فراتر از تقلید

مجله نیوساینتیست با یکی از دانشمندان فعال در حوزه  الگوریتم های هوش مصنوعی وموفقیت وی  که طراحی آزمونی جایگزین است مصاحبه ای ترتیب داده است. او در این مصاحبه به تشریح آزمون تورینگ، کاستی های آن و نیز آزمون جدید می پردازد.

مارک ریدل (Mark Riedl) استاد موسسه فناوری جورجیا است که به تدریس رایانش تعاملی می پردازد. او بر روی هوش مصنوعی، دنیاهای مجازی و داستان گویی تحقیق می کند. آقای ریدل توانسته نوعی جدید از آزمون تورینگ (Turing Test) را طراحی کند. او در مصاحبه ای با مجله نیوساینتیست به تشریح جزئیاتی بیشتر از کار خود و نیز مسیر پیش روی پیشرفت هوش مصنوعی می پردازد.

در مورد آزمون تورینگ کمی بیشتر توضیح دهید.

آزمون تورینگ بیان می دارد که اگر انسان نتواند تشخیص دهد که طرفی که با او از طریق متن و یا هر چیز مشابه ارتباط برقرار می کنید انسان است یا رایانه، آنگاه محتوای تعامل آنها هوشمندانه خواهد بود. وقتی آلن تورینگ در سال 1950 مقاله تحول آفرین و مشهور خود را منتشر ساخت، منظورش این نبود که این آزمون حتماً باید به اجرا برسد. او در آن دوران فقط می کوشید مردم را قانع کند که می توان رایانه ای با توانمندی هایی مشابه توانایی های انسان ساخت. با این حال توصیف هوش در آن دوران، کار ساده ای برای تورینگ نبود.

چرا فکر می کنید که آزمون تورینگ نیاز به برخی اطلاحات دارد؟

تاکنون با استفاده از الگوریتم های ویژه چت با انسان توانسته ایم حداقل سه بار این آزمون را با موفقیت به انجام برسانیم، در حالی که متخصصان هوش مصنوعی بر این باورند که این الگوریتم های مورد استفاده آن قدرها هم هوشمند نبودند.

شما در سال 2001 با استفاده از آزمون لاولیس سعی کردید که این نقص را جبران کنید. لطفاً در مورد این آزمون جدید هم توضیح دهید.

این آزمون جدید همان طور که اشاره کردید، این آزمون جدید «لاولیس 2.0» (Lovelace 2.0) نام دارد. آدا لاولیس یک ریاضیدان قرن نوزدهم میلادی است. این آزمون لاولیس 2.0 بر این فرض استوار است که اگر می خواهیم توانمندی هایی انسانی را در یک هوش مصنوعی قرار دهیم، نباید فراموش کنیم که انسان ها خلاق هستند و می توانند چیزهایی بیافرینند و این خلاقیت نیازمند هوش است. در نتیجه، هوش به خلاقیت می انجامد.

پژوهشگرانی که این آزمون را طرح کردند بر این باور بودند که می توان از هوش مصنوعی خواست چیز جدیدی نظیر یک شعر یا داستان را خلق کند. آنگاه فقط وقتی پاسخ این آزمون مثبت خواهد بود که برنامه نویس هوش مصنوعی نتواند روند دستیابی الگوریتم نوشته شده به این پاسخ را تعیین کند. پس در ابتدا از هوش مصنوعی می خواهیم یک قطعه هنری نظیر داستان، شعر یا حتی یک نقاشی را خلق کند و سپس معیاری برای این کار تعریف می کنیم و برای نمونه به دستگاه می گوییم «داستانی تعریف کن که در آن یک گربه، کره زمین را نجات می دهد» و یا «یک نقاشی بکش که در آن یک مرد، پنگوئنی را در دست گرفته است».

آیا این اثر ایجاد شده باید زیبا و جذاب هم باشد؟

نه الزاماً! ما نمی خواهیم هوش را با مهارت یکی بدانیم. هر انسانی می تواند یک نقاشی ساده بکشد، ولی بسیاری از افراد از توانایی های هنری در کشیدن نقاشی های زیبا برخوردار نیستند. پس نباید انتظار زیادی از هوش مصنوعی داشته باشیم.

پس از اینکه هوش مصنوعی اثر هنری خود را ایجاد کرد، چه کار می کنید؟

اگر داور از نتیجه حاصله راضی باشد، یک درخواست دیگر و معمولاً دشوارتر از هوش مصنوعی می کند. این کار تا جایی پیش می رود که هوش مصنوعی دیگر نتواند درخواست فرد را عملی کند. همچنین ممکن است داور در میانه مسیر به این نتیجه برسد که هوش مصنوعی کار خود را به خویی به انجام رسانده است. در هر مرحله، داور امتیازی به اثر خلق شده توسط هوش مصنوعی می دهد و در واقع خبری از دو گزینه قبول یا مردود نیست. همچنین می توانیم درخواست های داور را ثبت کنیم تا بعدها این درخواست ها را از هوش های مصنوعی دیگر نیز بپرسیم.

آیا می توانیم این گونه نتیجه گیری کنیم که این آزمون، چیزی فراتر از ابزاری برای مقایسه هوش مصنوعی است؟

دقیقاً! به نظرم، اینکه بگوییم هوش مصنوعی برای دستیابی به توانایی های مشابه انسان به چه چیزهایی نیاز دارد، کار بیهوده ای است.

 

منبع: نیوساینتیست

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا