صنایع دستی از هنر تا صنعت

صنایع دستی به عنوان بخشی از فرهنگ و میراث هر جامعه برای مردم آن کشور دارای اهمیت بوده و از سوی دیگر به دلیل جنبه هنری نهفته در آن برای مردم سایر کشورها نیز جذاب و مورد احترام است.

به همین دلیل طی سده گذشته تقریباً در تمامی کشورهای جهان شاهد شکل گیری سیستم ها و مراکز دولتی و خصوصی متعددی هستیم که به طور خاص در زمینه صنایع دستی و معرفی آن در بازارهای داخلی و جهانی فعالیت می کند.

به طور کلی علاوه بر سازمان‌های دولتی و خصوصی موجود در کشورهای مختلف ، سازمان‌های بین‌المللی از قبیل یونسکو، سازمان بین‌المللی کار و برنامه توسعه ملل متحد در زمینه ترویج و حمایت از صنایع‌دستی به کشورهای زیر مجموعه خود کمک و همکاری ارائه می دهند.

به باور بسیاری از کارشناسان، صنایع دستی علاوه بر جنبه هنری و فرهنگی ، می تواند به عنوان یک عامل ایجاد کننده اشتغال و در آمد  در جامعه  محسوب شود. بر اساس این دیدگاه،  صنایع دستی میراث مشترک بشریت برای همه انسان ها محسوب شده و می‌تواند به عنوان مولفه ای برای پیشبرد صلح و تفاهم ملت ها از آن استفاده شود. در این میان باید توجه داشت که رویکرد و سیاست های اعمال شده نسبت به صنایع دستی در کشورهای مختلف جهان بر اساس توسعه یافتگی یا در حال توسعه بودن آنها متفاوت است.

 به باور بسیاری از متخصصان این حوزه تخصیص منابع مالی و حمایت های دولتی یا بین المللی در زمینه صنایع دستی صرفاً باید جنبه محرک و تشویقی داشته باشد و پیشبرد این حوزه لزوماً نیازمند نیروی انسانی کارآمد و ماهر که ریشه در فرهنگ و تاریخ یک جامعه دارد، خواهد بود.

امروزه در بین کشورهای جهان، ما شاهد دو رویکرد کاملا متفاوت نسبت به صنایع دستی و هنرهای وابسته به آن هستیم در حقیقت در کشورهای پیشرفته و اروپایی به طور خاص صنایع دستی دارای تعریفی متفاوت با کشورهای غیر صنعتی و جهان سوم است.

در اروپا صنایع دستی در دوران پس از جنگ جهانی دوم اهمیت زیادی پیدا کرده  و هنرمندان و افراد فعال در این حوزه، عمدتا بر موضوعات هنری و اجتماعی تمرکز دارند ولی در کشورهایی مانند ایران صنایع دستی به عنوان هویت بخش‌های گسترده‌ای از جامعه که متکی بر تنوع فرهنگ، نژاد و اقلیم است شناخته شده و برای هنرمندان شاغل در این حوزه بیشتر جنبه اقتصادی و مالی دارد.

برای تبیین دقیق تر شرایط صنایع دستی در ایران، طی این گزارش به بررسی دو رویکرد کلی موجود در جهان امروز در رابطه با حوزه صنایع دستی می پردازیم.

در کشورهای صنعتی و غربی، صنایع دستی و آثار هنری به عنوان یک فعالیت هنری و اجتماعی شناخته می شود که به طور کاملاً جدی مورد حمایت دولت های مربوط به هر کشور قرار دارد. در این کشورها، نیروهای انسانی این حوزه عموماً افرادی هستند که دارای تحصیلات مرتبط با هنر و صنایع دستی بوده و لزوما دوره های ویژه ای را در این رابطه گذرانده اند.

این افراد با استفاده از امکاناتی همچون آتلیه های هنری، کارگاه ها و مراکز پیشرفته و استفاده از فناوری های مدرن و دسترسی به رسانه های جمعی،  این امکان را دارند که آثار تولید شده توسط خود و همکارانش را در نمایشگاه ها و حوزه های متعددی عرضه کرده و به نوعی می‌توان گفت صنایع دستی در کشورهای جهان اول دارای ویترین و محل عرضه مشخص و سیستماتیک است.

از بحث فناوری و امکانات که بگذریم صنایع دستی در کشورهای اروپایی عمدتاً الهام گرفته از فضا و محیط موجود بوده و به خوبی آثار تاثیر طراحی صنعتی و فضای صنعتی این کشورها را می توان در این آثار مشاهده کرد. در حقیقت می توان به نوعی اعلام کرد که بر خلاف کشورهای توسعه نیافته، صنایع دستی در کشورهای جهان اول رنگ و بوی بومی و سنتی بسیار کمتری دارد.

از سوی دیگر باید توجه داشت که در کشورهای پیشرفته، ارتباط مستقیمی بین مراکز صنایع دستی و مراکز گردشگری وجود داشته و سازندگان این آثار فرصت خوبی برای ارائه ساخته های خود به گردشگران دارند.
یکی از دیگر تفاوت های بنیادین میان صنایع دستی کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه را می توان ابزار مورد استفاده در ساخت صنایع دستی  دانست، زیرا در این کشورها بیشتر محصولات هنری که به عنوان صنایع دستی فروخته می‌شوند، ماحصل فعالیت ماشین ها و ابزارهای پیشرفته ای هستند که بخش کمی از آن توسط دستان هنرمند و به واسطه خلاقیت و ابتکارات وی انجام می شود.

 باید در نظر داشت که در کشورهای پیشرفته به دلیل تفاوت ساختار جامعه و صنعت با کشورهای جهان سوم، سازمانهای حمایتی و ترویجی صنایع دستی رویکردی متفاوت با کشورهای جهان سوم داشته و در حقیقت در این کشورها سازمان های دولتی بیشتر به حمایت و ترویج پرداخته  و کمتر به طور مستقیم در این حوزه دخالت می‌کنند. البته در برخی از این کشورها مانند بلژیک و اتریش شاهد این هستیم که امور مربوط به صنایع دستی در وزارتخانه‌هایی مانند وزارت فرهنگ هنر و حتی اقتصاد پیگیری می‌شود.

در کشورهای جهان سوم اما داستان کاملاً متفاوت است. در حقیقت حمایت‌های دولتی به منظور توسعه صنایع دستی در این کشورها بیشتر جنبه اقتصادی دارد تا جنبه فرهنگی. در کشورهای جهان سوم، صنایع دستی به عنوان یک عامل ایجاد اشتغال و درآمد برای بخش‌های عمده‌ای از جمعیت و به طور خاص جوامع روستایی، عشایری و گاه شهری محسوب می‌شود.

 در بسیاری از خانواده ها و ساکنان روستاها و مناطق دور افتاده  کشورهای جهان سوم، صنایع دستی به عنوان یک عامل درآمدزای جانبی برای کمک به اقتصاد خانواده محسوب شده و باید توجه داشت که در کشورهای در حال توسعه مانند ایران معضل تعدد و پراکنده بودن مراکز تولید صنایع دستی وجود دارد که طیف وسیعی از حوزه های شاغل در این حیطه  از جمله کارگاه ها تا خانه ها را شامل می شود.

 این موضوع سبب شده که سیاست‌گذاری و حمایت از همه این مراکز به دشواری انجام شده و از سوی دیگر وقتی شاهد این هستیم که خانواده‌های روستایی و عشایر به عنوان منبع کمک درآمد خود به صنایع دستی نگاه می کنند، برای تامین مواد اولیه خود و تولید محصولات با کیفیت دچار ضعف مالی باشند.
 در این میان افراد واسطه و سود جو تلاش می‌کنند با تامین مواد اولیه مورد نیاز این هنرمندان محصولاتشان را با قیمت‌های بسیار ناچیز خریداری کرده و در نتیجه هیچ سودی عاید هنرمندان نشده و انگیزه ای برای ادامه فعالیت های هنری و ساخت محصولات فرهنگی باقی نمی ماند.

 یکی دیگر از مشکلاتی که در حوزه صنایع دستی کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه دیده می‌شود بحث عدم آگاهی و سواد تخصصی صنعتگران این حوزه و هنرمندانی است که در حال ساخت محصولات فرهنگی هستند.  این افراد عمدتاً تحصیلات مرتبط با این رشته را نداشته و به صورت تجربی از اجداد خود این هنر را آموخته اند و در نتیجه از پیشرفت های صنعتی و ابزارهایی که می‌تواند کار آنها را به مراتب ساده تر کند بی خبر هستند و متاسفانه در صورت دانستن این موارد نیز عمدتاً توانایی تامین این قطعات و ابزار ها را نخواهند داشت.

از سوی دیگر در کشورهایی مانند ایران، صنایع دستی بر خلاف سایر صنایع،  کمتر فرصت دیده شدن و تبلیغ در رسانه‌ها و مراکز مشابه را داشته و در نتیجه مردم کمتر با آن آشنا هستند.  این موضوع به طور خاص در زمینه گردشگرانی که می‌توانند مشتریان خوبی برای تامین کنندگان صنایع دستی محسوب شوند نیز دیده می‌شود و در این میان دولت ها میتوانند از طریق مداخله های مستقیم و غیرمستقیم به افراد شاغل در این حوزه کمک کرده و با ارائه تسهیلات قانونی و حمایتی برای آنها فرصت رشد و توسعه هنر خود را فراهم کنند. 

تلاش های این حوزه باید به نوعی باشد که  برای صنایع و کارخانه های مرتبط با صنایع دستی به منظور استفاده از آثار این هنرمندان زمینه سازی ایجاد شده و کارخانه‌ها و تولیدکنندگان مواد اولیه  نیز با بهره گیری از حمایت ها و سیاست های دولتی، مجاب شوند که برخی از ابزار کار و ملزومات تولید صنایع دستی را با قیمت های مناسب در اختیار هنرمندان این حوزه قرار دهند. به گزارش سیناپرس، این سیاست می تواند دست واسطه ها و دلالان را از این حوزه کوتاه کرده و برای هنرمندان، انگیزه بیشتری برای ادامه کار و توسعه فعالیت، ایجاد کند.  چنین روشی در برخی کشورها مانند اندونزی اجرا شده و نتیجه آن قابل قبول بوده است 

از سوی دیگر ارائه آموزش‌های لازم و تربیت نیروی انسانی برای توسعه صنایع دستی در کشورمی تواند بسیار مفید باشد.  زیرا کشورهایی مانند ایران با دارا بودن غنای فرهنگی و آثار متنوعی که در صنایع دستی این کشور دیده می شود قادر است  در صورت حمایت و دریافت کمک‌های لازم و تزریق علم و نیروی متخصص به این حوزه ، حرف های زیادی در سطح جهان داشته باشد.

 یکی از راهکارهایی که توسط کارشناسان در این رابطه توصیه می‌شود ایجاد معافیت‌های مالیاتی و شناسایی هنرمندان برتر و معرفی تولیدات آنها در رسانه هاست. این امر می تواند به همت دولت و مراکز مرتبط با صنایع دستی کشور انجام شود.  در خاتمه لازم به ذکر است که امروزه از صنایع دستی به عنوان یکی از اهرم های توسعه یاد شده و می توان آن را به عنوان یکی از صنایع درآمدزا که علاوه بر صرفه اقتصادی قابلیت عرضه  تبلیغات فرهنگی و معرفی کشور را دارد، مورد استفاده قرار داد.

گزارش: دکتر احسان محمدحسینی- مدرس گروه هنر و صنایع دستی دانشگاه پیام نور قزوین 

عکس:فاطمه هدایتی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا