ایران درلیست کشور های شاد ایران نیست

به گزارش سیناپرس: شاد زیستن که از آرزوهای دیرینه آدمی است، تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. محققانی که گزارش سالانه شادی جهانی را منتشر می‌کنند، می‌گویند حدود سه‌چهارم شادی انسان‌ها، از شش عامل تاثیر می‌پذیرد: رشد اقتصادی قوی، امید به زندگی سالم، روابط اجتماعی باکیفیت، سخاوت، اعتماد و آزادی لازم برای برخورداری از یک زندگی متناسب. این ویژگی‌ها، با بخت و اقبال محقق نمی‌شوند بلکه به طور مستقیم با دولت‌ها و ارزش‌های فرهنگی کشورها ارتباط دارند. به عبارت دیگر، مناطق شاد، شادی را میان ساکنان خود تکثیر می‌کنند. برای نشان دادن تاثیر مکان زندگی بر شادی افراد، جان هلی‌ول از نویسندگان گزارش شادی جهانی، به بررسی 500 هزار پژوهشی پرداخته که در طول 40 سال گذشته، توسط مهاجرانی تکمیل شده بود که از صد کشور به کشورهایی با سطح شادی بالاتر مهاجرت کرده بودند. هلی‌ول و همکارانش متوجه شدند، این افراد در طول چند سال، از افزایش سطح شادی در خانه‌هایشان گزارش کردند. گزارش شادی جهانی نشان می‌دهد، ویژگی‌هایی مانند احساس امنیت، داشتن هدف و لذت بردن از زندگی با استرس پایین و نشاط بالا، در کشورهایی که در فهرست شادترین کشورهای جهان قرار می‌گیرند مشترک است. براساس این گزارش، دانمارک، کاستاریکا و سنگاپور با وجود آنکه هیچ‌یک جزو ابرقدرت‌های اقتصادی یا نظامی جهان نیستند، در فهرست شادترین کشورهای جهان قرار دارند. در این گزارش که در نشریه معتبر نشنال ژئوگرافیک منتشر شده است، اشاره‌ای به وضع ایران در این فهرست نشده است. در ادامه خواهیم دید این سه کشور چه ویژگی‌هایی دارند که توانسته‌اند به شادترین کشورهای جهان تبدیل شوند.

 

کاستاریکا

سلامت، عقیده، ایمان و خانواده، مولفه‌های ایجادکننده احساس نشاط هستند

آلجاندرو زونیگا، یک پدر سالم میانسال است که دست‌کم شش ساعت در روز با جامعه در ارتباط است؛ هفت ساعت در شبانه‌روز می‌خوابد و بیشتر روزها شش وعده میوه و سبزیجات مصرف می‌کند. زونیگا که سال‌هاست در یک فروشگاه کار می‌کند، پیاده به محل کارش می‌رود و سعی می‌کند، با تعریف کردن لطیفه‌های جدید، دوستانش را بخنداند. زونیگا بیشتر از 40 ساعت در هفته کار نمی‌کند و عاشق کار و همکارانش است. همه او را می‌شناسند و در مواقع لازم از او کمک می‌خواهند. با آن که ثروت کمی دارد، بسیار سخاوتمند است. او آخر هفته‌ها به عبادت و ورزش مورد علاقه‌اش می‌پردازد. دانشمندان نوع شادی زونیگا را عاطفه مثبت یا شادی تجربی می‌نامند که با مولفه‌هایی مانند خندیدن، لبخند زدن و احساس نشاط در طول شبانه‌روز سنجیده می‌شود. زونیگا در میان افرادی همانند خود در کاستاریکا زندگی می‌کند؛ شادترین کشور آمریکای جنوبی و جایی که در آن استرس کم و نشاط حداکثری وجود دارد.

 

برای درک علت شاد بودن مردم کاستاریکا باید بیشتر درباره این کشور بدانیم. کاستاریکا کشوری است که در آن ترکیب ویژگی‌های جغرافیایی و سیاست‌های اجتماعی، جامعه‌ای برخوردار از پیوندهای محکم خانوادگی، مراقبت‌های بهداشتی همگانی، عقیده و ایمان، آرامش پایدار، برابری و سخاوت و بخشندگی ایجاد کرده است. ترکیب این ویژگی‌ها ـ که همه به لحاظ آماری با رفاه مرتبط هستند ـ در کاستاریکا شادی بیشتری نسبت به شادی حاصل از سرانه تولید ناخالص داخلی در دیگر کشورها ایجاد کرده است.

کاستاریکا در بخش عمده قرن گذشته به حمایت از تک‌تک شهروندانش پایبند بوده است.
سال 1248/ 1869 قانون کاستاریکا، مدارس ابتدایی را برای هر کودک، ازجمله دختران اجباری کرد. تا سال 1309/ 1930، نرخ باسوادی در این کشور به بالاترین نرخ‌ها در آمریکای لاتین رسید. همزمان، دولت کاستاریکا با سرمایه‌گذاری روی تامین آب سالم برای روستاها، بیماری‌های مرگبار کودکان مانند وبا و اسهال را ریشه‌کن کرد. سال 1340/ 1961 قانون مراقبت‌های بهداشتی همگانی در این کشور به تصویب رسید که منجر به ایجاد درمانگاه‌های مراقبت‌های اولیه در بیشتر روستاها شد و این شرایط تا امروز ادامه دارد. از سال 1349/ 1970، امید به زندگی در کاستاریکا از 66 سال به 80 سال، مرگ و میر نوزادان به سالانه هفت نفر و نرخ مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلبی در مردان به حدود یک سوم کمتر از آمریکا رسید. این درحالی است که سرانه بهداشت در کاستاریکا یک دهم سرانه بهداشت در آمریکاست. ماریانو روجاس، اقتصاددان کاستاریکا و کارشناس شادی در دانشکده علوم اجتماعی آمریکای لاتین در مکزیکوسیتی می‌گوید: نظام اجتماعی کاستاریکا نیازهای بیشتر مردم را تامین می‌کند و این باعث می‌شود، مردم احساس امنیت داشته، بدون داشتن نگرانی‌های بزرگ در زندگی از سلامت نسبی برخوردار باشند.

دانمارک

در صورت تامین نیازهای اساسی، دنبال کردن علایق آسان‌تر است

سایدس کلمنسن با همسر و سه فرزندش به صورت مشارکتی با چند خانواده دیگر در یک مجموعه مسکونی زندگی می‌کند. 22 خانواده ساکن در این مجموعه، از امکانات رفاهی مشترکی استفاده می‌کنند. سایدس یک جامعه شناس است و شغلش هر روز او را به چالش می‌کشد و درگیر می‌کند. او و خانواده‌اش با دوچرخه به محل کار، فروشگاه و مدرسه می‌روند، چون به سلامتشان کمک می‌کند. این مادر 35 ساله از دستمزد کم خود مالیات هنگفتی می‌پردازد، اما درمقابل، مراقبت‌های بهداشتی و آموزش برای خانواده‌اش دریافت می‌کند و از حقوق بازنشستگی تضمین شده برخودار می‌شود. در شهر آلبورگ دانمارک، جایی که او زندگی می‌کند، مردم از این که دولت به آنها اطمینان می‌دهد در آینده اتفاق بدی برایشان نخواهد افتاد، احساس امنیت می‌کنند. درواقع دولت دانمارک نیز به شیوه‌ای مشابه دولت کاستاریکا از رفاه مردمش حمایت می‌کند.

 

در کشورهای حوزه اسکاندیناوی، مجتمع‌های مسکونی مشترک، ترکیب زیبایی از زندگی خصوصی و عمومی ایجاد می‌کنند. این نوع زندگی، تصویر کلی مناسبی از زندگی اجتماعی در دانمارک ارائه می‌دهد که در آن بر جامعه و حس اعتماد تاکید می‌شود. پیتر گاندلاش، جامعه‌شناس دانشگاه کپنهاگ می‌گوید: تکامل اجتماعی دانمارک به سال 1243/1864 و جنگ دوم شلسویگ (برخورد نظامی دانمارک و ایالات شمالی آلمان) برمی‌گردد؛ زمانی که دانمارک یک چهارم قلمرو خود را به پادشاهی پروس واگذارکرد. گاندلاش می‌افزاید با این شکست، دانمارک جاه‌طلبی خود را برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی از دست داد. این شرایط دانمارک را کم‌ادعاتر کرد و باعث شد دولت این کشور، هویت ملی خود را تقویت کرده و به مسائل داخلی خود بپردازد. از آن زمان، دانمارکی‌ها با این طرز فکر رشد کردند که حق دارند از مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و یک شبکه امنیت مالی برخوردار باشند. در دانمارک، دانشجویان علاوه بر برخورداری از تحصیل رایگان، حقوق ثابتی از دولت دریافت می‌کنند. والدینی که صاحب فرزند می‌شوند، مرخصی یکساله همراه با حقوق تقریبا کامل دارند. مردم دانمارک سخت کار می‌کنند، اما میزان کار آنها به‌طور متوسط کمتر از 40 ساعت در هفته با حداقل پنج هفته تعطیلات در سال است. هزینه برخورداری از این امتیازهای فراوان، پرداخت بالاترین نرخ‌های مالیات بر درآمد جهان است که از 41 درصد شروع می‌شود و تا 56 درصد افزایش می‌یابد. این سیستم مالیاتی برابری اجتماعی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود یک رفتگر به اندازه یک پزشک درآمد داشته باشد.

جاناتان شوارتز، انسان‌شناس آمریکایی مستقر در کپنهاگ می‌گوید: شادی دانمارکی‌ها ارتباط نزدیکی با احساسات نزدیک و درهم تنیده مردم دانمارک دارد که با عشق مادری آغاز می‌شود و تا رابطه آنها با دولتشان گسترش می‌یابد. این سیستم حکومتی بیش از آن‌که شادی مردم را تضمین کند، آنها را از انجام کارهایی باز می‌دارد که شادی را از آنها می‌گیرد. داشتن زمان مشخص برای خودکامیابی (پرداختن به خواسته‌ها و آرمان‌های شخصی)، یکی دیگر از عناصر کلیدی شادی مردم دانمارک است. بیش از 90درصد دانمارکی‌ها ـ از شناگران آب سرد گرفته تا پرورش‌دهندگان خرگوش ـ عضو یک باشگاه یا انجمن هستند و بیش از 40 درصد، داوطلب همکاری با گروه‌های مدنی هستند. میهالی سیکزنتمیهالی، روان‌شناس دانشگاه کلرمونت کالیفرنیا می‌گوید: به‌ نظر می‌رسد، دانمارکی‌ها بیش از مردم دیگر کشورها از نیازهای کلی یک فرد آگاهی دارند. وی می‌افزاید مردم باید به چالش کشیده شوند؛ این یک ویژگی ژنتیک است. سختی و مشقت است که در ما اعتماد به نفس ایجاد می‌کند. سختی‌ها عناصر سازنده شادی هستند.

سنگاپور

یک مسیر امن و روشن به موفقیت منتهی می‌شود

داگلاس فوو، کارآفرینی موفق است که خودروی ب‌ام‌و 750 هزار دلاری سوار می‌شود و در خانه‌ای 10 میلیون دلاری زندگی می‌کند. فوو ازدواج کرده و چهار فرزند دارد که در مدرسه موفق هستند. با پایان یافتن مدرسه، فوو کار خود را با چهار شغل، آغاز و شرکتی تاسیس کرد که در نهایت به یک شرکت چندملیتی 59 میلیون دلاری تبدیل شد. او حدود 60 ساعت در هفته به کار و فعالیت بشر دوستانه می‌پردازد و مورد احترام کارمندان، همسالان و جامعه است. این کارآفرین موفق، بزرگ‌ترین رستوران زنجیره‌ای ارائه‌کننده خدمات سریع را در سنگاپور اداره می‌کند. با این حال، هنوز برای داوطلب شدن در 22 سازمان وقت دارد، اما داگلاس فوو عامل زندگی شاد خود را ماشین گرانقیمت یا پاداش‌هایی نمی داند که برای موفقیت در کارآفرینی دریافت کرده است. ظرفیت زیاد برای کار در کنار حس شوخ‌طبعی و خنده بی‌چون و چرا، عامل موفقیت شاخص او در سنگاپور بوده است

 

سنگاپور در زمینه شادی، رویکرد خاص خود را داشته است. برای سنگاپوری‌ها، موفقیت در انتهای یک مسیر تعریف شده قرار دارد: تبعیت از قوانین، رفتن به مدرسه مناسب و انتخاب شغل مناسب، افراد را به یک زندگی شاد هدایت خواهد کرد. شاید همه سنگاپوری‌ها از افزایش قیمت و زندگی پرکارشان شاکی باشند، اما تقریبا همه آنها می‌گویند، احساس امنیت می‌کنند و به یکدیگر اعتماد دارند. معمار این شرایط اجتماعی، لی‌کوان یو بود که جنبش استقلال سنگاپور در سال 1344/ 1965 را رهبری کرد. او به وضع قوانین سختگیرانه و تنبیه بدنی در قبال جرایم خشونت‌آمیز شهرت دارد. لی جامعه‌ای براساس هماهنگی، احترام و کار سخت ایجاد کرد که در آن، هر فردی که در کارش تلاش کند، صرف نظر از نوع شغلش، دستمزد قابل قبول و تضمین شده دریافت می‌کند. در برنامه کار او افراد دارای دستمزد پایین، یارانه‌های سلامت و مسکن دریافت می‌کنند. از آزادی تضمین شده مذهبی، امکانات تحصیلی برابر و پرداخت یارانه برای مالکیت مسکن می‌توان به عنوان دیگر قوانین پیاده شده در حکومت لی نام برد. برنامه توسعه مسکن سازی، بیشتر سنگاپوری‌ها را مالک یک واحد مسکونی کرده است. تحت تاثیر این عوامل و براساس آنچه کارشناسان از آن به عنوان رضایت از زندگی یاد می‌کنند، سنگاپور امروز در فهرست شادترین کشورهای دنیا قرار گرفته است.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا