زندگی به سبک ریاضی

 تقریباً می‌توان با قطعیت گفت که چنین شناختی بیشتر بر جنبه محاسباتی ریاضیات و کمتر بر رویکرد استدلالی آن استوار است. همین مسأله باعث می‌شود ما چیزی را ناچسب، بی‌فایده، آزاردهنده و کسل‌کننده بدانیم که در واقعیت هم‌چنین است.

طبیعتاً بخش محاسباتی ریاضی، جذابیت چندانی ندارد. مخصوصاً امروزه که ذهن انسان به‌طور طبیعی علاقه‌مند به فکر کردن در مورد مسائل محاسباتی نیست؛ چراکه ساخت‌یافتگی مغز در عصر حاضر در کنار نرم‌افزارها و اپلیکیشن های محاسبه‌گری که مسائلی این‌چنینی را حل می‌کنند، ترجیح می‌دهد این‌گونه کارها را به ماشین‌حساب یا کامپیوتر بسپارد.
ازاین‌رو طرح این پرسش که ریاضی در زندگی روزمره چه جایگاهی دارد و به چه دردی ممکن است بخورد، بسیار وابسته به آن است که منظور ما از ریاضیات چیست. ممکن است ما بخواهیم از ریاضیات برای سرمایه‌گذاری، خرید ملک، شرکت در بازار بهابازار، مقابله با مشکلات اقتصادی خانه، نحوه بودجه‌بندی درآمد برای مخارج منزل یا مثل آن استفاده کنیم. گرچه در ظاهر چنین مسائلی با تجزیه‌وتحلیل مواجه هستیم و برداشت معمولی ما این است که تجزیه‌وتحلیل به استدلال نیاز دارد، اما باید گفت که در کلیه این موارد ما باحالتی حرفه‌ای از بررسی داده‌ها مواجه هستیم و هرکسی که در این زمینه حرفه‌ای باشد می‌تواند با استفاده از داده‌ها، تأثیر دادن پارامترهای مؤثر و استفاده از فرمول‌های مناسب، آهنگ تغییرات را محاسبه کند و پیش‌بینی حساب‌شده‌ای از آینده یک نمودار را به دست دهد تا تصمیم‌گیری مناسب صورت پذیرد. صدالبته این از اهمیت مسأله نمی‌کاهد و تأکید بر عبارت حرفه‌ای بودن مؤید همین مسأله است. بااین‌حال این چیزی نیست که ما از بخش منطقی و استدلالی ریاضی انتظار داریم.
اجازه دهید با مثالی این امر را بیشتر موردبررسی قرار دهیم. استفاده از یک دستگاه پزشکی مثل سی‌تی‌اسکن یا ام‌آرآی به یک متخصص حرفه‌ای نیاز دارد. کسی که بتواند به خوبی دستگاه را تنظیم کند و اطلاعات مستخرج از آن را تجزیه و تحلیل کند. اما این کار صرفاً بر پایه گذراندن دوره آموزشی مناسب صورت خواهد پذیرفت. از سوی دیگر ممکن است ما به متخصصی نیاز داشته باشیم که بتواند دستگاه جدیدی برای نیازی پزشکی را خلق کند. مسلماً کار این دو نفر متفاوت است و هیچ کدام نمی‌توانند به جای دیگری به انجام وظیفه بپردازند.

ریاضیات مدرسه‌ای و دانشگاهی ما متخصصین ریاضی‌شناسی را تربیت می‌کنند که می‌توانند با دستگاه‌های ریاضی به خوبی کار کنند و مسائل محاسباتی آن را حل کنند. ابعاد زندگی روزمره اما بسیار وسیع‌تر از این است. ممکن است ما در هر لحظه با مشکلی جدید در زندگی مواجه شویم که فرمول از قبل تعیین شده‌ای برای آن وجود نداشته باشد. در چنین حالتی است که ما به یک مخترع برای اختراع دستگاهی جدید در ریاضیات احتیاج داریم. علم اقتصاد در حالت معمولی خود مثل یک دستگاه سی‌تی‌اسکن است که افراد حرفه‌ای قادر به انجام کار با آن هستند ولی وقتی پارامترهای مشکلات اقتصادی بیشتر می‌شود دیگر فرمول‌های شناخته شده پاسخگو نخواهند بود و باید با استدلالی مبتنی بر منطق علم اقتصاد به دنبال دستگاهی جدید برای رفع مشکل اقتصادی به وجود آمده باشیم. این ممکن است در سطح وسیع برای یک کشور رخ دهد یا در سطحی کوچک‌تر برای حل مشکل اقتصادی یک خانواده خود را نمایان سازد.

استفاده از ریاضیات در زندگی روزمره می‌تواند دو جنبه مختلف داشته باشد: استفاده حرفه‌ای از ریاضیات بر اساس فرمول‌های شناخته شده یا تبیین سیاستی جدید مبتنی بر نگرشی منطقی و استدلالی از ریاضی.

آنچه برای اکثر مردم کسل‌کننده جلوه می‌کند نوع اول ریاضیات است و از نظر مردم اگر قرار است این استفاده در طول زمان ثابت باشد دیگر نیازی به این همه هیاهو نیست. اکثر مردمی که بیرون دایره ریاضیات منطقی و استدلالی ایستاده‌اند معتقدند دو دو تا همیشه چهار تا می‌شود و دیگر نیازی به رشد ریاضی نیست و اگر قرار است از همان دو دو تا چهار تای همیشگی استفاده کنیم چه نیازی است که ریاضیات را بیاموزیم یا بیاموزانیم چون این کار به راحتی توسط یک ماشین حساب انجام می‌شود.

نکته مهم در تلقی ما از کلمه ریاضیات و پیچیدگی مسائل و مشکلاتی است که با آنها مواجه شده‌ایم. اگر این دو مشخص شوند ریاضیات می‌تواند بسیار مفید باشد و به شکل غافلگیرانه‌ای در حل مسائل وارد شود. چیزی که از ریاضیات مدرسه‌ای و حتی دانشگاهی در بسیاری موارد انتظار نمی‌رود.

 

دکتر مجیدمیرزاوزیری /ریاضیدان- محقق و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا