مرثیه‌ای بر میراث

18 ماه می، مقارن با 29 اردیبهشت‌ماه رسماً روز جهانی موزه‌ها اعلام‌شده است. در تقویم ایران نیز این روز تحت عنوان روز جهانی موزه و میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. جامعه پسا انقلاب ما نه با پدیده موزه‌های عالم مدرن سرسازگاری داشته است و روی خوش نشان داده است و نه با میراث فرهنگی و مآثر تاریخی کشور نگاهی مهرآمیز داشته و از خود نشان داده است و با نظری نیک به آن و مسوولانه به این نگریسته است.

البته و صدالبته برخی نو دولتیان وبرخی مدیران جامعه پسا انقلاب ما هرگاه و هر جا که احساس کرده‌اند؛ پای سودی و بازار زر و سکه و منفعتی در میان بوده است تنور طمعشان نه‌تنها در چنگ افکندن به اموال موزه‌ها که به مواریث فرهنگی کشور داغ و شعله‌ور شده است و به هر شیوه ممکن و رنگ و نیرنگ گاه با کاشتن و گماشتن و به خدمت گرفتن برخی رئیسان و مدیران و معاونان و کارگزاران کاسب پیشه و غاصب پیشه در سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری پیشین و وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری سپسین و یا با کاشتن و گماشتن و به کار گرفتن افراد فرصت‌طلب کوشیده‌اند در امانت، خیانت کنند و میراث ملک و ملت خود را به تاراج برند و به تاراج دهند که کارنامه مردودی نیز در این عرصه و آوردگاه از خود بجای و به میراث نهاده‌اند.

به‌صراحت و بی‌اغراق به این واقعت تلخ و غم‌انگیز و نگران‌کننده می‌باید اعتراف کرد که رفتار و نحوه برخورد و کارنامه برخی مدیران و نودولتیان و مردم جامعه پسا انقلاب ما دست در دست و شانه‌به‌شانه هم در صیانت از مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی و محوطه‌های باستانی کشور نه‌تنها درخشان نبوده است که سخت مردود و نگران‌کننده هم بوده است.

حجم سنگین و وسعت و دامنه تخریب‌ها و تجاوز به محوطه‌های باستانی و ابنیه تاریخی و به تاراج دادن و بردن آثار باستانی در تاریخ کشور ما بی‌سابقه بوده است. بی‌سابقه از هر نظر! چه به تاراج دادن میراث ملموس چه ناملموس.

ممکن است گفته شود یک سنت تاریخی زنده مادام که در جغرافیای تاریخی‌اش حضور و استمرار دارد چراغش همچنان درجانش فروزان است. اقلیم معنوی ما به آن گرم و فروزان است؛ آسان تن به موزه شدن نمی‌دهد و در اکنون فرهنگ و زندگی ما حضور دارد.

حضوری فعال درصحنه نمایش، رویداد گذشته نیست و در حس و حال و زیست جهان اکنون ما حضور دارد. البته این سخن حقی است اما جامعه وجهان ما دیگر چنین جامعه وجهانی نیست. همه روی آوار و اثقال و آثار و اجساد ساختارهای فروپاشیده سنت‌ها و مواریث مدنی و معنوی خویش ایستاده‌ایم.

جمعی بی‌خبر و خفته و در خوابی سنگین زیر آوار زلزله‌های سنگین مدفون‌شده‌اند و اندکی هم نگران و هراسناک و دست به‌سوی نگهداری آنچه بجای مانده است گشوده‌اند؛ چون دریافته‌اند و هم نیک و عمیق هم دریافته‌اند که دیگر بازگشت و بازآفرینی آن سنت‌ها و مواریث از کف رفته ممکن نیست.

 تمدن دوره جدید هم تاریخی هم جهانی‌ترین تمدنی است که از سر می‌گذرانیم. آسیب‌پذیرترین نظام‌های سیاسی و کشورها آن‌هایی هستند که ملزومات و مقتضیات و نقاط قوت و ضعف آن را درک نکرده و درنیافته‌اند. نمی‌دانند ونمی فهمند در عصر چه تمدنی زندگی می‌کنند. شناخت عمیق و وثیقی از آن ندارند. در برزخ بی تاریخی به سر می‌برند. نه زیر سقف و آسمان سنت و میراث و تاریخ خود زندگی می‌کنند نه زیر سقف ارزش‌های عالم مدرن درآمده‌اند نه با آن مشحورند و نه با این مأنوس.

نه زائر معبد عالم غیب و قدس‌اند نه توریست موزه‌های عالم مدرن. نه با آن نسبت دارند نه با این رابطه‌ای استوار می‌توانند برقرار کنند. برخی از مدیران و نو دولتیان چنین انسان‌هایی هستند.

نه می‌دانند بر کدام تاریخ و فرهنگ و سنت و میراثی تکیه زده‌اند نه انسان برآمده از بطن و متن اندیشه، عقلانیت و ارزش‌های مدرنیته هستند. تصادفی نیست که می‌بینیم برخی نودولتیان و مدیران جامعه پسا انقلاب ما سعی ورزیده‌اند خلأ معنوی و برزخ بی تاریخی که گرفتارش آمده‌اند با قهر اقتصادی با اندوختن و انباشتن هرچه سکه و زر بیشتر و بیشتر البته بهر بهائی و با هر هزینه و به طریقی علی‌الخصوص و به طریق غارت و تاریخ مواریث ملک و ملت خود پر کنند!

اینجاست که مرز میان صیانت و خیانت‌درامانت هم به هم می‌ریزد و مخدوش می‌شود و خائنان به میراث ملک و ملت به مهر نواخته می‌شوند و خادمان به قهر رانده می‌شوند. ما در کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ بر کدام سنت و میراثی تکیه زده‌ایم؟ مواریث فرهنگی برای ما محمل چه معنائی است؟ می‌توان انسان بود و لحظه‌ای و آنی بی میراث چنان انسان به زندگی ادامه داد؟

جانوران حیات‌وحش به میراث طبیعی و اقتضای طبیعتشان زنده‌اند. آدمیان به میراث فرهنگی و به اقتضای فرهنگی بودنشان. فرهنگی بودن و میراثمندی انسان ذاتی انسان بودن اوست نه عارض بر او. کسی که میراثش را به تاراج می‌دهد انسان بودن خود را به تاراج داده است. کسی که در امانت خیانت می‌کند نخست به خود خیانت کرده است. روز جهانی موزه و میراث روزی نیک و میمون و مسعود برای جوامعی است که در عصری زلزله‌خیز توانسته‌اند دست به آواربرداری‌های گسترده بزنند و با گوهر ماده بجای مانده از سنت و میراث خویش صورت عالمی دیگر را بنیاد نهند و در روشن گاه منظر و معرفت و فکری نو جهان را ببینند و بفهمند.

*دکتر حکمت اله ملاصالحی- استاد پیشکسوت باستان‌شناسی دانشگاه تهران و  استاد مدعو دانشگاه آتن

 

 

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا