نخستین چتر نجات ملی چگونه ساخته شد؟

این مساله اثبات کننده هوش و خلاقیت ایرانی است؛ چراکه تا آنموقع حداقل میلیونها سیب بر روی سر میلیونها آدم در سراسر جهان افتاده بود و آنها را فقط به کشف جاذبه زمین و اضافه کردن چند فرمول فیزیک به کتب درسی رهنمون ساخته بود!

اما فقط یک ایرانی می داند که چون تو‌سری خوردن در این کشور امری است اجتناب ناپذیر، لذا فقط می‌توان سرعت اصابت تو‌سری‌ها را برای داشتن فرصت مناسب جهت انجام واکنش مقتضی کم کرد.
بدین تربیب او آنقدر فکر کرد که شورش را درآورد و بلکه بک راه حل از توی آستین به بیرون آورد و دست آخر هم به شرح زیر درآورد:
این دانشمند متوجه شد اجسام سبک‌تر دیرتر به زمین می‌رسند تا اجسام سنگین تر …مثلاً یک پر مرغ  سبک برای رسیدن به زمین معمولاً آنقدر لفتش می دهد که اگر نرسد «سنگین تر» است! بدین ترتیب او نتیجه گرفت: اگر وزن اجسام را به طریقی سبکتر نماید آنها در حین سقوط، بیشتر پا در هوا می مانند

در همین راستا دانشمند مورد نظر در گام اول شروع به کم کردن وزن انسانها نمود.او برای سبک تر شدن انسان ها به هر چیزی دست یازید و حتی ناگزیر شد آنها را در راه علم و دانش لخت کند! وقتی او خیالش از سبک کردن راحت شد او افراد بینوای زیادی را از بالای ساختمانی فراخ و باشکوه پرتاب نمود، البته نتایج این آزمایش به هیچ وجه رضایت بخش نبود چراکه انسان های پرتاب شده معمولا در راه علم و دانش اش و لاش می شدند.

تا اینکه دانشمند ما بعد از کشتن 2345 نفر دست آخر تصمیم گرفت دست از سر تئوری سبک کردن اشیاء سقوط کرده بردارد!
روزی از روزهای بارانی هنگامی که دانشمند مورد نظر چتری در دست گرفته بود ناگهان متوجه مطلبی شد که بعدها علم هوانوردی را متحول نمود….بله؛ آن دانشمند به این نتیجه تاریخی رسیده بود که می تواند مردم را با داشتن یک چتر بارانی منتها در هوای آفتابی از بالای ساختمان پرتاب کند.  

بدین ترتیب مرد دانشمند؛ 85 داوطلب چتر بدست را از یک آسمانخراش 85 طبقه ای بترتیب قد به پائین انداخت که متاسفانه بازهم همگی بعد از سقوط، در راه علم سقط شدند!

اما با تاسف باید گفت دانشمندان هیچوقت نا امید نمی شوند و همچنان با پشتکار خاصی به آزمایشاتشان ادامه می دهند و لذا در این راه پژوهشی، تعداد فابل توجه دیگری هم مردند!  

اما رسالت این دانشمند آن بود که برای نجات جان بشریت؛ هر طور که شده  باید چتر نجات درست کند. بدین ترتیب  دانشمند مورد نظرمان باز هم با سختکوشی ادامه داد و این بار او آزمایشاتش را با حیوانات ؛ تنه درختان  و کیسه های سیب زمینی پی گرفت اما هر  بار بیشتر از دفعه قبل کنف می شد تا اینکه روزی از روزها او متوجه شد سوپر مارکت سر کوچه شان «چتر نجات چینی» ارزان اما در عین حال شبیه دستاوردهای ملی آورده و بدین ترتیب بود که بالاخره  زحمات چندین ساله دانشمند فوق نتیجه داد. چراکه که دانشمند فوق چتر نجات مورد بحث را بعد از خریداری  در بین مردمی که از آزمایشات وی جان سالم بدر برده بودند پخش کرد تا آنها ضمن سقوط؛ بتوانند جان سالم بدربرند!  

ما می توانیم …..

نویسنده: فرزین پورمحبی

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا