آقای ماسک به کجا میرود؟
هفته گذشته، شرکت فضایی اسپیس ایکس با موفقیت پرتابگر فالکون هوی خود را آزمایش کرد. این اتفاقی مهم در دنیای کاوشهای فضایی است و در تاریخ عصر فضا ثبت خواهد شد.
شرکت اسپیس ایکس که نخستین شرکت خصوصی است که پیشتر موفق شده بود پرتابهای فضایی مداری را با موفقیت انجام دهد و پرتاب محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی را بر عهده بگیرد گامی دیگر در راستای تحقق هدف جاه طلبانه بنیانگذار پرآوازه خود برداشت.
موشک سنگین فالکون بهطور بالقوه امکان سفر به مدارهای متوسط و مرتفع و همچنین سفرهای فرامداری را دارد و میتواند محمولههای سنگین را به سفرهای میانسیارهای بفرستد. این موشک در حال حاضر قویترین پرتابگری است که در جهان وجود دارد و بعد از موشک ساترن که مأموریتهای آپولو را عازم ماه کرد، قویترین پرتابگر تاریخ به شمار میرود.
اما اینهمه داستان اهمیت فالکون هوی نیست.
ویژگی مهمی که در طراحی فالکون هوی موردنظر قرارگرفته است و باعث میشود تا اهمیت این پرتاب موفق دوچندان شود معماری پرتاب است. برخلاف نمونههای قبلی که زمانی که طبقات اولیه پرتابگر سوخت خود را مصرف کردند در قالب زبالههای فضایی در مدار باقیمانده یا به زمین سقوط میکردند و بهجز یکی دو مورد (بوسترهای شاتلهای فضایی) عملاً قابلاستفاده مجدد نبودند. در این مورد هر دو موشک جنبی پرتابگر و همطبقه اول موشک اصلی پس از به پایان رساندن سوخت خود و پایان وظیفه در مسیر هدایتشده به سمت زمین فرود میآیند و بهطور عمودی بر محل مشخصشده فرود مینشینند. این اتفاقی کلیدی است.
اهمیت این اتفاق در این است که زمانی که این مأموریتهای مراحل آزمایشی خود را به پایان رساندند و وارد مرحله عملیاتی شدند، بخش عظیمی از بودجه پرتاب کاهش پیدا میکند. بهجای اینکه برای هر مأموریت موشکهای جنبی و طبقه اول مستقل ساخته و بعد دور انداخته شود، این طبقات میتوانند مورد بازیافت قرار بگیرند و بدین ترتیب بخش عمدهای از هزینههای پرتابهای دوردست کاهش یابد.
این کاهش هزینه دو تأثیر مهم در آینده بخش فضایی دارد (البته به شرطی که این روند ادامه یابد و اسپیس ایکس بتواند پروژه فالکون هوی خود را دنبال کند).
نخست اینکه با کاهش هزینه ارسال ماهواره به مدارهای مرتفع و همچنین ماه و مریخ، انجام مأموریتهایی به این مقاصد در بازه امکانپذیر برای شرکتهای خصوصی، تحقیقاتی و پژوهشی کوچکتر قرار میگیرد.
بدین ترتیب بسیاری از پروژههای ارزانقیمت به مقصد مدار دوردست، ماه، مریخ یا کمربند سیارکها میتواند شکل بگیرد.
این امر بهخصوص برای آنهایی که رویای دوردست مستعمرهسازی و معدن کاری فضایی را دارند کلیدی مهم و مطلایی به شمار میروند.
بخش دوم اهمیت این طرح اما به سازمانهای دولتی بزرگ بازمیگردد. با کاهش هزینه پرتابهای اینچنینی ناسا میتواند ارسال محمولهها و کاوشگرهای خود را به قیمت بسیار ارزانتری ازآنچه اکنون هست به شرکتهای خصوصی مانند اسپیس ایکس و رقبای احتمالی آینده آن سفارش دهد و در عوض بودجه کلانی که به این امر اختصاص داده میشد را صرف طراحی مأموریتهای بیشتر و متنوعتر کند.
آغاز یکراه
نباید فراموش کرد که آنچه هفته گذشته رخ داد تنها نخستین آزمایش این مأموریت بود. احتمال بالایی وجود داشت که این مأموریت با شکست روبرو شود. همانطور که پرتاب فالکون – 1 در سه تلاش نخست خود نابود شد و تنها در چهارمین تلاش بود که به نتیجه رسید؛ اما مأموریت آزمایشی نهتنها در بخش اصلی که فرستادن محمولهای با وزن مشخص به مدار و قرار دادن آن در مداری به دور خورشید بود موفق شد که دو موشک جنبی آن بهطور همزمان و موفقی بر سکوی فرود خود فرود آمدند و برای استفاده مجدد آماده خواهند شد.
هنوز پارامترهای زیادی هست که باید در طول آزمایشهای بعدی موردتوجه قرار بگیرند و اصلاح شوند تا آژانسهای بزرگی مانند ناسا و بخش خصوصی آماده شود که محمولههای گران و باارزش خود را به اسپیس ایکس بسپارد و شرکتهای بیمه حاضر شوند این محمولهها را بیمه کنند.
اما همین هم گام مهمی است که دروازه این امکانات را بهسوی ما بازکرده است. بهخصوص که این پرتاب مسیر اسپیس ایکس را بهسوی رویای اصلی بنیانگذار عجیب خود، ایلان ماسک هموارتر میکند. ایده جاه طلبانه ماسک مسکونی کردن مریخ است و به نظر میرسد هرچقدر هم که این ایده برای دیگران خندهدار باشد ماسک در آن جدی و ثابتقدم است و گامبهگام به آن نزدیک میشود.
محموله پرحاشیه اولین پرتاب
برای آزمایش امنیت پرتاب و توانایی این پرتابگر در قرار دادن محمولههای آینده در مدارهای تعیینشده شرکت اسپیس ایکس باید محمولهای آزمایشی که ازنظر وزنی با وزن محمولههای آینده هماهنگ بود را سوار بر طبقه فوقانی موشک خود میکرد تا درصورتیکه موشک از دل مراحل دشوار پرتاب بهسلامت گذرد امکان رها کردن محموله در مدار و فرستادن آن از مدار پارکینگ به مدارهای فرازمینی نیز مورد آزمایش قرار بگیرد.
ایلان ماسک ادعا میکند سعی کرده است به ایدهای خندهدار و ابلهانه برای این محموله آزمایشی دست یابد و بهجای وزن کردن بار اضافی محمولهای را بفرستد که در عین مفرح بودن هزینه اضافی برای شرکت او به همراه نیاورد. به همین دلیل درنهایت تصمیم گرفت خودروی گرانقیمت و شخصی سری رودستر خود را به همراه مانکنی از یک راننده در طبقه فوقانی این موشک قرار دهد.
البته که آقای ماسک احتمالاً درباره اینکه این ایده ابلهانه است با ما شوخی میکند.
این یکی از بهترین استفاده از فرصتهای جنبی است که ممکن است مطرح شود. درصورتیکه مأموریت شکست میخورد شرکت اسپیس ایکس خسارت اضافی بابت محموله نداشت و تمام خسارت متوجه شخص ماسک بود؛ اما اگر موفق میشد که شد، نهتنها میتوانست توجه انبوهی از مردم را بهسوی این مأموریت جلب کند که یکی از مهمترین تبلیغات تاریخ جهان را برای خودروسازی تسلا فراهم کند. او نهتنها خودروی خود را به سفری دور و دراز در بیرون از جادههای رایج فرستاد که درعینحال با انتخاب ترانه معروف دیوید بویی که یکی از محبوبترین خوانندههای معاصر است، توجه گروه مخاطب دیگری را نیز به این پروژه جلب کرد؛ و البته که ترانه انتخابی به نام زندگی در مریخ، هدف نهایی ماسک را به یاد او و دیگران میآورد.
البته این تنها محموله تسلای عازم به سفر میانسیارهای نیست. لوحهای فشردهای شامل بخشی از اطلاعات زمینی و ازجمله سه جلد کتاب بنیاد نوشته ایزاک آسیموف، به همراه این خودرو عازم این سفر بیپایان است.
از دید اقتصادی با در نظر گرفتن اینکه نهادی مانند اسپیس ایکس و همینطور تسلا شرکتهای خصوصی هستند که برای توسعه و پیشرفت و زنده ماند به سرمایهگذاریهای متعدد و گرانقیمت نهادها و افراد سرمایهگذار نیاز دارند چنین تبلیغی هم بازاریابی بینظیری است و هم نشان میدهد که ماسک در مسیر جاه طلبانه خود ثابتقدم است.
از دیدی شخصی نیز برای کسی که از سالها قبل تلاش کرده تا برخی از مهمترین صنایع جهان امروز از نیروهای خورشیدی گرفته تا خودروسازی و صنایع فضایی را دگرگون کند و در این راه هم سختیهای زیادی تجمل کرده و همبارها و بارها طعم شکست را تجربه کرده است، این فرصتی استثنایی است که با هدیهای بهظاهر ابلهانه تفریح کند.
بسیاری ایراد گرفته بودند چرا در این محموله تجهیزات علمی قرار نداده بود و ماسک و اسپیس ایکس را به فریبکاری متهم میکردند. به قول حمله معروف کتاب راهنمای مفت سواران کهکشان نوشته داگلاس آدامز که اتفاقاً بر داشبورد این خودرو تسلا هم نقش بسته است باید به این افراد گفت: «وحشتزده نشوید»
اولاً این پرتابی آزمایشی بوده است. هیچ نهاد علمی و پژوهشی جدی در شرایط منطقی حاضر نیست میلیونها دلار حاصل تحقیقات خود را به پرتابی بسپارد که احتمال بالایی برای شکست آن وجود دارد و برای نخستین بار آزمایش میشود و شرکت بیمهای حاضر نیست در پرتابی آزمایشی محمولهای را بیمه کند. دوم اینکه این محموله که میتوانست تنها بلوکهای فلزی به وزن مشخص یا هر چیز دیگر باشد، ابزاری شخصی است. نه ابزاری بر مبنای بودجه دولتی که حق طلبکاری به ما بدهد. سوم اینکه این اتفاق باعث شده است تا جمع کثیری که بهطور طبیعی توجهی به این پرتاب و اخبار فضایی نمیکردند آن را دنبال کنند و این ترفند ابزاری برای جلبتوجه جمع کثیری به این مأموریت و کاوش فضا شده است. همزمان این ترفند بدون آنکه اثر سویی داشته باشد بازاریابی و شکار سرمایه برای آینده شرکتهای تحت مدیریت ماسک را آسانتر میکند و رد نهایت فردی که این شرکت را از پایه بنیان گذاشته است توانسته با این آزمایش کمی دلخوش شود. نکته مهمتر از همه اینکه در کنار این کار یکی از مهمترین پرتابگرهای تاریخ فضایی با موفقیت آزمایششده است. به این آدم مجال نفس کشیدن بدهید. چطور به مردی که دنیای فضا را دگرگون کرده است اجازه نمیدهیم به هزینه شخصیاش و در پرتابی آزمایشی انتخاب کند که چه چیزی را به فضا میفرستد؟
البته همه اینها به این معنی نیست که ماسک اسطوره و قهرمانی بیخطا است. اتفاقاً ایلان ماسک و. افرادی مانند او که در فضای سیلیکون ولی کار میکنند برای موفقیت باید رفتارهایی را داشته باشند که برای بسیاری از ما قابلقبول یا تحمل نیست. در بسیاری از موارد ماسک پیشبینیهای خطایی را انجام داده است و برخی از گفتههای او با هیچ منطقی سازگار نیست (مانند ادعای اینکه ما درون شبیهساز رایانهای تمدنی دیگر زندگی میکنیم یا ادامه توسعه هوش مصنوعی باعث قیام کامپیوتر علیه انسان میشود) اما باید موضوعات را در جای خود دید.
هفته گذشته آقای ماسک و همکارانش روزی تاریخی را در عصر فضا ثبت کردند. دمشان گرم و سرشان خوش باد و رؤیاهایشان غریبتر از قبل.
پوریا ناظمی/روزنامه نگار علم
No tags for this post.