نقش مهارت های اجتماعی نوزاد در یادگیری زبان دوم

تجربیات بسیاری از افراد نشان داده است که قرار دادن کودک در برابر انواع نرم افزارها و برنامه های صوتی و تصویری آموزش زبان خارجی اثربخش نیست و در عوض، حضور کودک در تعاملات اجتماعی به آن زبان است که می تواند سودمند باشد. با این حال تا مدتها پژوهشی که درستی این مساله را در مورد کودکان شیرخواره نشان دهد به انجام نرسیده و به همین دلیل سازوکار این پدیده همچنان نامشخص باقی مانده بود.

خوشبختانه مطالعه جدیدی که جزئیات آن به تازگی منتشر شده نشان می دهد که این امر صحت دارد و یکی از نخستین رفتارهای اجتماعی شیرخواره که «جابجایی جهت دار محور دید» (gaze shifting) نامیده می شود، با توانایی او برای یادگیری صداهای زبان جدید در ارتباط است. در این پژوهش مشخص شد مغز کودکانی 10 ماهه ای که در طی حضور در یک محیط به زبان دوم، بیشتر این رفتار «بجابجایی جهت دار محور دید» را نشان می دادند، بیشتر به زبان جدید واکنش نشان می داد.

«جابجایی جهت دار محور دید» وقتی روی می دهد که کودک به فردی (نظیر مادرش) نگاه می کند و سپس مسیر دید او را دنبال کرده و به چیز دیگری نگاه می کند. برای نمونه اگر مادر در این زمان به اسباب بازی نگاه کند، کودک نیز مسیر دید مادرش را دنبال کرده و به اسباب بازی نگاه می کند. همان طور که گفته شد این توانایی از نخستین مهارت های اجتماعی کودک به شمار می رود.

در این مطالعه جدید مشخص شد هر قدر کودک شیرخواره بیشتر مسیر دید مربی زبان دوم را دنبال کرده و به همان چیزی که او نگاه می کند خیره شود، مغزش فعالیت بیشتری برای یادگیری زبان خارجی به انجام خواهد رساند. این توجه همزمان کودک و مربی (یا هر فرد دیگر) می تواند موجب تعامل اجتماعی او با افراد حاضر در محیط اطراف شود.

پیش از این مطالعاتی در خصوص فرآیند رشد کودک نشان می داد که «جابجایی جهت دار محور دید» عاملی بنیادین برای یادگیری مهارت های اجتماعی و نیز مهارت های پیچیده زبانی برای کودکان پیش دبستانی به شمار می رود.

در این پژوهش جدید، تعدادی کودک 9 و نیم ماهه از خانواده های انگلیسی زبان در یک سری جلسات آموزش زبان دوم (اسپانیایی) شرکت کردند. در طی چهار هفته و 12 جلسه 25 دقیقه ای، این کودکان تعاملی با مربی خود داشتند. مربی برای این کودکان کتاب قصه به زبان اسپانیایی می خواند، با آنها صحبت کرده و با اسباب بازی با آنها بازی می کرد. پژوهشگران در هفته آغازین و پایانی، تعداد دفعاتی که «جابجایی جهت دار محور دید» روی می داد (یعنی وقتی که کودک به همان اسباب بازی که مربی به او نشان می داد نگاه می کرد) را شمردند.

پس از پایان این چهار هفته، این کودکان به آزمایشگاه برده شدند و سپس کلاهک نوار مغزی (الکتروانسفالوگرافی) بر روی سر آنها قرار داده شد تا فعالیت مغزی آنها حین شنیدن واژگان مختلف زبان دوم (اسپانیایی) مورد ارزیابی قرار گیرد. در اینجا بود که مشخص شد تعداد دفعات بروز «جابجایی جهت دار محور دید» با میزان واکنش مغز به واژگان زبان دوم رابطه ای مستقیم داشت. در واقع هر قدر کودک بیشتر درگیر تعامل با مربی خود می شد، مغزش صداهای زبان دوم را بهتر می آموخت.

این مطالعه یک بار دیگر نشان داد که تعامل اجتماعی کودکان نقش مهمی در یادگیری زبان دوم دارد و کودک نمی تواند صرفا با گوش کردن به یک سری صداها و بدون تعامل اجتماعی، زبان دومی بیاموزد.

گفتنی است این پژوهشگران در مطالعه ای در گذشته به این نتیجه رسیده بودند که میزان یادگیری زبان چینی (به عنوان زبان دوم) برای کودکان خانواده های انگلیسی زبانی که با مربی زنده سروکار داشتند به مراتب بیشتر از کسانی بود که با فیلم و صداهای ضبط شده زبان چینی روبرو می شدند. در واقع تعامل اجتماعی همیشه نقش مهمی در آموزش زبان دوم به کودکان دارد.

این پژوهش به تازگی در نشریه Developmental Neuropsychology منتشر شده است. 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا