نگاهی به فصل تازه دنیای جنگ ستارگان

دو سال پس از اکران هفتمین فیلم از مجموعه فیلم های استار وارز که ما در ایران آن را عمدتا به نام جنگ ستارگان می شناسیم، قسمت بعدی این داستان طولانی بر روی پرده های سینما آمد و موفق شد در بازار فروش بلیت های آستانه تعطیلات کریسمس به حکمروایی بپردازد.

اولین قسمت از فیلم هایی که دنیایی وسیع را در سال های بعد ساختند و نه تنها باعث انقلابی در صنعت سینما شدند که تاثیری شگرف بر فرهنگ عامه در سراسر جهان نهادند، در سال 1977 به روی پرده ها رفت. این فیلم و داستان حاصل ذهن خلاق کارگردان – در آن هنگام جوان – آمریکایی، جورج لوکاس بود. جورج لوکاس با الهام از داستان های فانتزی پیشین، اساطیر ملل مختلف و به خصوص کارهای اسطوره شناسی تطبیقی جوزف کمپبل درباره سرشت قهرمان و همچنین تاکید بر روانش شناسی تحول قهرمان، همچنین با الهام گرفتن از آثار سینمایی متعدد – به خصوص سینمای شرق و فرهنگ شرق دور – که نشانه های آن را می توان در فیلم های جنگ ستارگان دید، داستانی را خلق کرد که سینما و فرهنگ را در جهان تحت تاثیر قرار داد.

جنگ ستارگان در قالب دقیق علمی تخیلی قرار نمی گیرد. بیشتر باید آن را یک فانتزی فضایی یا اپرای فضایی دانست. داستان در کهکشانی دیگر و در زمانی بسیار قبل تر از زمان ما می گذرد، در شرایطی که دو گانه خیر و شر و نور و تاریکی در حال نبردی جاودان هستند. در این دوره نماد این دو نیروی باستانی را می توان در دو ساختار سیاسی امپراتوری و مبارزان آزادی خواهد دید. فیلم لوکاس در حالیکه به طور جدی از دل بازگویی اسطوره ها زاده شده بود، اما در همان حال بازتابی از فضای سیاسی و اجتماعی جهان خود را روایت می کرد و به همین دلیل بود که در سراسر جهان مخاطب یافت.

فیلمی که هیچ کس، نه بازیگران، نه تهیه کننده ها و نه همکاران لوکاس، امیدی به آن نداشتند ( به جز دوست قدیمی اش استیون اسپیلبرگ که موفقیت ان را پیش بینی کرده بود) به پدیده ای تاریخی بدل شد. نه تنها جنگ ستارگان در سراسر جهان به نمادی تازه و خرده فرهنگی نوپا بدل شد که الهام بخش بسیاری از هنرمندان و البته دانشمندانی بود که به واسطه تصویر الهام بخش این داستان وارد دنیای علم و فناوری شدند.

لوکاس برای ساخت این فیلم ناچار شد فناوری فیلم سازی در دوران خود را به جلو براند. از تاسیس نخستین استودیوهای جلوه های ویژه تا سیستم صدا برداری و نورپردازی و ویرایش، سینما پس از جنگ ستارگان دگرگون شد.

داستانی که لوکاس در سال 1977 آغاز کرده بود و به مدد موفقیت تجاریاش توانست راه خود را ادامه دهد نه تنها صدها کتاب، داستان مصور و قصه جنبی درباره این دنیا ساخته شد که خود لوکاس در دو قسمت دیگر داستان خود را روایت کرد. این سه گانه اول یا سه گانه اصلی جنگ ستارگان بود که در واقع فصل میانی داستانی بزرگ تر را روایت می کرد. داستان جنگ ستارگان در عین حال داستانی درباره خانواده اسکای واکر بود داستان پدران و فرزندان و تصمیم ها و سقوط ها و آشوب ها. لوکاس در آستانه قرن تازه بار دیگر به این دنیا برگشت تا در سه گانه ای تازه فصل نخست داستان را روایت کندو. سه گانه پیش در آمد جنگ ستارگان، توسط لوکاس نوشته و کارگردانی شد و اگرچه داستان تحول قهرمان را روایت می کرد و در هر قسمت لوکاس داستان ها دنیاها و مفاهیم تازه تری بر داستان افزود اما این مجموعه به دلایل مختلف و از جمله شاید نارس بودن فناوری دیجیتالی که برای این داستان ها از آن استفاده می شد چندان مورد اقبال قرار نگرفت.

بعد از سال های طولانی و پس از آنکه جرج لوکاس، که شاید کاسه صبرش از دست هوادارانی که خود را بیش از او مالک ایده هایش می دانستند لبریز شده بود، کمپانی خود را به والت دیزنی فروخت. دیزنی فصل تازه ای را به رهبری کتلین کندی، برای دنیای لوکاس فیلم و از جمله جنگ ستارگان آغاز کرد. از جمله برنامه های تازه اقدام به ساخت یک سه گانه تازه و همچنین تعداد فیلم مستقل و داستان های جنبی این دنیا بود. سه گانه سوم قرار بود داستان قهرمانان سه گانه اصلی را 309 سال پس از داستان های آخرین فیلم اصلی روایت کند. برای کارگردانی این مجموعه جی جی آبرامز انتخاب شد و موفق شد با فیلم جنگ ستارگان: بیداری نیرو، رضایت قابل قبولی را هم در میان منتقدان و هم در میان هواداران به وجود آورد. او برای این کار در مسیر باریکی گام برداشت که ترکیبی از معرفی قهرمانان تازه و داستان های نو در کنار بازگشت به نوستالژی فیلم های نخستین بود.

پس از او نوبیت به رایان جانسون رسید که روایت ادامه داستان را بر عهده بگیرد. پیش از آن نخستین فیلم مستقل این دنیا نیز منتشر شد و با استقبال قابل قبولی روبرو شد. اما انتظار واقعی برای فیلم هشتم بود.

رایان جانسون برای این روایت داستان را دقیقا از همان نقطه ای از سر می گیرد که داستان فیلم قبلی به پایان رسیده است. در این نوشته به این دلیل که بخش عمده ای از مخاطبان هنوز فیلم را ندیده اند، از افشای جزییات و روند داستان اجتناب می کنم اما اگر فیلم را دیده اید یا مایلید روایتی درباره جزییات داستان را بخوانید می توانید این نوشته مرا در اینجا ببینید.

فیلم هشتم جنگ ستارگان یا آخرین جدای، در انتخابی آگاهانه و البته مناقشه برانگیز سعی کرده است از روند قابل پیش بینی داستان فاصله بگیرد. تقریبا در همه انتخاب های ممکن، کارگردان مسیری غیر منتظره را در پیش گرفته است که اگر چه در بین گروه های پر سر و صدا و دو آتشه حامیان این مجموعه واکنش منفی به همراه داشته است اما منتقدان را راضی کرده است و از آن مهمتر امکانات تازه در این دنیای شگفت انگیز را توسعه داده است.

در فیلم جانسون که در کنار همه چیز دیگر تجربه بصری فوق العاده ای به شمار می رود، مکان ها، شخصیت ها و موجودات تازه و متنوعی به داستان معرفی شده اند و از آن مهمتر در روایت داستان گویی و داستان شخصیت ها بر مبنای انتظارهای قبلی که در ذهن بسیاری از علاقه مندان بوده است رفتار نشده است که به نظرم همین امر را باید به فال نیک گرفت. این داستان اگرچه شباهت ها و یا اشاره هایی به داستان های قبلی دارد اما به هیچ وجه نمی توان آن را بازسازی قسمت های قبلی دانست.

در پیش نمایش فیلم (تریلر) از زبان شخصیت لوک اسکای واکر می شنویم که می گوید: «این وضعیت آن طوری که تو انتظاری داری پیش نخواهد رفت.» این جمله در واقع به نوعی خطاب به ما در نقش مخاطب است که اگر می خواهید از فیلم لذت ببرید پیش فرض های خود را کنار بگذارید و بدون انتظار ویژه به تماشای این داستان بنشینید.

بازی بازیگران ( به خصوص مارک همیل در نقش لوک اسکای واکر)، شخصیت پردازی، طراحی موجودات و مکان ها و صحنه های پر تنش فوق العاده زیبا و دیدنی است و در کنار موسیقی نفس گیر جان ویلیامز شما را به خود جذب می کند.

بعد از نمایش یا انتشار فیلم در ایران می توان با جزییات بیشتری درباره بخش های مختلف فیلم صحبت کرد اما تا آن موقع تنها توصیه ممکن این است که اجازه ندهید نقدهای مثبت یا منفی که می شنوید ذهن شما را درگیر کند و بدون انتظار ویژه و بی توجه به این نقدها به دیدن فیلم بروید.

گام بعدی در دنیای جنگ ستارگان سال آینده و با اکران داستان مستقل سولو به کارگردانی ران هوارد روایت خواهد شد تا پایان سال 2019 که جی جی آبرامز فصل آخر این سه گانه را به روی پرده ها می آورد تا نه تنها نقطه پایانی بر این سه گانه قرار دهد که خط داستانی که از حدود 40 سال پیش آغاز شده بود را بعد از 9 فیلم به پایان برساند.

پوریا ناظمی

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا