توقعات محیط زیستی از رییس جمهور آینده چیست ؟

بدعت توقعات محیط زیستی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شکل جدی به خود گرفت و از آن زمان با توجه به تشدید مشکلات محیط زیستی کشور همچون کمبود آب، آلودگی هوا، فرسایش خاک و از دست رفتن عرصه‌های طبیعی نظیر جنگل‌ها و مراتع برای مدت کوتاهی این توقعات از زبان کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست به گوش می‌رسد. توقعاتی که عمدتا هیچ‌گاه عملی نمی‌شوند!

واقعیت آن است که وضعیت محیط زیست کشورها تابعی پیچیده از اقلیم، نظام تصمیم‌گیری، فرهنگ مدیریتی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. تخریب عرصه‌های طبیعی، از دست رفتن منابع زنده و غیرزنده طبیعی و انتشار آلودگی‌ها در شرایطی پیچیده و به طور آرام رخ می‌دهد که در بیشتر موارد، زمانی به چشم می‌آیند که بحران آغاز شده است.

این بحران‌ها که راه به رسانه‌ها پیدا می‌کنند و جامعه با آنها روبرو می‌شود، ریشه‌های تاریخی و عمیقی در همان تابع پیچیده دارند. طبیعی است عبور از بحران، بدون توجه به گذشته‌ و ریشه‌های آن امکان‌پذیر نیست و در بسیاری موارد زمینه‌ساز بحرانی دیگر خواهد بود.

نبود برنامه‌های جامع‌ نگر برای توسعه کشور و بی‌توجهی به ضوابط و مقتضیات برنامه‌های تهیه شده، به حاشیه راندن پژوهش و قطع ارتباط نهاد علم با نهاد تصمیم‌گیری و اجرای کشور، نگاه مصرفی به منابع در مدیریت و نگرش کوتاه‌مدت به توسعه زمینه ساز بحران‌های متعددی در کشور از جمله بحران‌های حوزه محیط زیست هستند.

عادت تاریخی مدیریت اقتصادی که تولید ثروت را با اتکا به خام فروشی (چه نفت، چه ماده معدنی و چه محصول کشاورزی) پیش می‌برد، همواره به دنبال توسعه بهره‌برداری‌های از منابع طبیعی است، نه بهره‌برداری از آن. این عادت همواره با تلاش برای افزایش کمیت فروش رخ نشان می‌دهد در صورتی که تلاش برای ایجاد ارزش افزوده و بهره‌وری بیشتر از مواد اولیه چیزی است که توسعه‌ پایدار نیازمند است.

طبیعی است که در چنین شرایطی، آنکه قدرت اقتصادی بیشتر دارد، بدون توجه به خواسته‌ها و حقوق بخش دیگر جامعه، سود اقتصادی خود را دنبال می‌کند و مشارکت واقعی در تصمیم‌گیری‌هایی که بر منابع طبیعی و محیط زیست تاثیرگذار است به حداقل می‌رسد.

از سوی دیگر تا زمانی که درآمدی تضمین‌شده از خام فروشی وجود دارد، نیازی برای پژوهش برای یافتن فرایندهای بهتر و کم آسیب‌تر اقتصادی دیده نمی‌شود. به این سیاهه وجود برخی رانت‌های سیاسی در خام‌فروشی‌های سودآور را هم اضافه کنید تا بخش مهمی از چرخه آسیب‌های محیط زیستی سرزمین از سوی بخش فعالیت‌های اقتصادی تکمیل شود.

در چنین شرایطی، صحبت کردن از معلول‌هایی چون خشک شدن تالاب‌ها، از دست رفتن جنگل‌ها، فرسایش خاک، آلودگی‌های گوناگون و از دست رفتن تنوع زیستی، معمولا تنها به برخی شعارهای انتخاباتی ختم می‌شود که کمتر کسی پیگیر آن است. چنین شعارهایی، مدها و کلیشه‌هایی بی‌مثرف و آسیب‌زا را می‌سازند و با انحراف افکار عمومی کار را دشوارتر می‌کنند.

شاید مهم‌ترین مطالبه از مسئولان و تصمیم‌گیران آن باشد که ناپایداری‌ها و ناهنجاری‌های نظام تصمیم‌گیری که وضعیت موجود اقتصادی و محیط زیستی را به وجود آورده است را تصحیح کنند. ناپایداری وضعیت محیط زیستی ناپایداری وضعیت اقتصادی و اجتماعی را نیز به دنبال دارد. توجه صرف به محیط زیست، راه حل کار نیست. شاید آن مطالبه اصلی، رفتن به سوی پایداری همه‌جانبه در توسعه باشد؛ راهی سخت که بالاجبار باید به طرفش برویم. هرچند که در فضای سیاسی کشور و شعارهای انتخاباتی موجود، چنین دیدگاهی و همتی به چشم نمی‌خورد.

گزارش:حمیدرضا میرزاده-فعال و روزنامه نگار محیط زیست

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا