مطالعات نشان می‌دهند که سطح ترشح اوکسیتوسین در میزان فعالیت‌های نوع‌دوستانه افراد مختلف تاثیرگذار است. "ما با تزریق آن به میمون‌ها متوجه شدیم که پس از افزایش این هورمون، میمون‌ها هم میل بیشتری به اشتراک‌گذاری غذاهای لذت‌بخش با دیگر هم نوعان خود پیدا می‌کنند. اما  همه چیز هنوز برای نتیجه گیری نهایی در مراحل اولیه خود قرار دارد."

 

منبع:  guardian

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا