چرا رسانه های ما بیمارند؟

مظاهر رسانه ای دنیای جدید چنان تازه هستند که اگر به دهه هفتاد بازگردیم و بگوییم تا بیست سال بعد ابزارهای کوچکی می آید که به اندازه یک کف دست است و جایگزین کتاب و روزنامه و هفته نامه و ماهنامه و حتی تلویزیون و رادیو می شود، کسی باور نمی کند.

چنین تصاویری در دهه هفتاد در نشریه هایی که از جنس آینده بودند مثل دانستنی ها و دانشمند منتشر می شد و چندان جدی گرفته نمی شد. همان زمان رسانه معادل روزنامه بود و روزنامه معادل کاغذ. متاسفانه هنوز هم همین طرز فکر ابزارگرایانه و تقلیل گرا را شاهد هستیم. هنوز هم بسیاری تصور می کنند روزنامه یعنی کاغذ.

اما با نگاهی به وب سایت های روزنامه ها کثیرالانتشار دنیا متوجه می شویم که این مفاهیم تغییر کرده اند. بازتولید صفحه PDF روزنامه در فضای وب صحتی بر این ادعاست.

فضای وبی که همه محدودیت ها را از پیش پای ما برداشته نزد مدیر رسانه ایرانی گرفتار محدودیت هایی بیشتر از محدودیت های کاغذ شده است. چرا؟ چون هنوز اصالت با کاغذ است. هنوز هم رسانه ایرانی گرفتار کاغذ است و بحران حاکم بر رسانه ایرانی از جنس گرانی و نایابی کاغذ است. چرا؟ چون مدیر رسانه ایرانی تصور می کند محتوا به همراه بستر آن است که ارزش دارد، وگرنه محتوا و ذهنیت هیچ ارزشی ندارند مگر اینکه از طریق کاغذ به عینیت تبدیل شوند.

این در حالی است که اکنون رسانه های جهان برای اشتراک دو حالت دارند؛ فقط آنلاین و آنلاین به همراه نسخه چاپی. قیمت این دو چه تفاوتی دارد؟ هیچ. نکته مهم اینجاست که اولویت با فضای دیجیتال است و در صورت لزوم مخاطب می تواند نسخه چاپی را هم داشته باشد و در کمال تعجب ما لازم نیست برای آن هزینه جدایی بپردازد. چرا؟ چون اصالت با محتواست و نیازی نیست برای کاغذ و چاپ و توزیع هزینه دیگری بپردازید.

بنابراین تعجبی ندارد که ما در دنیای رسانه نه به ژنرال ها بلکه به سربازان پیاده می بازیم. وقتی مدیر رسانه ای خودش را با فضای کپک زده و واپس گرا تطبیق می دهد و بنده زمان می شود نتیجه می شود باخت در هر جبهه و هر نبرد رسانه ای. ولی اشتباه نکنید. نه رسانه میدان جنگ است و نه فعالان رسانه ای چریک های این جنگ نرم.

چنین استعاره های اشتباهی ما را دچار خطای این همان پنداری می کنند. ما به اشتباه تصور می کنیم رسانه میدان جنگ است و همه آنچه را درباره میدان جنگ در سر داریم تطبیق می دهیم با رسانه. این چیزی است به دور از واقعیت. رسانه رسانه است، ابزاری در دنیای جدید و مدام در حال تغییر.

عدم درک تغییر درباره رسانه است که باعث می شود ما نتوانیم بفهمیم که روزنامه ها در جهان نمرده اند، بلکه تغییر ماهیت داده اند. نه این حرف درست است که رسانه های چاپی از بین رفته اند نه این حرف درست است که برای اثربخشی در عالم رسانه باید از فرق سر تا نوک پا دیجیتال شد.

عدم مخاطب شناسی و عدم درک تغییر باعث شده است که هر پدیده ای در رسانه های ایرانی به یک بحران تبدیل شود و مدیریت آن بلافاصله از دست خارج شود.

علاوه بر این، مصیبت دیگری هم بر ما وارد شده است: تورم رسانه ای انحصاری به نام صدا و سیمای ملی! صداوسیمایی که با پول بیت المال اداره می شود و هیچ نیازی به پاسخگویی به هیچ کجا ندارد و در نهایت در نبود رقیب و استفاده نامحدود از منابع محدود دودش به چشم همه رفته است. رسانه انحصاری تنها رقیبش را آنجایی می داند که مخاطبانش به آن توجه می کنند و فقط از این ناراحت است که چرا مخاطبانش سرتاپاگوش حرف های او نیستند.

کرونا و ده ها مصیبت دیگر در فضای رسانه ای ایران فیتیله انفجارهایی هستند که باروت آن پیش از این آماده شده است.

*رضا قربانی-روزنامه نگار

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا