شک‌گرایی و معرفت‌شناسی

 معرفت شناسی به بررسی امکان، کیفیت و معیار معرفت نسبت به جهان خارج می پردازد. همچنین سعی در پاسخ به این پرسش دارد که اگر امکان معرفت وجود دارد شامل چه مواردی ست. شک گرایی موضعی است که ادعا می کند امکان کسب معرفت نسبت به جهان خارج وجود ندارد. بری استرود، استاد دانشگاه کالیفرنیا، با مطالعه و بررسی شک گرایی در پی پاسخ به این پرسش است که معرفت چگونه ممکن است؟ به منظور ارائه معیاری برای امکان معرفت نسبت به جهان خارج باید به بررسی مدعای شک گرایان پرداخت و برای آن پاسخی یافت.

شک‌گرایی از تلاش برای فهم معرفت ادراکی سرچشمه می‌گیرد. به عنوان مثال هنگامی که شما در مقابل من نشسته ­اید، من چگونه می­ توانم بدانم که شما در مقابل من نشسته ­اید؟ دکارت نیز با توجه به موضع شک گرایان بر آن بود که هر آنچه  ممکن است برای یک شک گرا مناقشه برانگیز باشد را کنار بگذارد و معرفت یقینی را بیابد. از نظر دکارت، حواس پنج گانه ما غیرقابل اعتماد هستند و نمی توانند منبع معرفت یقینی باشد. امکان اینکه با اتکا بر حواس پنج گانه خود به باورهای اشتباه برسیم وجود دارد ولی معمولاً می توانیم به کمک همین حواس پنج گانه باورهای قبلی مان را که به واسطه حواس پنج گانه به دست آوردیم بررسی کنیم و ببنیم که آیا قابل اعتماد بوده اند یا خیر. علت اینکه حواس پنج گانه قابل اعتماد نیستند، این نیست که گاهی دچار خطا می شوند، بلکه حواس پنچ گانه نمی توانند همیشه و تحت همه شرایط  قابل اعتماد باشند.

 

در صورتی که معرفت یقینی معرفتی است که همواره و تحت هر شرایطی قابل اعتماد باشد. هنگامی که درازکشیده، در رختخواب خود و در اتاقی تاریک رویا می بینیم که در کنار رودخانه ای در حال قدم زدن هستیم، اگر بخواهیم به ادراک های حسی خود اتکا کنیم به دلیلی نیاز است که متوجه شویم بیدار هستیم و خواب نمی بینیم. آیا می توانیم آنچه را که در هر لحظه به واسطه ادراک حسی بر ما وارد می شود، دلیلی برای بیدار بودن خود در نظر بگیریم؟ چگونه می توانیم متوجه شویم که ادراکهای حسی ما متوجه جهان خارج هستند و نه زاییده رویایی که می بینیم؟

 

ما هر معیاری را که برای اطمینان یافتن از بیداری خود معرفی کنیم، می تواند در خواب مان نیز همان نقش را بازی کند. به عنوان مثال فرض کنید شخصی به شما بگوید هر گاه هنگام نگاه کردن به چیزی یا جایی، در گوشه سمت راست تصویر یک نقطه قرمز دیدی می توانی از بیدار بودنت مطمئن باشی و با واقعیت سر و کار داری، ولی هیچ تضمینی نیست که در خواب هم نقطه ای قرمز در گوشه سمت راست تصویر نبینیم.

 

آیا می توان عنصر یا خصوصیتی از تجربه فعلی را به عنوان معیاری برای تشخیص خواب از بیداری پذیرفت؟ برخی می گویند چنین امکانی وجود ندارد. ولی داشتن چنین معیاری، شرط لازم برای داشتن معرفت حسی نسبت به جهان بیرونی نیست. برای اینکه در هر لحظه معرفت قابل اتکای حسی نسبت به جهان خارج داشته باشید، نیازی نیست از بیدار بودن خود نیز آگاه باشید. بنابراین تا زمانی که می توانید رویدادهای اطراف خود را مشاهده کنید، لازم نیست نسبت به بیدار بودن خود معرفت داشته باشید.پ

شرط معرفت داشتن نسبت به بخشی از جهان خارج این نیست که نسبت به خود این معرفت نیز معرفت داشته باشیم. ما یک سری معرفتهایی داریم ولی به اینکه چنین معرفتی را داریم معرفت نداریم مگر اینکه سوال بر سر اینکه آیا آن معرفت را داریم یا خیر مطرح شود. بنابراین مشکل شک گرایی این است که معرفت حسی نسبت به جهان خارج را با معرفت نسبت به معرفت حسی به جهان خارج خلط می کند و این سوء تفاهمی در مورد ماهیت معرفت است.

 

افرادی که فلسفه نمی خوانند یا به آن تعلق خاطری ندارند ممکن است بگویند تشخیص خواب و بیداری برای من ساده و معلوم است، اهمیت این بحث ها چیست؟ در مواجهه با شک گرایی، می توان به فلسفه به عنوان یک انسان شناسی متعالی و سطح بالا نگاه کرد. گویی در این رویکرد در پی آن هستیم که بدانیم و بینیم انسان‌ها به طور کلی چگونه هستند. ما آنها و دنیایی که در آن زندگی می کنند را نگاه می کنیم و می خواهیم بدانیم که چگونه نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنند معرفت پیدا می کنند.

همچنین می خواهیم بدانیم چه زمانی انسان ها می توانند ادعای معرفت کنند و مواردی که کار انسان ها پیش می رود و مشکلی در عمل وجود ندارد ولی بر اساس معرفت نیست با مواردی که بر اساس معرفت است چه تفاوتی دارد. هنگامی که قرار است سکه ای را پرتاب کنیم یا شیر می آید یا خط، باور یکی  از ما دو نفر صادق است، ولی هیچ یک از ما معرفتی نسبت به شیر یا خط بودن نداریم. بنابراین اگر معرفت را باور صادق به اضافه ی چیز دیگری تعریف کنیم می خواهیم بدانیم آن چیز دیگر چیست و چگونه می توانیم آن را به دست آوریم تا دریابیم که معرفت ما نسبت به جهان خارج شامل چه مواردی می‎شود.

به گزارش مهر ،بنابراین مطالعه شک گرایی در دوران جدید با هدف فهمیدن شرایط انسانی و چگونگی رابطه انسان و جهان خارج است و اینکه چه عاملی باعث می شود بتوانیم انسان ها را موجوداتی دارای معرفت تعریف کنیم. در فلسفه آکادمیک امروز هیچ کس شک گرا نیست، یا به عبارتی هیچ کس نیست که بگوید امکان معرفت نسبت به جهان خارج منتفی است، بلکه شک گرایی موضعی است که در معرفت شناسی مورد بررسی قرار می گیرد و علاوه بر تلاش برای رد کردن این موضع فلسفی، برخی از فیلسوف ها با توجه به استدلالهای شک گرایانه سعی می کنند تعریف خود از معرفت و شرایط لازم برای آن را مورد بازبینی قرار دهند.    

*این متن از گفت و گویی بین بری استرود و نایجل واربرتون برگرفته شده است.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا