درخت تنومند علم به‌ریشه‌های عمیق نیاز دارد

این مجله که ساینتیفیک ریپورت (Scientific Report) نام دارد، از پرارجاع ترین و معتبرترین مجلات علمی با ضریب تاثیرگذاری 5.078 است و به همین علت، از برترین مجلات علمی در سطح دنیا به شمار می آید.
این خبر بهانه ای شد تا با دکتر حسین بهاروند گفت وگو کنیم. فرصت ارزشمند مصاحبه با ایشان بستری فراهم کرد تا این محقق ضمن ارائه توضیحاتی درباره مسیر پزشکی آینده، از دغدغه های حوزه تحقیق و پژوهش کشور ما نیز سخن بگوید.
 
سال گذشته شما برنده جایزه علوم زیستی یونسکو شدید. این جایزه بر اساس چه معیاری از سوی یونسکو به محققان اعطا می شود؟

جایزه بین المللی یونسکو در حقیقت جایزه ای در حوزه علوم زیستی بود که به دلیل تحقیق روی سلول های بنیادی و کاربرد آن در پزشکی ترمیمی در راستای بهبود کیفیت زندگی انسان ها به من اعطا شد. برای این کار، مقاله ای که نتیجه بیش از 10 سال تحقیق و مطالعه در این حوزه بود، ارسال شد.

در نهایت این فعالیت ها مورد ارزیابی و داوری قرار گرفت و جایزه علوم زیستی یونسکو به دلیل ارزش نتایج به دست آمده از این تحقیقات به من تعلق گرفت. جایزه علوم زیستی یونسکو جایزه ای 300 هزار دلاری بود و از آنجا که سه نفر به طور مشترک به عنوان برندگان این جایزه شناخته شده بودند، به هر یک از برندگان جایزه ای معادل 100هزار دلار پرداخت شد.

شما در رشته زیست شناسی تکوینی تحصیل کرده اید. منظور از زیست شناسی تکوینی چیست؟

من در رشته زیست شناسی سلولی و زیست شناسی تکوینی تحصیل کرده ام. زیست شناسی تکوینی علمی است که به چگونگی خلقت موجودات زنده از دیدگاه زیستی می پردازد. به عبارت دیگر، محققان به دنبال این هستند که مثلا در آدمی یا جانوران چشم یا قلب چگونه به وجود می آید؛ بنابراین می توان گفت زیست شناسی تکوینی علمی است که به چگونگی خلقت موجودات زنده از دیدگاه زیستی می پردازد.

سلول های بنیادی چه ویژگی دارند که آنها را از دیگر سلول های بدن متمایز می کند؟

سلول های بنیادی در حقیقت، مادر سلول های همه سلول ها هستند و می توانند به انواع مختلفی از سلول های بدن تبدیل شوند. یکی از دیگر ویژگی های اختصاصی سلول های بنیادی، توانایی نوسازی و تمایز به انواع مختلف سلول ها از سلول های خونی تا سلول های قلبی، عصب و غضروفی است. چنانچه در بدن جراحت یا زخمی ایجاد شود این سلول ها می توانند در بازسازی و ترمیم بافت های آسیب دیده نقش مهمی داشته باشند.

استفاده از ویژگی شاخص این سلول ها به چه پیشرفت هایی در حوزه علم پزشکی منجر شده است ؟

پیوند سلول های بنیادی در بافت هایی که بسیاری از سلول های آنها از بین رفته اند به ترمیم بافت آسیب دیده منجر می شود. با توجه به این ویژگی ها، استفاده از سلول های بنیادی در حوزه های زیست شناسی و درمان مورد توجه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده در حوزه سلول های بنیادی به افزایش دانش و شناخت محققان از چگونگی رشد و تکوین اندام های مختلف از سلول های بنیادی منجر شده و در شناخت چگونگی فرآیند جایگزینی سلول های سالم با سلول های آسیب دیده نقش بسیار مهمی داشته است.

این سلول ها از چه منابعی قابل تامین است؟

سلول های بنیادی بر اساس خصوصیات و ویژگی هایی که دارند در سه گروه سلول های بنیادی جنینی، سلول های بنیادی بالغ و سلول های بنیادی خون بندناف تقسیم می شوند. سلول های بنیادی جنینی از توده سلولی داخلی جنینی 14 تا 16 روزه تهیه می شود . این سلول ها می تواند همه سلول ها و بافت های یک فرد کامل را بسازد. سلول هایی که پس از تولد از بافت های مختلف فرد بالغ جدا می شود، سلول های بنیادی بالغ است؛ مثل سلول های بنیادی خونسازی که در مغز استخوان، مغز، کبد و دیگر بافت های بدن وجود دارد که می تواند به بعضی از بافت های بدن تمایز پیدا کند. سلول های بنیادی خون بندناف از بندناف استخراج می شود و در حقیقت از ویژگی هایی شبیه سلول های بنیادی خونساز مغز استخوان برخوردار است.

یکی از طرح هایی که توسط شما در پژوهشگاه رویان مطرح شده سلول های بنیادی و پزشکی ترمیمی است. این طرح اکنون در چه مرحله ای قرار دارد و چه دستاوردهایی به همراه داشته است؟

این طرح ابتدا از سلول های بنیادی جنینی موشی شروع شد و نتیجه اش راه اندازی پژوهشکده سلول های بنیادی رویان است. این پژوهشکده موضوعات مختلف از تفکر تولید علم سلول های بنیادی تا ترجمان علم سلول های بنیادی و کاربرد سلول های بنیادی را مورد توجه قرار داده است.

به این معنی که ما در این مدت سعی کرده ایم از جوانب مختلف به سلول های بنیادی نگاه کنیم ؛ برای مثال یکی از موضوعات مورد توجه ما این است که چگونه در محیط آزمایشگاهی می توان از سلول های بنیادی یک سلول عصبی ساخت یا این که چگونه می توان از سلول های بنیادی، سلول کبدی ساخت و آنها را در حیوانات مدل پیوند زد. این بخشی از ترجمان علم سلول های بنیادی است. منظر سوم مورد توجه محققان این پژوهشکده بخشی است که با مدل های جانوری پزشکی
ترمیمی مرتبط است.

یکی دیگر از منظرهای مورد نظرما توجه به سلول های بنیادی از دید مهندسی است که به آن مهندسی سلول های بنیادی یا مهندسی سلولی گفته می شود. به این معنی که آیا می توان سلول را در ساختاری قرار داد؟ ساختمان ها از واحد های سازنده ای به نام آجر و اسکلت ساخته می شوند. آجر همان واحد سازنده بدن یا سلول است و اسکلت را مهندسی می کنند. در اینجا اسکلت ساخته می شود و زیست شناسان از واحد های ساختمانی یا سلول ها استفاده می کنند که در نهایت عضو آسیب دیده به این ترتیب ترمیم و پیوند زده می شود. این فرآیند مهندسی سلولی یا مهندسی بافت نام دارد.

پزشکی مبتنی بر فرد، یکی از دیگر راهکارهای مورد نظر در حوزه سلول های بنیادی و پژوهشکده سلول های بنیادی رویان است. وقتی سرما می خوریم برای همه افراد از نسخه درمانی مشابهی استفاده می شود.

اما باید برای هر فرد یک نسخه درمان اختصاصی تجویز شود و براساس مقتضیات او و در نظر گرفتن خصوصیات ژنتیکی، آنزیم هایی که در بدن هر فرد وجود دارد یا ندارد و این که آیا نسبت به دارو پاسخ مناسبی می دهد، برای او یک نسخه درمانی اختصاصی تجویز کرد که این فرآیند همان پزشکی مبتنی بر فرد است. در دنیای امروز، پزشکی مبتنی بر فرد بسیار ارزشمند است و در درمان بیماری های مرتبط با ناباروری، سرطان و دیابت بسیار مهم و قابل توجه است.

منظر دیگر مورد توجه محققان در حوزه سلول های بنیادی درمان سرطان یا پزشکی سرطان است. سرطان یک امپراتوری چند هزار ساله است که بشر از گذشته های دور با آن مواجه بوده و تاکنون در عمل هیچ اقدامی برای این بیماری انجام نشده است.

ما سعی می کنیم نسبت به علم سرطان از منظر سلول های بنیادی نگاه جدیدی داشته باشیم. اکنون از راهکارهایی برای از میان بردن سلول های سرطانی در بدن استفاده می شود که در بعضی موارد این سلول ها بازهم به رشد خود ادامه می دهند و درمان قطعی انجام نمی شود. گفته می شود اگر یک سلول بنیادی سرطانی در بدن باقی بماند برای گسترش سلول های سرطانی در دیگر نقاط بدن کافی است. سلول های بنیادی علاوه بر این می تواند در حوزه علوم شناختی عصبی هم کاربرد داشته باشد. به این معنی که آیا می توان در محیط آزمایشگاهی مغزهای مینیاتوری ساخت و علوم شناختی مرتبط با عصب را روی آن مورد بررسی قرار داد. با دستیابی به این هدف می توان به پزشکی آینده و مسیری که پیش رو دارد، فکر کرد.

از دیدگاه شما پزشکی آینده در چه مسیری پیش خواهد رفت؟

پزشکی ترمیمی، پزشکی مبتنی بر فرد، پزشکی سرطان و علوم شناختی عصبی و همچنین مهندسی سلولی علومی هستند که آینده پزشکی را رقم می زنند. بر این اساس ما در پژوهشگاه رویان این موضوعات را به عنوان یکی از اصلی ترین محورهای تحقیقاتی مورد توجه قرار داده ایم و سعی می کنیم به هر سلولی از سلول عصبی تا کبدی و قلبی از این چند منظری که به آنها اشاره شد، نگاه کنیم. ما اعتقاد داریم آینده از آن کسانی است که بین رشته ای فکر و عمل می کنند.

آینده از آن کسی نیست که فقط زیست شناس، مهندس یا پزشک باشد. بلکه آینده به گروه پزشکان، مهندسان و زیست شناسان تعلق دارد. به همین علت ما رویان آینده را رویان بین رشته ای می شناسیم و بین رشته ای درباره آن می اندیشیم و برنامه های تحقیقاتی رویان را نیز بر همین اساس پیش می بریم.

پزشکی آینده، مجموعه ای از دیدگاه های مورد نظر ما در پژوهشکده سلول های بنیادی رویان است که پیش از این به طور مفصل درباره هریک از دیدگاه توضیحاتی ارائه شد. به نظر، پزشکی آینده باید بر بستر این دیدگاه ها پیش برود. خیلی علاقه دارم کتابی با عنوان پزشکی آینده بنویسم و در این کتاب دیدگاه هایی را که در آینده ای نه چندان دور در حوزه پزشکی مورد توجه قرار می گیرد، مورد
بررسی قرار دهم.

با توجه به صحبت های شما به این نتیجه می رسیم که تولید علم بسیار مهم است و برای رسیدن به آنچه تحت عنوان فناوری از آن نام برده می شود نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

در این موضوع هیچ شکی نیست. اگر می خواهیم درخت تنومند در حوزه علم داشته باشیم این درخت باید ریشه عمیقی داشته باشد. ریشه عمیق این درخت تولید و ترجمان علم است و آنچه در سطح ما به عنوان درخت می بینیم و از محصول آن استفاده می کنیم در واقع کاربرد علم است. هرچه ریشه این درخت عمیق تر باشد از مقاومت بیشتری در مقابله با شرایط موجود در سطح برخوردار است و بر این اساس می تواند ماندگار باشد و به حیات خود ادامه دهد و رشد کند. این نکته ای است که من به آن اعتقاد دارم. اگر بخواهیم علوم را به علوم پایه و کاربردی تقسیم کنیم این کار درستی نیست و در حقیقت غلط مصطلح است. فقط علم وجود دارد. اگر علم داشته باشیم می توانیم کاربرد علم نیز داشته باشیم.

به نظر می رسد سلول های بنیادی به تدریج دوره طفولیت خود را پشت سر می گذارد و به مرحله بعدی وارد می شود. شما آینده سلول های بنیادی را چطور می بینید؟

اگرچه اکنون هنوز سلول های بنیادی در دوره طفولیت است و به تدریج در حال ورود به مرحله نوجوانی است، اما واقعیت این است این علم سبب باز شدن دریچه های متعدد به روی محققان مختلف شده است. یعنی نه تنها می تواند درد یا دردهایی را کم کند، بلکه سبب باز شدن مرزهای دیگری در حوزه دانش شده است که این ویژگی بسیار مهم و ارزشمند است.

به نظر شما با توجه به بستر مناسبی که برای تحقیق و پژوهش در کشور وجود دارد می توان در حوزه سلول های بنیادی به دستاوردهای بزرگی دست یافت؟

می خواهم در پاسخ به این پرسش تجربه موفقی از تحقیق و پژوهش در کشور آمریکا را مطرح کنم. داستان آنچه اکنون ما در عرصه بین المللی به عنوان علم سرطان می شناسیم از اینجا شروع می شود که سال 1937 فردی به نام سیدنی فاربر ـ که پاتولوژیست بود و در بیمارستان عمومی ماساچوست کار می کرد ـ به این فکر افتاد برای درمان سرطان لوسمی راهکار درمانی پیدا کند. بیماری سرطان لوسمی بیماری ای است که در آن گلبول های سفید به مقدار زیاد تکثیر پیدا می کند و به این ترتیب جایی برای گلبول های قرمز باقی نمی ماند. این فرد شنیده بود تجویز فولیک اسید برای افرادی که به نوعی به کم خونی مبتلا هستند، می تواند به بهبود افراد منجر شود. بر این اساس تصمیم گرفت برای کودکانی که لوسمی داشتند فولیک اسید تجویز کند و مشاهده کرد برخلاف آنچه تصور می کرده است این دارو می تواند به بدتر شدن شرایط این بیماران منجر شود.

پس به این نتیجه رسید اگر برای این بیماران دارویی تجویز کند که عملکرد آن برعکس داروی فولیک اسید باشد، این دارو می تواند در بهبود حال کودکان موثر باشد.
این محقق از یکی از دوستانش ماده ای گرفت که عکس فولیک اسید عمل می کرد و این ماده شیمیایی را برای کودکان تجویز کرد. بعد از مدتی مشاهده کرد این ماده در بهبود حال بیماران تاثیرگذار بوده است اما فقط شش ماه تا یک سال به طول عمر این کودکان اضافه شد.

از سوی دیگر انجمنی به نام Varity Club وجود داشت که جمعی از سینماگران، بازیگران و تهیه کنندگان عضو آن بودند. این انجمن تصمیم گرفت در امور خیریه شرکت داشته باشد و به طور اتفاقی به این بیمارستان مراجعه کرد. از این رو به گروه خون شناسی بیمارستان مراجعه کردند و گفتند قصد دارند به این گروه کمک کنند. گروه خون شناسی بیمارستان از این انجمن خواست برای آنها یک میکروسکوپ تهیه کند.اعضای انجمن در بازدید از این گروه با دکتر فاربر آشنا شدند. دکتر فاربر برای آنها سخنرانی و توجه این انجمن را به خود جلب کرد.

آنها از اشتیاق و آینده نگری دکتر فاربر به وجد آمدند. دکتر فاربر از آنها خواست برای راه اندازی یک بیمارستان به او کمک کنند. به این ترتیب برنامه ای تنظیم و بیمارستانی برای کودکان ساخته شد که همه می دانستند با روش هایی که آن زمان در این بیمارستان به بیماران ارائه می شد، می توانند طول عمر کودکان مبتلا به لوسمی را شش ماه تا یک سال افزایش دهند. آنها به این نتیجه رسیدند علم بشر درباره این بیماری بسیار اندک است و باید راه چاره ای اندیشید.

بنابراین تصمیم گرفتند این بیماری را ریشه یابی کنند. محققان توانستند با کمک خیرین، مبالغ بیشتری را برای تحقیق در حوزه سرطان اختصاص دهند و به این ترتیب روش های درمانی جدید سرطان در 70 سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است و اکنون همه دنیا می توانند از این روش بهره مند شوند.

اگر روزی می خواهیم در زمینه هایی که بستر پزشکی آینده را تشکیل می دهد حرفی برای گفتن داشته باشیم باید همه با هم به تحقیقات در این حوزه ها کمک کنیم. البته نباید انتظار داشته باشیم نتایج این تحقیقات را بلافاصله در زندگی ببینیم.

رسیدن به نتایج این تحقیقات به زمان نیاز دارد و می توان در آینده ای نه چندان دور به جایی رسید که کشور ما در این حوزه حرفی برای گفتن داشته باشد. با این کار به دوران تمدن درخشانی می رسیم که پزشکی ایران حرف زیادی برای مطرح کردن در سطح جهانی داشت.اگر حرفی داریم باید ابتدا برادری خود را ثابت کنیم. ما در این سال ها برادری خود را ثابت کرده ایم. برای مثال در حوزه سلول های بنیادی طوری عمل کرده ایم که اکنون در سطح جهانی وقتی نقشه کشورهایی را که در حوزه سلول های بنیادی فعالیت می کنند رصد می کنیم، ایران هم
می درخشد. سابقه ما در این حوزه حدود 12 سال است. اگر این سابقه افزایش پیدا کند به موفقیت های بیشتری در این حوزه دست پیدا می کنیم. اکنون فقط رویان و با بودجه شخصی خودش فعالیت کرده است.

اگر کمک های مردمی در این فرآیند افزایش پیدا کند رویان ها ساخته خواهد شد و به عبارت دیگر کشور ما در این زمینه می تواند حرف زیادی برای گفتن داشته باشد. آنچه من در اینجا مطرح کردم یک مبنای تفکر است و من در پژوهشگاه رویان نقش معلم دارم. قرار است بر اساس این تفکر، رویان آینده ساخته شود. با کمک مردم، کشور ما رشد می کند و مردم می توانند زندگی بهتری تجربه کنند.

محققی جوان در قله های افتخار

حسین بهاروند سال 1350 متولد شد. سال 83 در مقطع دکتری زیست شناسی تکوینی از دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم سابق) فارغ التحصیل شد. این محقق سال 74، زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد بود به پژوهشگاه رویان پیوست و شش سال بعد، استاد تمام پژوهشگاه رویان شد.

دکتر بهاروند سال 82 موفق شد برای نخستین بار سلول های بنیادی جنینی انسانی و موشی را در کشور تولید کند. پس از گذشت پنج سال از دستیابی به این موفقیت، او و همکارانش موفق شدند سلول های بنیادی پرتوان القایی انسانی و موشی تولید کنند. این فعالیت ها آنها را قادر ساخت شاخه های مختلف پزشکی ترمیمی را پایه گذاری و پیگیری کنند.

دکتر بهاروند تاکنون 213 مقاله بین المللی، 99 مقاله داوری شده داخلی به همراه شش فصل در کتب بین المللی به چاپ رسانده است. هفت کتاب تألیفی به زبان فارسی و هشت کتاب ترجمه شده از دیگر آثار اوست. این محقق چهار کتاب به زبان انگلیسی تالیف کرده که توسط انتشارات Springer و John Wiley آمریکا چاپ شده است. دکتر حسین بهاروند، عضو هیات تحریریه شش مجله علمی بین المللی است و تاکنون 26 جایزه ملی و بین المللی دریافت کرده است. وی در دهمین، دوازدهمین و هفدهمین جشنواره رازی (سال های 83، 85 و 91) جایزه تحقیقات در زمینه علم پزشکی و در بیست و ششمین جشنواره بین المللی خوارزمی (سال 91) جایزه تحقیقات در حوزه علوم پایه را دریافت کرد. سال 89 در بیست و هفتمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، کتاب «سلول های بنیادی» به تألیف این محقق به عنوان کتاب برگزیده شناخته شد. بهاروند سال 89 موفق به دریافت جایزه محقق برتر جهان اسلام در حوزه فناوری و علوم از ISESCO(سازمان اسلامی آموزشی، فرهنگی و علمی) شد.

او در سال های 88و 92 جایزه دکتر هادوی را از جشنواره علمی فرهنگستان علوم پزشکی دریافت کرد. این پژوهشگر سال 93 جایزه علامه طباطبایی را کسب کرد و از سوی بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به عنوان استاد ممتاز شناخته شد. همچنین ایشان سال 93 موفق به دریافت جایزه بین المللی یونسکو ـ گینه استوایی در حوزه علوم زیستی شد. این جایزه به علت تحقیق روی سلول های بنیادی و کاربرد آن در پزشکی ترمیمی در راستای بهبود کیفیت زندگی انسان به ایشان اعطا شده است.

ذخیره امید در بانک خون بندناف

یکی از منابع تامین سلول های بنیادی، خون بندناف است. در حقیقت خون بند ناف منشایی از سلول های بنیادی است. این گروه از سلول های بنیادی مانند سلول های بنیادی خونساز مغز استخوان حاوی سلول های قرمز هستند که وظیفه حمل اکسیژن به همه نقاط بدن را به عهده دارند. سلول های سفید خون بندناف نیز در سیستم ایمنی بدن نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. پلاکت ها گروهی دیگر از سلول های تشکیل دهنده خون بندناف هستند که به انعقاد خون کمک می کنند. این گروه از سلول های بنیادی می توانند انواع مختلفی از سلول های بدن را بسازند و در ترمیم و نگهداری سلول ها هنگام جراحت و آسیب دیدگی نیز بسیار تاثیرگذار هستند. امروزه در سطح دنیا تحقیقات گسترده ای با هدف درمان بیماری و ضایعات عصبی، ترمیم بافت های آسیب دیده قلبی و استخوانی، ترمیم سوختگی ها و ضایعات عصبی و همچنین ترشح انسولین و ترمیم دیگر بافت های آسیب دیده بدن به کمک سلول های بنیادی مغز استخوان، خون بندناف و سلول های بنیادی بالغ انجام می شود. به طور کلی اختلالات سلول های بنیادی، لوسمی حاد، بیماری هایی که به نقص در تولید لنفوسیت ها منجر می شود، ناهنجاری های ارثی گلبول های قرمز و همچنین نقص ارثی پلاکت ها از بیماری هایی است که با استفاده از سلول های بنیادی خون بندناف قابل درمان هستند. علاوه بر این، بیماری هایی مانند اختلالات سیستم ایمنی مادرزادی، ارثی و همچنین آلزایمر، دیابت، پارکینسون، آسیب های نخاعی، سکته های قلبی و مغزی و کبدی نیز با استفاده از سلول های بنیادی قابل درمان هستند. اکنون در کشور ما فقط بیماری هایی مانند تالاسمی، سرطان خون و کم خونی ها که منشأ خونی دارند با استفاده از سلول های بنیادی خون بند ناف قابل درمان است.

امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته بانک خون بند ناف راه اندازی شده است که خون بندناف نوزادان را به جای دور ریختن ، در این بانک ها ذخیره می کنند تا در آینده بتوان از این منبع غنی از سلول های بنیادی برای درمان خود او یا بیماران دیگر استفاده کرد. برای این کار خون از بند ناف و جفت جدا شده و به کیسه های خون منتقل می شود. پس از آن ، خون بند ناف نوزاد منجمد و در بانک ذخیره می شود. اگر نوزاد در سال های بعد به بیماری هایی مانند سرطان خون مبتلا شود برای درمان از آن استفاده می شود.

سلول های بنیادی بند ناف در مقایسه با سلول های بنیادی مغز استخوان ، سلول های خونی بیشتری تولید می کند. تولید سلول های خونی در سلول های بنیادی بندناف ده برابر سلول های خونی تولید شده در سلول های بنیادی مغز استخوان است و بنابراین با تعداد کم سلول نیز می توان پیوند موفقی را انتظار داشت.

منبع:جام جم آنلاین

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا