مهم‌ترین دستاورد جهاددانشگاهی ایجاد اعتمادبه‌نفس بین جوانان است

به عقیده وی این مهم نشان می‌دهد ما قدرت و توان این را داریم که در حوزه علم و فناوری و سایر حوزه‌های کشور کار جدی و تخصصی کنیم و مسایل و مشکلات کشور خود را رفع کنیم.

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، پای صحبت اعضای جهاددانشگاهی که بنشینیم، از سرمایه‌ گران‌بهایی به نام «فرهنگ جهادی» سخن می‌گویند؛ وقتی که خاطره‌ها را بازگو می‌کنند، گاه لبخند می‌زنند؛ گاه چشمان‌شان خیس می‌شود و گاهی هم با یک نَفَس عمیق و یک بازدم پُرمعنا چیزهایی را به جوان‌ترها گوشزد می‌کنند.

فرهنگ جهادی از جنس اقدام و عمل است و شاید به همین دلیل هم، پیش‌ازآن که در منابع و کتاب‌ها به دنبال آن بگردیم، باید آن را از میان گفت‌وگو با صاحبان تجربه و کسانی که خود و اطرافیان‌شان سال‌ها بر مدار این فرهنگ اصیل گام‌های موثری برداشتند، جست‌وجو کنیم.

دراین مصاحبه به‌سراغ دکتر امین اسماعیلی مشاور رییس جهاددانشگاهی رفتیم.هرچند خود را پژوهشگر می‌داند، اما از چهار سال قبل تا امروز که در مقام مشاور رییس جهاددانشگاهی، دکترحمیدرضا طیبی را همراهی کرده، به فرهنگ نیز همان اندازه بها می‌دهد که به پژوهش و فناوری.

دکتر حمید امین‌اسماعیلی که این روزها در کسوت مشاور رییس جهاددانشگاهی در این نهاد مشغول است از همان زمان تشکیل جهاددانشگاهی یعنی از سال ۱۳۵۹ همراه این مجموعه بوده و همواره در کنار کارکرد فرهنگی که از حوزه‌های کاری مهم جهاددانشگاهی بود، به حوزه پژوهش و فناوری نیز توجه ویژه‌ای داشت.

چهل سالگی تشکیل جهاددانشگاهی بهانه‌ای بود تا بارِ دیگر فرهنگ جهادی و مفهوم آن را، آن‌هم در شرایط امروز جامعه از نگاه او که مسوول اتاق فکر این نهاد و معاون سابق پژوهش و فناوری جهاددانشگاهی است، بررسی کنیم.

مدیر کانون تفکر راهبردی جهاددانشگاهی در پاسخ به  حضور جهاددانشگاهی در عرصه‌ فعالیت‌های فرهنگی گفت:لازم میدانم درابتدا  تعریفی از «فرهنگ جهادی» داشته باشم.وقتی از فرهنگ جهادی حرف می‌زنیم نخست باید منظور خود را روشن کنیم، به نظر من در فرهنگ جهادی چند ویژگی وجود دارد؛ نخست این‌که باید به دنبال آن بود که رفع نیازهای جامعه با جدیت دنبال شود. این نیاز می‌تواند فنی، تکنیکی، فرهنگی یا اجتماعی باشد؛ بنابراین یکی از ویژگی‌های فرهنگ جهادی این است که برای آن  فرد یا سازمان، مسأله‌ی پاسخ به نیاز جامعه و رفع آن، مساله‌ای مهم باشد و کسی و سازمانی که مدعیِ داشتنِ فرهنگ جهادی است، این را باید یک وظیفه اخلاقی و وجدانی برای خود بداند.

از یک‌سو کسی که مدعی داشتن این فرهنگ است، وظیفه اصلی خود را ادای تکلیف به جامعه می‌داند، یعنی بیش از این‌که به دنبال نفع شخصی خود باشد به دنبال نفع‌رسانی به جامعه است، اما از سوی دیگر باید آن شخص، مبادی یکسری آداب اخلاقی و فرهنگی باشد که در روابط بین افراد به آن‌ها مقید باشد؛ مانند این‌که انسان یکسری سجایا و ویژگی‌های اخلاقی مثبت مانند راستگویی و امانتداری در روابط بین فردی و قائل به اصالت منافع جمع بر منافع فرد داشته و همچنین ایفای این وظیفه را یک وظیفه‌ی اخلاقی و دینی بداند.

در این شرایط، فرهنگ جهادی فقط در حوزه‌‌های کاری که به‌ظاهر به‌عنوان یک کار فرهنگی اطلاق می‌شود، تجلی پیدا نمی‌کند؛ بلکه کارِ فکری، اندیشه‌ای، فنی و اجتماعی و اصلاً هر کاری که انجام می‌شود در صورتِ داشتنِ این ویژگی‌ها، کارِ فرهنگی جهادی محسوب می‌شود.

پس در جامعه امروز که به‌شدت دچار نابسامانی‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیک و علمی هستیم کسانی که در جامعه با این ویژگی‌ها و اصول فکری، اخلاقی و عملی کار می‌کنند، درواقع به فرهنگ جهادی عمل کرده و آن را پاس می‌دارند. از سوی دیگر تلقی برخی افراد این است که وقتی می‌گوییم «فرهنگ جهادی» یعنی کار فرهنگی انجام دهید و تبلیغات کنید؛ درحالی‌که آن، یک نگاه ابتدایی و متصلب و منجمد از فرهنگ جهادی است.

اگر این ویژگی‌ها در شخص یا سازمانی وجود داشته باشد، وقتی کسی یا سازمانی کار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی بر این اساس انجام دهد، کاری مبتنی بر فرهنگ جهادی انجام داده است. از این منظر، فرهنگ جهادی هنوز هم، یک موضوع و مسأله‌ی جدی در کشور است. چون کشور دچار مسایل و مشکلات و عقب‌افتادگی‌های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فنی است، پس ما هنوز نیازمند فرهنگ جهادی هستیم تا در هرکدام از این حوزه‌ها، انسان‌ها و سازمان‌ها با اصول و مبادی، کاری جدی و پیگیرانه انجام دهیم.

بنابراین شما معتقدید که با وجود تمرکز جهاددانشگاهی بر تأمین نیازهای دانش‌بنیان، همچنان لازم است این نهاد به بحث فرهنگ جهادی نیز توجه کافی را داشته باشد؟

من تلقی خود از فرهنگ را مطرح کردم، مانند وقتی‌که می‌گویم یک محققِ تراز اول شیمی، فیزیک یا زیست‌شناسی که کار جدیِ علمی و پژوهشی با این ویژگی‌ها و اهداف انجام می‌دهد، بزرگ‌ترین کار فرهنگی را انجام می‌دهد.

کار فرهنگی این نیست که ما فقط پوستر بچسبانیم، پلاکارد بزنیم یا مراسمِ بزرگداشت برگزار کنیم. این نیز بخشی از کار فرهنگی است؛ اما نیاز است تا بعد از گذشت بیش از 40 سال از انقلاب اسلامی، یک تلقی درست‌تر و صحیح‌تری از کار فرهنگِ جهادی داشته باشیم. معتقدم درصورتی‌که چنین تلقی باشد، کار فرهنگی و جهادی هنوز هم کار مهم و لازمی برای کشور ما هست.

با این توصیف معتقدید نیاز وارد شدن جهاددانشگاهی به کدام عرصه‌ها بیشتر حس می‌شود و چه حمایت‌هایی باید برای این ورود انجام شود؟

امروز در جامعه ما شاید مهم‌ترین مسأله‌ای که ما نیازمند آن هستیم و جهاددانشگاهی هم باید در این حوزه‌ ورود جدی کند، «کار علمی، فنی و تکنولوژیک کردن است». اگر بخواهیم در عرصه حیات اجتماعی خود استمرار پیدا کنیم و این جامعه با عزت و آبرو بماند، نیازمندیم تا کارِ علمی، دانشی و تکنولوژیک جدی را سامان دهیم، چون اساس پیشرفت امروز جوامع انسانی مبتنی بر دانش است.

این‌که می‌گویند جامعه دانش‌بنیان، اقتصاد دانش‌بنیان، سیاست دانش‌بنیان، فرهنگ دانش‌بنیان و غیره، یعنی همه امور و حوزه‌های فعالیت و حیات یک ملت مبتنی بر توسعه‌ی علم و دانش باشد.

بنابراین معتقدم اگر جهاددانشگاهی می‌خواهد کماکان آبرومند بماند باید در حوزه‌های دانش‌بنیان، کارِ جدی کند. این حوزه‌ها می‌تواند هم در حوزه‌ی علم و تکنولوژیک باشد و هم در حوزه‌های دیگر مانند فرهنگی و اجتماعی. بنابراین می‌طلبد که ما مسلح و مجهز به توانایی‌های دانشی و اخلاقی سرآمد در ابعاد مختلف سازمانی در جهاددانشگاهی باشیم.

اگر این کار انجام شود و در هرکدام از این حوزه‌ها سعی کنیم به‌صورت دانش‌بنیان عمل کنیم، می‌توانیم بگوییم برای جامعه مفید هستیم و برای مشکلات آتی کشور که مشکلات حاد و بغرنجی نیز هست، گام‌هایی به سمت جلو برمی‌داریم و وظایف خود را برای تحول و توسعه و پیشرفت کشور ایفا می‌کنیم.

با نگاهی به اقدامات مختلف انجام‌شده در حوزه‌های مختلف جهاددانشگاهی در طول 40 سال گذشته؛ معتقدید مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اقدام فرهنگی جهاددانشگاهی چه بوده است؟

مهم‌ترین اثرگذاری، دستاورد یا تأثیر جهاددانشگاهی، ایجاد و تعمیق اعتمادبه‌نفس در بین جوانان و متخصصان کشور بوده که نشان دهد ما قدرت و توان این راداریم که در حوزه علم و فناوری و سایر حوزه‌های کشور کار جدی و تخصصی کنیم و مسائل و مشکلات کشور خود را رفع کنیم.

این خودباوری در راستای همان سخن حضرت امام خمینی (ره) است که در یک عبارت کوتاه گفتند: «ما می‌توانیم». درواقع یکی از کارهای بزرگ جهاددانشگاهی این بود که سعی کرد ثابت کند تا نیروهای متخصص داخل کشور قادرند برای حل مسائل علمی، فنی و اجتماعی کشور، خودشان کار جدی کنند و برای معضلات کشور راه‌حل ارائه کرده و تلاش کنند تا این اعتمادبه‌نفس در بین نیروهای جوان و تحصیل‌کرده که قادر به حل‌وفصل مسائل مختلف کشور هستند، به وجود آید. این روحیه‌ی احیایِ خودباوری، خوداتکایی و اعتمادبه‌نفس مهم‌ترین دستاورد جهاددانشگاهی در حدود چهار دهه‌ای است که از فعالیت آن می‌‌گذرد.

البته جهاددانشگاهی موفقیت‌های بزرگی در حوزه‌های علمی و فنی داشته است. هم در حوزه‌ی تولید دانش، هم در بخش انتقالِ تکنولوژی و تدوین و تولید دانش فنی، دستاوردهای قابل‌توجهی داشته است که می‌توان گفت اصل همه‌ی این‌ها بر اساس آن روحیه و باور شکل‌گرفته است.

بر اساس تعریفی که در ابتدای صحبت‌های خود برای «فرهنگ جهادی» مطرح کردید، معتقدید چه اقداماتی بر اساس این تعریف‌ها در جامعه انجام‌شده که می‌تواند بحثِ فرهنگ جهادی را گسترش دهد؟

اقداماتی که بر اساس این روحیه انجام‌شده است کارهای بزرگی در جهاددانشگاهی در حوزه تولید دانش، تدوین و تنظیم دانش فنی کارها، ایجاد پروتکل‌های عملی برای کار در حوزه‌های مختلف مانند فنی و پزشکی، انتقال تکنولوژی به همراه داشته است. (یکی از مشکلات جدی کشورهای درحال‌توسعه این است که انتقال تکنولوژی و دانش را از جوامع توسعه‌یافته به کشور خودسامان دهند و همیشه وابسته به دانش و تکنولوژی کشورهای خارجی نباشند)

این نهاد تجارب خوبی در این زمینه‌ها دارد و دستاوردهای زیادی هم داشته که فقط بخشی از آن‌ها به جامعه منتقل‌شده است، البته بخشی از آن نیز شاید هنوز در دست جهاددانشگاهی مانده و کار تدریجی و اشاعه‌ای روی آن زیاد انجام‌نشده است، اما در این حوزه‌ها دستاوردهای قابل‌توجهی داشته که برای تحول و توسعه کشور بسیار مهم است.

اگر بتوان در عملکرد برخی از دستگاه‌ها قیاسی انجام داد، معتقدید با توجه به این‌که رفتار، ویژگی‌ها و کارهایی که فرهنگ جهادی در یک مؤسسه دانش‌بنیان می‌تواند انجام دهد، با دیگر دستگاه‌هایی که در این حوزه‌ی دانش‌بنیان وارد می‌شوند، چه قدر می‌تواند متفاوت باشد؟

یکسری اصول کلی درباره‌ی فرهنگ جهادی وجود دارد که مطرح‌شده‌اند، اما برخی از وجوه دیگری که شاید از ویژگی‌های جهاددانشگاهی است را می‌توان این‌طور مطرح کرد که افراد فعال در جهاددانشگاهی اولاً آن‌ها یک باور عمیق مذهبی دارند، ثانیاً کارها در این سازمان با هزینه‌های مالی و انسانی کمتر و بهره‌وری بیشتر در قیاس با سایر دستگاه‌ها انجام می‌شود. ثالثاً فعالیت‌ها عمدتاً در حوزه‌هایی متمرکز است که نیازهای اصلی امروز و فردای کشور را در برمی‌گیرد. شاید بتوان ازاین‌جهت تفاوت مهم کار در جهاددانشگاهی و در دستگاه‌های دیگر را بررسی کرد.

منظور از فرهنگ جهادی این نیست کسانی که فرهنگ جهادی دارند، حتماً در جهاد فعالیت می‌کنند، بلکه بسیاری از انسان‌ها اگر واجد و متصف به این صفات مطرح‌شده در کار و سازمان خود باشند، نیز دارای فرهنگ جهادی هستند. فرهنگ جهادی منحصر و محدود به افراد خاص و در یک سازمان خاص نیست، هر کس دارای این ویژگی‌ها بوده و قصد محقق کردن این اهداف را داشته باشد به دنبال فرهنگ جهادی است.

اما شاید ویژگی متمایز جهاددانشگاهی، در این وجه است که افراد جهاددانشگاهی کسانی هستند که علاوه بر ویژگی اولیه و نکاتِ مشترک، عمیقاً باور مذهبی دارند و معتقد به اصالت انقلاب اسلامی و تحقق اهداف آن هستند.

در این سال‌ها اقدامات مختلف جهاددانشگاهی از برگزاری مناظرات دانشجویی گرفته تا اقداماتی مانند برپایی کرسی‌های آزاداندیشی تا چه اندازه در ترویج گفتمان و فرهنگ جهادی نقش داشته است؟

اگر بخواهیم توسعه علم، فرهنگ و تکنولوژی را در کشور سامان دهیم چاره‌ای جز تن دادن به آزاداندیشی، تبادل فکر و اندیشه به‌صورت آزادانه نداریم. یعنی نمی‌توان محقق و متفکر را محدود و برای او چارچوب تعیین کرد که در این محدوده فکر کرده و انتظار آن را داشت که اندیشه و فکر در آن جامعه گسترش پیدا کند.

عملکرد کرسی‌های آزاداندیشی که در مراکز علمی و دانشگاهی راه افتاده را زیاد موفق نمی‌دانم، چون احساس می‌کنم مقدمات و استلزامات آن به‌خوبی آماده نشده‌اند، بلکه نهادهایی که وارد این کارشده‌اند با این حوزه‌ی کاری آن‌قدر که باید آشنا نبوده‌اند یا اعتقاد وافی و لازم را به این کار نداشته‌اند. از سوی دیگر بیشتر اقدامات انجام‌شده در این حوزه را بیشتر در حد کارهای نمایشی دیده‌ام تا این‌که کاری باشد که از دلِ اندیشه‌های اصیل در جامعه ایجاد، ارائه و ترویج‌شده باشد.

جهاددانشگاهی نیز باوجودآنکه در این حوزه مسئولیتی نداشته، اما کارهایی همچون برگزاری اقدامات مقدماتی برای مناظره گرفته تا نقد و بررسی‌هایِ نظریه‌هایی که توسط پژوهشگاه علوم انسانی دریکی دو حوزه با برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی و نقد و بررسی اندیشه‌ها برگزار شدند، انجام داده است که لازم است با همکاری متولیان این امر در دانشگاه‌ها این امور تقویت شوند.

در حالت کلی کرسی‌های آزاداندیشی را زیاد موفق و مثمر ثمر نمی‌دانم و تا زمانی که یک بازنگری اساسی در این مسأله رخ ندهد، قائل نیستم که بتواند کار جدی پیش ببرد و زمینه را برای تولید اندیشه‌های جدید، رهگشا و پویا ایجاد کند یا اندیشه‌های ایجادشده را در جامعه گسترش داده و ترویج کند.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا