نمک دریاچه ارومیه در چشم مردم

دریاچه ارومیه جان مردم را تهدید می‌کند

خلیل ساعی، مدیرکل ستاد بحران آذربایجان غربی، نسبت به تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه و تاثیراتی که بر زندگی و سلامت جسمی مردم مناطق اطراف آن می‌گذارد هشدار داده است. تبعاتی که تا شعاع 500 کیلومتری این دریاچه، یعنی استان‌ها و شهرهای همجوار دریاچه را گرفتار می‌کند. شیوع انواع بیماری‌ها از مهم‌ترین و خطرناک‌ترین عوارض ریزگردهای نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه است که جان حداقل 14 میلیون نفر از مردم آن مناطق را تهدید می‌کند.

 

پول‌هایی که هدر رفت

یکی از موارد مورد بحث درباره دریاچه ارومیه همواره هزینه‌هایی بوده است که بی‌دلیل برای آن انجام شده است. در شرایطی که دولت با مشکل بودجه مواجه است، دریافت کمک‌های مالی از جانب کشورها و نهادهای خارجی (فاینانس خارجی) پیشنهاد قابل توجهی است، اما مسئله مهم‌تر از دریافت منابع مالی، نحوه خرج کردن آن‌ها است. این منابع چگونه باید خرج شوند؟ منابع مالی گذشته چگونه به مصرف رسیدند؟ بازده آن‌ها چه بوده است؟ آیا گزارشی از هزینه‌کرد آن‌ها منتشر شده است؟ آیا ستاد احیاء دریاچه ارومیه اعلام کرده است که منابع مالی قبلی چه‌قدر بوده است؟ صرف چه اموری شده است؟ و نتایج آن به تفکیک چه بوده است؟ و…

پاسخ به همه این سوالات از این جهت حائز اهمیت است که ضرورت بررسی اشتباهات رخ‌داده تاکنون را مشخص می‌کند. یک مثال بارز در زمینه این اشتباهات، یکی کردن ورودی آب زرینه‌رود و سیمینه‌رود در مبدأ دریاچه ارومیه است که بدون هیچ دلیل و توجیه فنی اتفاق افتاده و صرفاً یک هزینه سازه‌ای بسیار گران برای دولت ایجاد کرده است. یا هزینه گزافی که برای کاشت گیاهان مقاوم به شوری در اطراف دریاچه ارومیه صورت گرفته برای آن‌که ریزگردهای نمکی را کنترل کنند و نه تنها این نتیجه به درستی حاصل نشد که بخش زیادی از این گیاهان هم خشک شدند.

این اقدامات و کارهای مشابه دیگر که با صرف هزینه کلان انجام گرفته‌اند، چه نتیجه مثبتی داشته‌اند؟ چرا به جای بهینه‌سازی مصرف آب کشاورزی و دادن حقابه ارومیه به انواع روش‌های جایگزین روی آورده‌ایم؟

 

بهتر است که واقعیت را بپذیریم

هیچ‌کدام از سوالات بالا جوابی منطقی و قابل‌قبولی ندارند، چرا که واقعیت تنها یک مسئله است: دریاچه ارومیه تنها با پس دادن حقابه سالیانه‌اش احیاء می‌شود. بخش عمده این حقابه در بخش کشاورزی به مصرف می‌رسد و تنها راه بازگشت آن به دریاچه ارومیه و احیاء این دریاچه، بهینه‌کردن مصرف آب کشاورزی، کاهش سطح زیر کشت و رها کردن آب برای دریاچه ارومیه است.

باید پذیرفت که سایر روش‌ها برای احیاء دریاچه ارومیه، راه‌های آزموده‌شده‌ای هستند که در خصوص بسیاری از آن‌ها از ابتدا کارشناسان همواره هشدار عدم نتیجه‌بخشی داده‌ بودند.

چنان‌چه دریاچه ارومیه کاملاً خشک شود، باتوجه به تجربه خشک شدن دریاچه آرال، تمام گمانه‌زنی‌ها درخصوص آن و در آینده‌ای نه چندان دور می‌توانند واقعی شوند. به این معنی که نرخ شیوع بیماری‌هایی مانند انواع بیماری‌های پوستی، انواع سرطان‌ها، بیماری‌های ریوی و آسم که ناشی از ریزگردهای نمکی هستند، در شعاع بسیار گسترده حتماً بالا خواهد رفت و هزینه‌های بسیار سنگینی را روی دست سیستم درمانی کشور خواهد گذاشت. مضاف بر آن، ریزگردهای نمکی که لزوماً تمام‌شان هم نمک طعام نیستند و ترکیبات خطرناکی دارند، می‌توانند همین کشاورزی‌ای را که موجب خشکیدن دریاچه ارومیه شد، تهدید کنند و باعث زوال کشاورزی و مرگ اکوسیستم‌ها در آن منطقه شوند.

بنابراین خبر دریافت منابع مالی برای احیاء دریاچه ارومیه به خودی خود، خوشحال‌کننده است، اما اگر باز هم قرار باشد که این هزینه‌ها کماکان صرف امور ساخت سازه و کارهای بی‌موردی مانند آن شود، چندان دردی از دریاچه ارومیه دوا نخواهد کرد.

درمان درد دریاچه ارومیه تنها و تنها پذیرش یک واقعیت است: آب دریاچه ارومیه باید از بخش کشاورزی پس گرفته شود و به دریاچه ارومیه برگردانده شود.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا