مرزهاي كاري خود را مشخص كنيد

روزنامه نگاری در کشورهای مختلف از دل رویکردهای مختلفی بیرون امده است اما در نهایت و در دنیای پیچیده و به هم پیوسته امروز تبدیل به ابزاری مهم و حیاتی برای تضمین پاسخگویی و شفافیت شده است.

آن را رکن چهارم دموکراسی می نامند و وظیفه نظارت، گزارشگری، پرسشگری و دنبال کردن حقیقت و افشا کردن کسانی که قصد دارند از مقام و جایگاه و نفوذ خود برای پرده پوشی ها و پنهان کاری استفاده کنند، بر عهده زنان و مردانی است که در این راه قدم گذاشته اند.

بسیاری از ما روزنامه نگاران از دل نهادهای دانشگاهی با ساز و کار روزنامه نگاری آشنا شده ایم و برخی دیگر از دل فعالیت ها یا رشته ها و آموزش های دیگر به این دنیا آمده ایم. هر دو گروه اما بخش عمده ای از مهارت های خود را در مواجهه با دنیای واقعی به دست آورده ایم.

به همین دلیل هم هست که فرآیند کارآموزی برای فارغ التحصیلانی که تازه از دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند یا کسانی که می خواهند وارد دنیای مطبوعات حرفه ای شوند فوق العاده مهم و ضروری است. در فضای کار است که روزنامه نگاران با چالش های عملی آشنا می شوند و از تجربه دیگران میآموزند و گاهی خطا می کنند و گاهی موفق می شوند مرزهای ساختار موجود را به جلو ببرند.

برخی از ما روزنامه نگاران حاضریم جان خود را به خطر بیندازیم و به میادین جنگ، میانه بحران های طبیعی و موقعیت های خطرناک برویم، با دنبال کردن سوژه هایی که می دانیم دانستن آن برای عامه مردم مهم و برای معدودی ناخوش آیند است خود را در معرض تهدیدهای جانی و مالی و تهمت ها و افتراها قرار می دهیم و گاهی در این راه به طور فیزیکی آسیب می بینیم و حتی جان خود را از دست می دهیم. گاهی اسیر می شویم و گاهی به انواع و اقسام تهمت ها متهم می شویم.

ما این خطرات را به جان می خریم چون به اهمیت خود و کار خود باور داریم. ما گمان می کنیم که دنیای ما با آگاهی مردم و رای دهندگان جای بهتری می شود. ما سعی می کنیم به مکاشفه ای درونی دست بزنیم و جهت گیری ها و ترجیحات خود را بشناسیم و در حالی که از آن ها آگاهیم سعی کنیم حتی الامکان در گزارشگری خود آن ها را مهار کنیم و جایی که از دستمان خارج می شود به مخاطب خود این پیش زمینه ها را یادآور کنیم. ما سعی می کنیم برای هر گفته و شنیده ای که منتشر یا بازنشر می کنیم تحقیق لازم را انجام دهیم تا مطمئن باشیم آن چیزی که می گوییم معتبر است.

از همه مهم تر ما داستان گو هستیم. ما داستان های دیگران را روایت می کنیم. روزنامه نگاران اگرچه در میانه میدان هستند اما معمولا – مگر در دوران بازنشستگی که خاطرات خود را می نویسند – سعی می کنند از گفتن داستان خود دوری کنند و خود را در نقش ناظری تیزبین که داستان دیگران را می بیند و روایت می کند قرار دهند.

روزنامه نگاری حوزه غریب و متفاوتی با سایر حرفه ها است

دلیل این تفاوت عدم ساختار اعتبار بخش در دنیای روزنامه نگاری است. شما برای اینکه اجازه وکالت داشته باشید باید ضمن نشان دادن آگاهی و تسلط خود بر بدنه دانش حقوق، حتما از دانشگاه دارای رشته تخصصی حقوق فارغ التحصیل شده باشید و با گذراندن آزمونی مشخص اجازه وکالت را به دست آورده باشید. این اجازه نامه شما را در برابر نهادی نظارتی مسوول می کند و این نهاد می تواند در صورت تخلف اجازه فعالیت شما را بگیرد. در صورت از دست دادن مجوز وکالت شما اجازه کار حرفه ای ندارید و در صورتی که اقدام به وکالت کنید مجرم شناخته می شوید.

پزشکان و مهندسان نیز همین گونه اند آنها زیر مجموعه نهادی نظارتی هستند که باید بر طبق اصول آن ها رفتار کرده و در صورتی که تخلف کنند از سوی آن نهاد از فعالیت باز می مانند.

دنیای روزنامه نگاری اینگونه نیست

هیچ نهادی نمی تواند به شما مجوز روزنامه نگاری اعطا کند یا آن را از شما سلب کند. شما لازم نیست مدرک تحصیلی خاصی داشته باشید تا روزنامه نگار به شمار آیید یا حتی در رسانه ای بزرگ یا ثبت شده کار کنید تا خود را روزنامه نگار بدانید.  دلیل خوبی هم برای این کار وجود دارد. وظیفه اصلی و حیاتی روزنامه نگاران افشاگری مواردی است که کسانی ترجیح می دهند در خفا بماند. با ایجاد ساختاری نظارتی با چنین شدت و قدرتی،امکان فساد افزایش می یابد. نهادهای قدرت می توانند نهاد نظارتی فرضی را تحت فشار قرار دهند و خبرنگارانی را که منافع آن ها را تهدید می کنند از کار باز دارند.

این ریسکی نیست که جامعه بتواند هزینه آن را بپردازد. با این وجود این ساده سازی ظاهری سوی منفی هم دارد و مهم ترین آن رشد پدیده شبه ژورنالیسم است. افراد، نهادها، سازمان ها یا ساختارهایی که در ظاهر از ابزارهای ژورنالیسم استفاده می کنند اما نمی توانید آن ها را به هیچ وسیله ای در قالب مفهوم کلاسیک ژورنالیسم – از نظر محتوا – قرار دهید. بدین ترتیب گاهی یک وبلاگ نویس تنها ممکن است بیش از یک نهاد عریض و طویل دقت ژورنالیستی داشته باشد و نهاد و سازمان و روزنامه ای بزرگ با میلیونها تیراژ و مخاطب ممکن است تنها محتوای تبلیغی، زرد و بی ارزش تولید و منتشر کند.

راه حلی که برای این تناقض وجود دارد افزایش سواد رسانه ای در بین مردم است اما فراتر از آن ما، روزنامه نگاران باید مرزهای خود را مشخص تر کنیم.

چه چیزی به ما اعتبار می بخشد؟ چه چیزی تمایزی میان یک برنامه شایعه ساز و بی ارزش محتوایی با یک برنامه رسانه ای ارزشمند را مشخص می کند؟ دقت، صحت، چارچوب درست، صداقت و حرفه ای گری و ارزشی که به اسم و امضای خود می دهیم نمونه هایی از این سنجش ها هستند.

اگر مطلبی با امضای من منتشر شود، اگر من در مقابل دوربین قرار بگیرم، اگر در برنامه ای رادیویی شرکت کنم نام و اعتبار من در میانه میدان است و اگرچه داستان داستان من نیست، اگر در روایت داستانی که بر عهده گرفته ام اشتباه کنم امضای من است که به مخاطب خیانت کرده است.

ما وقتی برای انجام گفتگو مصاحبه ای مهم در مقابل دوربین می نشینیم باید از قبل برای آن آماده باشیم.ما دربرابر مردم و وقتی که آنها به دیدن و تماشای ما یا خواندن محتوای ما اختصاص داده اند مسوولیم. این وقتی است که اگر از آن سوء استفاده کنیم هیچ گاه به مخاطب ما باز نمی گردد و ما در قتل آن دقایق زندگی مخاطبان خود سهیم هستیم.

همه ما می دانیم که در دنیای واقعی و در ساختارهای متفاوت همیشه محدودیت هایی وجود دارد. کسی انتظار معجزه ندارد که یک شبه همه این محدودیت ها برداشته شود اما انتظار داریم که درون همین محدودیت ها کار خود را درست انجام دهیم.

آیا ما از فرصت هایی که به دست می آوریم به طور حرفه ای و در حد مقدور درست و به نفع مخاطب استفاده می کنیم یا بیشتر قصد تبلیغ خودمان را داریم؟

در زمانی که با مقامی عالی رتبه صحبت می کنیم چقدر به فکت ها، داده ها و اسناد و سخن های ثبت شده ارجاع می دهیم و چقدر به احساس و برداشت های شخصی؟ چند بار از لفظ من استفاده می کنید و چند بار به سند و متن و مرجع ارجاع می دهیم؟ آیا قصد تبلیغ برنامه خود را داریم و می خواهیم به زور خود را خاص معرفی کنیم؟

البته که در این فضای باز و آزاد رسانه ای افراد حق دارند ایده ها و برنامه های گوناگونی داشته باشند. شما می توانید مجری برنامه طنز یا شایعه ساز یا مدل مو یا مُد لباس باشید و هنوز هم با عالی ترین مقام های سیاسی و علمی و اقتصادی گفتگو کنید. مهم این است که در آن گفتگو نقش خود را فراموش نکنید و برای مثال یک شبه از یک مجری برنامه طنز نخواهید نقش مجری متخصص سیاسی و حرفه ای چالشی را بر عهده بگیرید.

ما حافظ آبرو و اعتبار خود هستیم و در دنیایی که رسانه و کار جدی خبری زیر شلاق تهمت ها و افتراها قرار دارد اگر خود ما هم دربرابر رفتار خود مسوول نباشیم و حداقل سعی نکنیم در چارچوب امکانات،کاری حرفه ای را ارایه دهیم تنها پایه های این بنیان لرزان را لرزان تر کرده ایم.

 

پوریا ناظمی/ روزنامه نگار علم

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا