غفلت و غارت دو هدف مکمل استعمارگران از القای ناتوانی در ملت‌ ها

رییس جهاددانشگاهی با تاکید بر اینکه غفلت عظیم در بحث توسعه و پیشرفت کشور تابه‌حال صورت پذیرفته است گفت: علیرغم نوشتن سند چشم‌انداز و اجرای برنامه‌های مختلف توسعه، کشور ما به لحاظ شاخص‌های پیشرفت در وضعیت مناسبی قرار نداشته و با مهاجرت و میل به مهاجرت نخبگان، متخصصان و حتی افراد دارای مهارت فاقد تحصیلات عالی و مردم عادی مواجه هستیم و نظر مردم و به‌ویژه جوانان نسبت به آینده خودشان بر اساس نظرسنجی‌ها نامناسب و نگران‌کننده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی در سخنانی مهم،  نخبگان را نور چشمان ملت خواندند و بر لزوم تمرکز جامعه علمی و نخبگان برای یافتن راه‌حل‌های علمی مشکلات مختلف تاکید نمودند.
رهبر انقلاب در این دیدار غفلت و غارت را دو هدف مکمّل استعمارگران از القای ناتوانی در ملت‌ها برشمردند و افزودند: وقتی ملتی از توانایی‌های خود غفلت کرد، غارت او آسان می‌شود. درواقع غفلت، مقدمه غارت و غارت، افزایش‌دهنده غفلت ملت‌ها از توانایی‌ها و استعدادهای درونی است.
سخنان مهم رهبر انقلاب در این دیدار سبب شد تا از دکتر حمیدرضا طیبی رییس جهاددانشگاهی به‌عنوان یکی از حاضران در این دیدار درخواست کنیم به تبیین مسائل مطرح‌شده و نحوه عبور کشور از این وضعیت و قرار گرفتن بر ریل صحیح پیشرفت بپردازند.

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با نخبگان مطالب مهمی را ایراد فرمودند به‌ویژه در زمینه غفلت و غارت ملت‌ها. با توجه به اهمیت این دیدار و مباحث مطرح‌شده در آن نظر شما در مورد مسائل مطرح‌شده چیست؟

تقریباً تمام بزرگوارانی که در حضور رهبر انقلاب صحبت کردند و چه افرادی که در جلسات مشابه در سال‌های قبل به‌عنوان نخبه، استاد دانشگاه، فناور، صنعتگر و یا صاحب‌نظران فرهنگی و اقتصادی در محضر ایشان صحبت نمودند ضمن بیان مشکلات، توسعه فرهنگی و علمی و فناورانه را دو عامل اصلی پیشرفت برشمرده و بر توان ملی مبنی بر اداره دانش‌بنیان جامعه، تحقق اقتصاد دانش‌بنیان و توان کشور دررسیدن به مرجعیت علمی و فناورانه را به همراه ارایه برخی راه‌حل‌ها بیان کرده‌اند.
 رهبری هم از ابتدای انقلاب در مسئولیت‌های مختلف و به‌ویژه به‌عنوان رهبر و ولی‌فقیه بیان‌کننده و فرهنگ‌ساز این مباحث بوده‌اند. اما من می‌خواهم روی همین موضوع غفلت و غارت که شما هم بیان کردید صحبتم را متمرکز کنم که غفلت عظیم در بحث توسعه و پیشرفت کشور تابه‌حال صورت پذیرفته است و علیرغم نوشتن سند چشم‌انداز و اجرای برنامه‌های مختلف توسعه کشور ما به لحاظ شاخص‌های پیشرفت در وضعیت مناسبی قرار نداشته و با مهاجرت و میل به مهاجرت نخبگان، متخصصان و حتی افراد دارای مهارت فاقد تحصیلات عالی و مردم عادی مواجه هستیم و نظر مردم و به‌ویژه جوانان نسبت به آینده خودشان بر اساس نظرسنجی‌ها نامناسب و نگران‌کننده است.
به نظر من ما در اولویت‌بندی تحقق اهداف عالی انقلابمان و استفاده درست از فرصت‌های در اختیار، به تصمیم‌گیری درستی نرسیده‌ایم. ما انقلابی هستیم و بر اساس اهداف انقلاب و تحت حکومت جمهوری اسلامی می‌خواهیم پیشرفت کنیم، به اقتدار اقتصادی و دفاعی دانش‌بنیان برسیم، با اجرای عدالت و تحقق اخلاق اسلامی سعادت و رفاه دنیوی و سعادت اخروی ملت خود را تأمین نموده، جامعه‌ای الگو برای سایر ملل و به‌ویژه ملل تحت سلطه بسازیم. همچنین خود را موظف به حمایت از انقلابیون و به‌ویژه انقلابیون مسلمان می‌دانیم، اما به نظر می‌رسد ما می‌خواهیم این دو اقدام را هم‌زمان باهم و به‌ویژه هدف دوم را با یک روش ثابت انجام دهیم. خیلی طبیعی است که سایر کشورها و به‌ویژه دولت‌های استکباری و دارای منافع کلان جلوی ما بایستند و نگذارند هر دو هدف محقق شود و مشکلاتی را برای ملت ما به وجود آورند.
 اگر از بنده سؤال کنند که آیا تحقق هر دو هدف به‌صورت هم‌زمان امکان‌پذیر است؟ می‌گویم بله، اما توسط چه کسانی و در چه برهه‌ای از تاریخ، این کار صورت پذیرد نیز مهم است. اقتدار اقتصادی دانش‌بنیان حاصل اتکا به توان علمی و فناورانه ملی است تا بتواند کارآمدی و روزآمدی خود را حفظ کند. علم را باید خودمان کسب کنیم، ولی فناوری را می‌توانیم هم خودمان کسب کنیم و هم از طریق واگذاری بخشی از بازارمان به خارجی‌ها و در مقابل انتقال فناوری آن را به دست آوریم.
یک غفلت ما در دولت‌های پنجم و ششم و همچنین دولت هفتم و هشتم این بود که به علت ویرانی‌های حاصل از جنگ تحمیلی، عقب‌ماندگی‌های حاصل از قبل انقلاب و استفاده از مدیران معتقد به اقتصاد منبع بنیان و غیر خودباور که معتقد بودند توان ملی در تولید فناوری را نداریم و چون پول نفت داریم سریع باید دانش، فناوری و تجهیزات را از خارج وارد و تولید و ارائه خدمات را راه‌اندازی کنیم. این تفکر باعث شد فرصت عظیم استفاده از خریدهای خارجی در انتقال فناوری از دست برود. حالا اگر خود را توجیه کنیم که باید عقب‌ماندگی‌ها جبران می‌شد تا مردم از فشار مشکلات حاصل از جنگ وزندگی کوپنی خارج شوند، اما تجربیات حاصل از این دو دوره حکمرانی به مدت ۱۶ سال ایجاب می‌کرد که در دوره دولت‌های نهم و دهم و گرانی قیمت نفت و فراوانی دلار تمام تمرکز خود را بر اساس یک برنامه‌ریزی حساب‌شده روی تولید فناوری‌هایی بگذاریم که عوامل اصلی اقتدار اقتصادی ما بودند. اگر این کار درست انجام می‌شد تحریم اصلاً معنی پیدا نمی‌کرد.

آیا این مطالب در آن دوره زمانی بیان‌شده بودند که موردتوجه قرار نگرفتند؟

بله. حداقل خودمان در جهاددانشگاهی می‌دانیم که این مطالب را مطرح کردیم. چون این نهاد از ابتدا مسیر حرکت خود را درست تشخیص داده بود و آن الگوی سازی توان کشور در توسعه فرهنگی و علمی و فناورانه بود و در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به اوج توانمندی‌های علمی و فناورانه خود رسیده بود و فرهنگ‌سازی ارزشمندی در ایجاد خودباوری در نسل دانشگاهی و ایجاد غرور ملی در مردم کرده بود، مدعی بودیم که به قول رهبر معظم انقلاب می‌شود این گلخانه را تبدیل به گلستان کرد و تحولی فراگیر در تولید فناوری‌های موردنیاز کشور و تحقق اقتصاد دانش‌بنیان به وجود آورد. یک مثال مجدداً از اوج توانمندی فناورانه خود در جهاددانشگاهی و غفلت و نادیده گرفتن استفاده از آن توسط مسئولین وقت تا به امروز بیان می‌کنم:
در انتهای دهه هفتاد در حوزه برق و الکترونیک قدرت به پیشرفته‌ترین فناوری روز دنیا در این حوزه دست پیدا کردیم. در ابتدای دهه هشتاد می‌توانستیم با این توانمندی فناورانه پروژه‌های بزرگی را در صنعت ایران و به‌ویژه صنعت نفت انجام دهیم. اما شرط واگذاری پروژه به ما را این دانستند که باید با یکی از دو کمپانی معروف اروپایی که همه آن‌ها را می‌شناسند همکاری کنیم.

ما هم از این دو کمپانی به‌صورت مستقل دعوت کرده و توان فناورانه خود را نیز به آن‌ها نشان دادیم. هر دو شرکت در کمال ناباوری از اینکه ما فناوری را به دست آورده‌ایم، گفتند امکان ندارد با شما همکاری کنیم. چون شما صاحب فناوری هستید و فقط می‌خواهید با اسم و شهرت ما وارد بازارتان شوید و ما این شانس را به شما نمی‌دهیم. از سال ۸۲ تا ۹۲ درست ۱۰ سال طول کشید تا مسئولین این صنعت را راضی کنیم تا پروژه را جهت اجرا به خود ما بدهند. عرض کردم وضع تا به امروز هم خیلی بهتر نیست.

در طی این مدت به‌صورت مستقیم و چه با دور زدن قهرمانانه تحریم، تجهیزات موردنظر را از همین دو شرکت تهیه‌کرده‌ایم و اگر موفق هم نشدیم تحریم را دور بزنیم از کشور دوست و برادرمان آن را خریداری کرده‌ایم. بزرگواران دیگری هم بودند مثل مرحوم دکتر عظیمی که ضرورت حرکت به سمت اقتصاد دانش‌بنیان را مطرح کردند و موفق هم شدند در تعامل با سازمان برنامه‌وبودجه ادبیات دانش‌بنیان شدن اقتصاد را وارد برنامه چهارم توسعه نمایند.
با بهبود نسبی اوضاع اقتصادی کشور و انجام الگوسازی‌های موفق علمی و فناورانه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، پایان دولت هشتم و شروع دولت نهم زمان درست و مناسب برای رسیدن به قله‌های توسعه فناورانه کشور با یک برنامه‌ریزی مناسب بود.

اما در دهه هشتاد و به‌ویژه در دولت‌های نهم و دهم چه اتفاقی افتاد که علی‌رغم شعارهای خوب حمایت از تولید ملی در حوزه سیاست خارجی به‌گونه‌ای عمل شد که ما دچار شدیدترین تحریم‌های تاریخ ایران تا آن زمان شدیم و دوره‌ای که می‌توانست به دوره طلایی توسعه فناورانه و تحقق اقتصاد دانش‌بنیان حتی در دوران تحریم منجر شود با غفلت و عدم درک شرایط زمانی و عدم برنامه‌ریزی به‌راحتی از دست رفت. چرا؟ چون هم پیشرفت اولویت اول کشور ما نبود و هم کار را به کاردان نسپردیم. البته نمی‌شود منکر برخی اقدامات خوب و تک‌ستاره‌ای برخی از مدیران در این دوره شد، ولی این اقدامات تک‌ستاره‌ای نمی‌توانند ناجی کشور باشند.

ادامه تحریم در دولت یازدهم و دوازدهم و شدیدتر شدن آن، غالب بودن تفکرات منبع بنیان و عدم اعتماد به توان ملی باعث شد از محدود فرصت‌های در اختیار کشور هم خوب استفاده نشود. اگرچه در این دوره هم با حمایت رهبر معظم انقلاب از جهاددانشگاهی و اختصاص بودجه و منابعی از صندوق توسعه ملی اثبات کردیم که توان تولید پیشرفته‌ترین فناوری‌ها را داریم، ولی همچنان با غفلت استفاده درست و فراگیر از آن‌ها مواجه هستیم.

آیا راهی برای عبور از این وضعیت و قرار گرفتن بر ریل صحیح پیشرفت وجود دارد؟

بله. به نظر من وجود دارد. ما باید در اولویت اجرای اهداف انقلاب و روش اجرای آن در ظرف زمان تجدیدنظر کنیم. این حرف را براساس اجرای یک پروژه مطالعاتی در جهاددانشگاهی بیان می‌کنم. در سال ۱۳۹۸ یک بررسی مقایسه‌ای از چند کشور آسیایی که هم‌زمان با ایران در قبل از انقلاب تصمیم به برنامه‌ریزی برای پیشرفت و رسیدن به توسعه پایدار گرفتند انجام دادیم. نزدیک‌ترین کشورها به جمهوری اسلامی ایران به لحاظ فرهنگی و انقلابی بودن دو کشور چین و هند بودند. این دو کشور در مقاطعی از تاریخ خود به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به اهداف باید پیشرفت و توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را به مسئله اول کشورشان تبدیل کنند و همه اهداف انقلابی و غیرانقلابی خود را ذیل این هدف و در جهت تحقق این هدف تعریف کرده و از همه ظرفیت دنیا برای رسیدن به هدف اولشان و سایر اهداف تعریف‌شده استفاده کنند.
آیا چین با توسعه روابط با آمریکا و فرستادن بیشترین دانشجویان چینی به آمریکا مجذوب امریکا شد؟ و یا توانست دانش و تجربه این کشور را به‌راحتی و با سرعت بسیار به کشور خودش منتقل کند؟در گزارشی از سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا خواندم که این سازمان متوجه شد شرکت‌های صاحب فناوری‌های پیشرفته آمریکایی در قبال بازار کمی که چین در اختیارشان گذشته است فناوری‌های خود را به چینی‌ها منتقل نمودند و سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا زمانی جلوی این کار را گرفت که تقریباً کار از کار گذشته بود. هدف از بیان این مطلب این نیست که بگوییم لازمه پیشرفت ارتباط با آمریکاست، خیر، بدون ارتباط با آمریکا هم پیشرفت می‌کنیم.
منظور از بیان این مطالب این است که راه‌حل مشکلات کشور ما هم در این است که پیشرفت دانش‌بنیان و تحقق واقعی اقتصاد متکی بر تولید و فناوری پیشرفته ایرانی و ساخت جامعه‌ای الگو به مسئله اول کشور تبدیل شود و سایر مسائل کشور ذیل و در راستای تحقق هدف اول مورد تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی قرار گیرند.
به علت حمایت‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، کشور از زیرساخت‌های بسیار قوی علمی و فناورانه برخوردار است و حداکثر طی دو دوره و با برنامه‌ریزی درست برنامه‌های هفتم و هشتم توسعه، کشور ما می‌تواند به اقتدار واقعی دانش‌بنیان اقتصادی و دفاعی دست یابد. اما تحقق این امر نیز نیازمند یک مرکز فرماندهی بسیار قوی است که سیاست‌گذاری عالی این تحول را به‌ویژه در حوزه فرهنگی و علمی و فناورانه که زیرساخت اصلی تحقق آن هدف بزرگ هستند را انجام دهد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نزدیک‌ترین ساختار برای ایفای این نقش مهم است، البته به شرط‌ها و شروط‌ها. شرط اول این است که دولت این نقش را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی بپذیرد. رهبری سیاست‌گذاری عالی در سه حوزه آموزش، علم و فناوری و فرهنگ را به این شورا سپرده‌اند. علی‌رغم این‌که با زحمات بسیار زیاد کشیده شده، سه نقشه جامع و یا سند برای این حوزه‌ها نوشته شده و برخی از اسناد مربوطه نیز تدوین شده است، اما به علت عدم اعتقاد واقعی دولت‌های ما، چه اصولگرا و اصلاح‌طلب و یا چه راست و چه چپ، به اینکه شورای عالی سیاست‌گذارعالی این سه حوزه باشد، عملاً آن‌ها اجرایی نشدند. همین موضوع نیز باعث شد جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و عملکرد آن مورد تشکیک و انتقاد قرار گیرد.

به نظر شما در دولت جدید و با صدور احکام اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی امکان تحقق این امر و در نظر گرفتن این جایگاه برای شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد؟

تابه‌حال در کشور فاقد یک برنامه‌ریزی و ریل‌گذاری درست در توسعه علمی و فناورانه برای تحقق اقتصاد دانش‌بنیان کشور بوده‌ایم. همین موضوع کم‌وبیش برای حوزه فرهنگی و حوزه آموزش کشور صادق است. تمام تلاش نقشه جامع علمی کشور این بود که اولاً اولویت‌های توسعه علمی و فناورانه را در سطح الف و ب و ج و یا اولویت‌های اول، دوم و سوم تعیین نموده، بابیان وضع موجود کشور در این فناوری‌ها وضع مطلوب در افق ۱۴۰۴ را تا آنجا که امکان‌پذیر بود بیان نماید. در قدم بعدی می‌بایست اسناد بخشی توسعه فناورانه بر اساس این اولویت‌ها تدوین می‌شدند که اقدام‌های خوبی نیز انجام شد ولی ایرادی که خود من نیز مرتب به‌عنوان عضوی از شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای راهبردی پیاده‌سازی نقش جامع می‌گرفتم این بود که اولویت تهیه اسناد بخشی باید به حوزه‌هایی داده شود که بدنه اصلی اقتصاد کشور را در حال حاضر تشکیل می‌دهند و در مرحله بعد بپردازیم به سایر اسناد.
اگر می‌خواهیم ریل‌گذاری صحیحی برای توسعه علمی و فناوری کشور به‌عنوان زیرساخت اقتصاد دانش‌بنیان انجام دهیم، دولت باید سیاست‌گذاری عالی در این زمینه توسط شورا را بپذیرد. دولت در بازبینی و بررسی مجدد سه نقشه جامع اصلی یعنی توسعه فرهنگی، علمی و فناورانه و آموزش حضوری جدی داشته باشد. اسناد بخشی این سه نقشه بر اساس اولویت با حضور وزرای مرتبط دولت و یا نماینده تام‌الاختیار آن‌ها تهیه‌شده و برنامه‌ریزی تحقق اسناد بخشی بر عهده دولت باشد و شوراهایی ناظر بر نحوه اجرا باشد، ساختارهای لازم برای انجام این امور در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد. با دستور رهبر معظم انقلاب، کارگروه تحولی نیز در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل‌شده است که با نظر بسیار مثبتی که رییس جمهور نسبت به شورای عالی دارند باید این کارگروه اولاً بتواند ارتباط درست و مناسب را با دولت ایجاد کند و ساختارهای موجود در شورای عالی با حضور افراد صاحب‌نظر و باتجربه بتوانند مأموریت خود را به‌خوبی ایفا کنند.
فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت سیزدهم و دوره مسئولیت اعضای حقیقی جدید، دوره‌ای کاملاً متفاوت و حساس در انقلاب اسلامی ایران است، ازیک‌طرف زیرساخت‌های مناسبی داریم که اگر با برنامه خوب و جامع درست از آن‌ها استفاده شود سرعت پیشرفت و رسیدن به اهداف تصاعدی خواهد بود و از طرف دیگر به علت غفلت‌ها و عدم برنامه‌ریزی درست جهت استفاده از این زیرساخت‌ها، شرایط سختی به وجود آمده است که اگر درست مسیر را اصلاح و حرکت نکنیم احتمال بدتر شدن شرایط به‌صورت تصاعدی نیز وجود دارد. انشاالله با لطف خداوند، درایت دولت محترم و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی وبا هدایت و حمایت رهبری معظم انقلاب؛ جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به اهداف عالی‌اش برسد و متهم به‌غفلت مجدد در استفاده از فرصت‌ها و رسیدن آسیب به کشور و مردم نشویم.
 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا